چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

انسان از نگاه فلاسفه باستان


انسان از نگاه فلاسفه باستان

درعصر باستان مهمترین محور انسان شناسی ، خدامحوری است، یعنی همه پدیده ها را به مثابه نوعی تجلی از وجود و اراده خدا در نظر گرفته ودر آن رابطه، تعریفشان می کنند. دراین بعد، تعریف …

درعصر باستان مهمترین محور انسان شناسی ، خدامحوری است، یعنی همه پدیده ها را به مثابه نوعی تجلی از وجود و اراده خدا در نظر گرفته ودر آن رابطه، تعریفشان می کنند. دراین بعد، تعریف و برداشت از پنداره خدا تاثیر مستقیم بر پنداره انسان دارد. یعنی نقش انسان درجهان هستی در رابطه با اراده خدا و رابطه با سایر موجودات هستی وموجودات استعلائی مورد نظر هستند. دراین دوره انسان با ۲حد سنجیده می شود خدا وحیوان.

به روایت گزنفون نویسنده عهد باستان، سقراط نخستین کسی بود که دیگر به طبیعت درکلیت خود توجه نکرد و آنچه را انسانی ومربوط به انسان است درنظرگرفته است؛ اما نظر گزنفون به لحاظ تاریخی تا حدی گمراه کننده است زیرا قبل از سقراط، بزرگترین سوفسط که پروتاگوارس نام داشت (۵۰۰-۴۳۰ پیش ازمیلاد) شعار معروفی دارد . با این عنوان “انسان معیار همه چیزهاست، معیار چیزهائی که هستند که هستند ومعیار چیزهائی که نیستند که نیستند” این شعار همه اصول و مبانی سوفسطائی را در خود دارد و آن را چنین تفسیر کرده اند که هر انسانی معیار و ملاک همه چیز هاست و چون انسانها با یکدیگر اختلاف نظردارند، یک حقیقت عینی وجود ندارد که مطابق آن نظر یکی صحیح و نظر دیگری سقیم باشد.

بعد از آنها سقراط به بحث از انسان شناسی پرداخت؛ به خاطر بحث او درمورد اینکه بیان داشت خود را بشناس اینکه بهترین بررسی دانستن آن است که انسان چه باید باشد و چه چیزی را دنبال کند مورد اهمیت است. بعد ازسقراط شاگردان او، افلاطون و ارسطو مباحث انسان شناسی را ادامه دادند اما به دلیل اینکه ارسطو از لحاظ فلسفی جامع ترین اندیشمند یونان باستان است بیشتر به بررسی اندیشه او می پردازیم . او علاقه بسیار زیادی به مباحث زیست شناسی داشت و می توان او را نخستین کسی دانست که انسان شناسی دینی را مطرح کرده است .

به طوری که حتی برای توضیح نظام سیاسی یونان نیز از بیولوژی استفاده می کند به باور ارسطو بردگان طبیعتا و به دلائلی چون بزرگی اندام ها و قدرت فیزیکی خود برای بردگی خلق شده اند؛ همان گونه آزاد مردان آزادگی خود را مدیون خلقت بیولوژیک خویش هستند. او حتی وجود فرماندهان و فرمانبران، وجود حاکمان و محکومان را مدیون خلقت بیولوژیک می داند) حتی ارسطو دولت را ساخته و پرداخته طبیعت می داند او بنیان ایجاد خانواده را امری طبیعی می داندو آن را وسیله تامین غرایز بومی به شمار می آورد. دست نوشته های وی بهتر می تواند بیانگر اندیشه وی باشد به طوری که می گوید:‌

اما آیا طبیعت کسی را بنده می سازد. آیا بندگی کاری سودمند است؟

دراینجاد واقعیت و تجربه و همچنین عقل ما را به حقیقت رهنمون اند. تحکم از یک طرف و اطلاعات ازطرف دیگر نه تنها لازم بلکه سودمند است.

همه زندگان به فرمان طبیعت از همان نخستین لحظه تولد برخی به فرمانروائی و گروهی به فرمانبرداری گماشته می شوند. حتی طبیعت از هر ۲جاندار یکی را به دیگری فرمانروا ساخته ودر هریک از انواع جانداران نر بر ماده حکومت می کند نوع آدم ازاین حکم مستثنی نیست، هرکس تا آن اندازه خرد و نیرو ندارد که ازدیگری مستقل باشد، طبعا بنده است.

طبیعت خودنشانه های آزادگی و بردگی را درساختمان بدن آدمی نهاده است، بدن های نیرومند حوائج آزادگان را بر طرف می کنند وآزادگان به مسائل سیاسی می پردازند؛ پس ثابت شد که به حکم قوانین طبیعت برخی آدمیان آزاده به جهان آمده اند. وگروهی برای بندگی ساخته شده اند وبندگی برای آنها هم سودمند است وهم روا.‌

امیر ربیعی زاده