جمعه, ۲۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 14 February, 2025
مجله ویستا

نقدی بر نظریه ذهنیت ارزش های اخلاقی


نقدی بر نظریه ذهنیت ارزش های اخلاقی

فلسفه اخلاق شاخه ایی از فلسفه است كه موضوعات بسیاری را شامل می گردد و به طور كلی به هر نوع سؤال درباره خوب و بد مربوط می شود غالباً در فلسفه اخلاق سه موضوع را حوزه بحث می دانند فرا اخلاق, نظریه های اخلاقی و اخلاق كاربردی در فرا اخلاق فیلسوفان به دنبال معنای احكام اخلاقی اند و از جمله اینكه ارزشهای اخلاقی ذهنی اند یا عینی

مكی ارزش‌ها را به طور كلی و ارزش‌های اخلاقی را به طور خاص ذهنی می‌داند. به گونه‌ای كه مستقل از خواسته‌ها و امیال ذهنی بشری مبنایی ندارند. بنا به تعریف وی از ذهن‌گرایی، ارزش‌ها بدون مبنا و پایه نمی‌باشند ولی مبناها و پایه‌های ارزش‌ها مستقل از خواسته‌های بشری وجود ندارد. وی برای این نظریه دو استدلال ارائه می‌كند: استدلال مبتنی بر نسبیت و اختلاف اخلاقی جوامع و استدلال مبتنی بر غرابت. هر یك از این استدلال‌ها به وسیله فیلسوفان اخلاق عین‌گرا و برخی انسان شناسان عین‌گرا مورد نقد جدی قرار گرفته است.

فلسفه اخلاق شاخه‌ایی از فلسفه است كه موضوعات بسیاری را شامل می‌گردد و به طور كلی به هر نوع سؤال درباره خوب و بد مربوط می‌شود. غالباً در فلسفه اخلاق سه موضوع را حوزه بحث می‌دانند: فرا اخلاق، نظریه‌های اخلاقی‌ و اخلاق كاربردی. در فرا اخلاق فیلسوفان به دنبال معنای احكام اخلاقی‌اند و از جمله اینكه ارزشهای اخلاقی ذهنی‌اند یا عینی؟ آنچه در نظریه‌های اخلاقی مورد نظر است صورت‏بندی و ارزیابی اصولی اخلاقی است كه قانون رفتارها و نتایج ناشی از آنها می‌باشد. اخلاق كاربردی نیز به مسائل عملی مانند سقط جنین، كمك به قحطی زدگان و مانند آن می‌پردازد. مقاله حاضر ناظر به بحثی مربوط به فرا اخلاق می‌باشد. سعی می‌شود تا نظریه مكی فیلسوف قرن۲۰م (۱۹۸۱ ـ۱۹۱۷م) كه از ذهنیت ارزش‌های اخلاقی دفاع می‌كند طرح گردد و سپس نقدهای احتمالی آن مطرح خواهد شد.

وجود ارزش‌ها از جمله ارزش‌های اخلاقی در زندگی انسان امری بدیهی است و انسان خواه ناخواه در زندگی با بایدها و نبایدها، ضرورت‌ها و به عبارت دیگر امرها و نهی‌ها و خوب و بد سر و كار دارد. یكی از سوالات عمده در خصوص خوب و بدهای اخلاقی در رابطه با منشأ و مبنای آنهاست. در رمان برادران كاراموزف اعمالی بدین شرح گزارش می‌شود: آنها روستاها را به آتش می‌كشند، می‌كشند و به زنان و كودكان تجاوز می‌كنند و زندانیان خود را از ناحیه گوش به دیوار میخكوب می‌كنند و آنها را تا صبح به حال خود رها می‌كنند... ما غالباً از رفتار ظالمانه حیوانی برخی انسانها سخن می‌گوییم اما در حقیقت این یك قضاوت ناعادلانه در حق حیوانات است چرا كه حیوانات هرگز دست به چنین اعمال نمی‌زنند.

رفتارهای تجاوزكارانه‌ای كه در میان آدمیان رایج است هرگز میان حیوانات مشابه ندارد. یك گرگ تنها می‌درد و پاره می‌كند و این همه كاری است كه یك گرگ می‌تواند انجام دهد ولی هرگز حتی نمی‌تواند تصور كند كه كسی را از ناحیه گوش به دیوار میخكوب كند. آدمیان همچنان از شكنجه‌ كودكان لذت می‌برند و فرزندان را در درون رحم مادران می‌كشند و نوزادان را مقابل چشمان مادرانشان به هوا پرتاب می‌كنند و سرنیزها را بر آنها در زمان سقوط كردن روی زمین فرو می‌كنند...(داستایوسكی (۱۱. F.Dostayevsky)، ص۲۸۳).

آنچه از این گزارش مورد نظر بود بیان دقیق سؤال مورد طرح در مقاله حاضر است: آیا هر نوع ارزیابی اعمال از نوع آنچه گزارش شده است ذهنی‌اند یا عینی؟ اینكه عینیت ارزش‌ها و ذهنیت آنها به چه معناست در تلقی مكی مطرح خواهد شد اما به طور كلی ارزشی عینی خواهد بود كه حكم نسبت داده شده در آن، ویژگی و خصیصه‌ای مربوط به خود فعل باشد و نه خصیصه و ویژگی ذهن حكم كننده‌. به همین صورت ارزشی ذهنی خواهد بود كه حكم نسبت داده شده در آن، ویژگی و خصیصه‌ای مربوط به ذهن حكم كننده باشد.

به عبارت دیگر ارزش‌ها ذهنی خواهند بود اگر ناشی از ذهنی بشری یا غیربشری باشد و مرتبط با امیال و خواسته‌های آن باشد و عینی خواهد بود اگر ناشی از یك ذهن نباشد و بر امیال و خواسته‌های آن مبتنی نباشد. در آثار فلسفه اخلاقی غالباً میان سه نوع ارزش تمایز می‌دهند: ارزش‌های اقتصادی، مانند این حكم: " این خودرو خوب است" كه عمدتا خوب و بد در این قبیل ارزش‌ها به معنای مفید بودن و به صرفه بودن است.

ارزش‌های زیبا شناختی، كه موضوع حكم آنها آثار هنری است: "این تصویر خوب است" كه خوب به معنای زیبا، و بد به معنای زشت است و نوع سوم ارزش‏های اخلاقی كه موضوع حكم در این قبیل احكام افعال اختیاری انسان است مانند: "كمك به هم نوع خوب است". اینكه خوبی و بدی در این قبیل احكام به چه معناست و ریشه در چه دارد موضوع بحث این مقاله از دیدگاه مكی می‌باشد دو دیدگاه در پاسخ به این سؤال وجود دارد: مبنای خوب و بدها ریشه در عواطف و خواسته‌ ذهن بشری و یا غیر بشری دارد كه از آن به ذهن‌گرایی تعبیر می‌شود. و اندیشه مقابل آن عینی‌گرایی است كه براساس آن خوب و بدها در احكام اخلاقی بیانگر ویژگی واقعی فعل می‌باشد و این ویژگی مستقل از ذهن بشری و یا غیر بشری است.

به عنوان مثال ـ خارج از حوزه ارزش‌های اخلاقی ـ وقتی گفته می‌شود كه این غذا بسیار خوشمزه است، حكمی است كه ریشه در عواطف، حالات و خواسته‌های حكم كننده دارد و به عبارت دیگر یك حكم ذهنی است ولی اگر گفته شود این غذا دو كیلوگرم وزن دارد حكمی است كه مستقل از عواطف و حالات حكم كننده است و به عبارت دیگر عینی است. در مورد مثال اول اگر حالات و عواطف فرد به هر نحوی تغییر بیابد، حكم او نیز احتمالا تغییر خواهد كرد. چه بسا فردی كه خبر تلخی به او رسیده، لذیذترین خوراكی‌ها برای او خوشمزه نخواهد بود و نیز زمانی كه فرد احساس خستگی بكند یا بیمار باشد و ... حالات و عواطف خاصی دارد كه در شرایطی متفاوت از آن، حالات و عواطف متفاوتی خواهد داشت. در مورد مثال دوم اینكه این غذا دو كیلوگرم وزن دارد، ربطی به حالات و عواطف حكم كننده ندارد و هر خبری چه تلخ و چه خوش به فرد داده شود، همچنان آن غذا دو كیلوگرم است زیرا حكمی درباره خود آن عمل و پدیده است (استیس، ص۳۹۷).

● ذهنیت ارزش‌های اخلاقی

به نظر مكی ارزش‌های اخلاقی مستقل از خواسته‌ها، حالات روحی و روانی و عواطف بشری وجود ندارد و خوب و بدهای اخلاقی ناظر به یك ویژگی و خصیصه موجود در افعال نمی‌باشد. نمونه‌هایی از ارزش‌های موجود در اخلاق مانند "شكنجه به قصد لذت بد است" و "قتل عمل بدی است" و یا "احترام متقابل خوب است" و ... ناظر به نوعی كیفیت و ویژگی موجود در عالم واقع نیست. آنطور كه در این مثال احكام نسبت داده شده حاكی از وجود خصیصه‌ای در عالم واقع مستقل از انسان است: "كتاب x دویست و پنجاه صفحه دارد" و "این ساعت مچی رنگ طلایی دارد".

به نظر مكی تنها ارزش‌های اخلاقی نیست كه ذهنی‌اند بلكه ارزش‌های زیبا شناختی و موجود در قلمرو هنر نیز همگی‌ ذهنی‌اند. در تلقی مكی اساساً هیچ ارزشی در عالم به نحو عینی وجود ندارد. از این رو آنچه به طور واقعی مورد ادعای وی است عبارت از این حكم انحصاری است: "هیچ گونه ارزش عینی وجود ندارد". در اینجا به بحث درباره ارزش‌های اخلاقی محدود خواهیم بود. مكی اذعان می‌كند كه نظریه‌ او نه به معنای شكاكیت اخلاقی است و نه مستلزم آن. زیرا شكاكیت اخلاقی در یك نگاه كلی به این معناست كه سخن گفتن از ارزش‌ها به هر نحوی دور از خرد است. به نظر وی این تلقی غیر قابل دفاع است(مكی، ص ۵۶۱). مراد مكی از ذهنیت ارزش‌های اخلاقی به نحو ایجابی چیست و چگونه در دفاع از آن استدلال ارائه می‌كند؟

از آنجا كه ممكن بود ادعای مكی منجر به سوء تفاهم و تفسیر نادرست شود وی سعی می‌كند ادعای خود را روشن نماید. به نظر وی یكی از شیوه‌های بیان اینكه ارزش‏های عینی وجود ندارد تأكید بر عدم صدق و كذب پذیری احكام ارزشی است.

البته این تعبیر نیز خود می‌تواند منشاء سوء تفاهم و تفسیر غلط گردد. چرا كه احكام ارزشی زیادی وجود دارند كه واجد خصیصه صدق و كذب‌پذیری می‌باشند. ارزیابی‌ها و سنجش‌ آثار هنری، رفتارها و ... كه به واسطه معیارها و مبناهای مفروض به عمل می‌آید حاكی از عینیت ارزش‌ها و صدق و كذب‌پذیری ارزش‌هاست. در آزمونی كه فردی نمره بالاتری اخذ می‌كند، میوه‌ای كه از میوه دیگری بهتر محسوب می‌گردد و فردی كه قهرمان شنا می‌شود، نمونه‌هایی از احكام ارزشی‌اند كه براساس مبناها و معیارهای از قبل پذیرفته شده‌ای صورت می‏گیرد. داوران و قضات این امور بر اساس معیارها و مبنای مفروض پیشین قادر به داوری و ارزیابی می‌باشند كه بالطبع خصیصه صدق و كذب‌پذیری دارند.

بنابراین وجود ارزش‌های عینی به این معنا مورد انكار مكی نمی‌باشد. در هر صورت احكام مقایسه‌ای و تطبیقی قابل صدق و كذب‌اند و در چنین فضایی طرح این سوال كه آیا این میوه از میوه دیگر بهتر است یا نه، این فرد باهوش‌تر است یا نه و ... یك پرسش عینی و واقعی خواهد بود. ذهنیت ارزش‌ها در تئوری مكی به معنی ذهنیت ارزش‌ها در مقایسه با معیارها و مبناهای مفروض نیست. بلكه وی تأكید می‌كند كه اینگونه احكام عینی در اخلاق، زیبا‌شناختی و حوزه‌های دیگر وجود دارد. علاوه بر این، مكی به وجود عینیت دیگری در قلمرو ارزش‌ها اشاره می‌كند. به عنوان مثال تمایز موجود بین عدالت و ظلم یك تمایز عینی است.

تمایزی كه برای سایر امور عینی الگو و پارادایم محسوب می‌‌گردد به نحوی كه اگر فردی واجد شرایط قهرمانی شنا براساس مبنای مفروض و پیشین به قهرمانی نایل نگردد، یك امر ظالمانه و به دور از عدالت محسوب می‌گردد. بدین ترتیب پرسش از عینیت و ذهنیت ارزش‌ها به سؤال دیگری تغییر چهره می‌دهد: آیا معیارها و مبناهای مفروض در ارزیابی‌ها و احكام ارزش، عینی‌اند یا ذهنی؟ بنابراین وقتی یك ذهن‌گرا مدعی می‌شود كه احكام ارزش‌ ذهنی‌اند، معنای ادعا او می‌تواند این باشد كه احكام و ارزش‌ها دارای معیارها و مبناهای عینی و مستقل از گزینش و خواسته‌های بشری نمی‌باشند.

این معنا از ذهن‌گرایی بنا به تأیید مكی مستلزم اتخاذ معیارها و مبناها در ارزیابی‌ها و سنجش‌ به نحوه دلبخواه نیست و مبناها و معیارهای اتخاذ شده در سنجش‌ها نیز بدون وجه و بی‌اساس نمی‏باشد. سیب بهتر در مقایسه با میوه دیگر با توجه به معیار خاص تعیین می‌گردد و این معیارها دلبخواه نیست ولی با وجود این عموماً آن معیار حاكی از خواسته‌های بشری است. زیرا معیارهای مفروض، نقش قانون و قاعده‌ایی را كه بر اهداف و خواسته‌های ما حاكم باشد ایفا نمی‏كند؛ بلكه معلول خواسته‌های مایند. از این رو پاسخ به اینكه معیارها مناسب‌اند یا نه و به عبارت دیگر آیا معیارها عینی‌اند یا نه، در مقایسه با اهداف و امیال انسان می‌باشد.

كتابشناسی

استیس، والتر، ترنس، دین و نگرش نوین، ترجمه احمد رضا جلیلی، تهران، انتشارات حكمت، ۱۳۷۷ ش.

فرانكنا، ویلیام، كی، فلسفه اخلاق، ترجمه هادی صادقی، قم، موسسه فرهنگی‌ طه، ۱۳۷۶ش.

Bendict,R."Anthropoloy the Abnormal", the Journal of General Pasychology,۱۹۳۴.

Charles Taliaferro ,Contemporary philosophy of Religion, Blackwell publishers,۱۹۹۸

Dostoyevsky, F.The, Brothers karamazov,(trans)C.Garner ,New York, Random House,۱۹۵۰.

Harman, G,The Nature of Morality,Oxford,Oxford university press ,۱۹۷۷.

Linton, Ralph, Method and Perspective in Anthropology, Minneapolis, uniyersity of Minnesota press, ۱۹۵۴.

Mackie, J.L., Ethics: inventing Right and wrong,Harmondsworth, pengunin Books, ۱۹۷۷

Ronald, Dworkin.,"A critique of Mackie", Philosophy and public Affaira, ۱۹۹۶.

Rachels, J., The Elements of Moral philosophy,New York, Randon House,۱۹۸۹.

Steven M.Cahn (ed) ,philosophy for the ۲۱ st century, Oxford University Press,۲۰۰۳.

Singer,peter.(ed),. A Companion to Ethics, Oxford, Basil Blackwell,۱۹۹۱.

Singer, Peter. "Moral Experts" Analysis ۳۲.

منبع:فصلنامه پژوهشی اندیشه نوین دینی، شماره ۳


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.