شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
بمبئی شهر عجایب
آخر پاییز هم که باشد هوا غبارآلود است و گلدسته مساجد و گنبدها و منارهای معابد در مه گم. بمبئی، شهر آرزوها، وسیع، پرجنب و جوش و بیتفاوت است. گویی از آغازین روز خلق شبهجزیره همینطور بوده. روزی که سیذارتا (بودا) ترک جان و مال گفت هم همینگونه بود. وسیع، آرام و پرجنب و جوش. صادق هدایت بوف کور را در این شهر نوشت. لابهلای پیرمردهای چروکیده بازارهای محلی هزاران خنزرپنزری به آفتاب تن دادهاند. میگویند میرزا اسماعیل شیرازی وزیر مهاراجه میسور از جمالزاده دعوت به میهمانی میکند اما او صادق هدایت را به عنوان نویسندهای جوان و آگاه به عنوان جایگزین معرفی میکند. هدایت پس از ورود به بمبئی و آشنایی با قوم پارسیان بمبئی، به یادگیری زبان پهلوی میپردازد و متونی را از پهلوی به پارسی امروز ترجمه میکند. میگویند او تحت تاثیر زندگی سنتی هندی قرار گرفته و در جایی مینویسد: «تنها جای دنیا که قابل دیدن است قسمت هند و چین است که هنوز داخل بازیهای بینالمللی نشده، هر کسی برای خودش دنیای جداگانهای است. آدمها و حیوانات با هم مخلوط میشوند. مثلاً مردی که جلوی دریا چهارزانو نشسته، خمیر نان را گولهگوله میکند، جلوی ماهیها میریزد، گاوی که آزادانه در دکانها گدایی میکند. لباسهای عجیب و غریب؛ گاهی به نظرم میآید که در الف لیله (هزار و یک شب) زندگی میکنم.»
گذشتههای دور و نزدیک ایران و هند به هم تنیده است و همین شاید لذت گشت و گذار ایرانیان را در هند و در شهری چون بمبئی دوچندان میکند.
سنگنبشتهها و کتیبههایی که به فرمان اشوکا پادشاه موریایی هند کنده شده شباهت زیادی به کتیبههای هخامنشی دارد. بازی طبیعت و انسان را میتوان در پارک گاندی دید؛ جنگلی به وسعت ۱۰۴ هکتار که از پربازدیدکنندهترین مناطق بمبئی است و سالانه بیش از دو میلیون گردشگر ساعتی را در آن میگذرانند. غارهای کان هری در این جنگل قرار دارند. روی صخرهها سنگنوشتههایی به قدمت ۲۴۰۰ سال در سبزی جنگل دستنخورده چشم را به خود خیره میکند. ساکنان بودایی روی سنگهای غار مینوشتند. انواع جانوران وحشی چون پلنگ، ببر، میمون، آهو و انبوه پرندگان رنگ به رنگ در این منطقه میزیند. این لکه بزرگ سبزرنگ را ریه بمبئی میدانند که تنفس را برای پایتخت ایالت ماهاراشترا آسان میکند.
کلمه بمبئی در زبان هندی به معنای ساحل خوب است. استعمارگران پرتغالی این نام را به این شهر دادند. اما در سال ۱۹۹۶ نام این شهر به «مومبای» تغییر یافت که نام یکی از خدایان زن هندی است. در وسعت ۶۰۳ کیلومتر مربعی مومبای جمعیتی بالغ بر ۳/۱۳ میلیون نفر زندگی میکنند با انواع دین و زبان و مذهب. با شیوههای متنوع زیست، پوشاک، خوراک و... و شاید همینها بوده و هست که هدایت با دیدن این شهر هند را تنها جای قابل دیدن جهان توصیف کرده است. شهر شرکتهای بزرگ اقتصادی، شهر سینما و شهر پارچههای رنگی، شهر آرزوها. هزاران هزار نفر سالانه به امید یافتن کار و درآمد راهی مومبای میشوند. هزاران هزار آدمی که در خیابانها به زندگی ادامه میدهند، در زاغهنشینیها غرق میشوند، در ایستگاههای قطار دیده میشوند و در بازارهای پرجنب و جوش. بافت شهر دو بخش هندی و انگلیسی دارد.
ایستگاه مرکزی قطار ویکتوریا که توسط معماری انگلیسی به نام فردریک ویلیام استیونز و به سبک گوتیک طراحی شده یکی از سازههای مهم و دیدنی شهر است و یادگار بنای دوران استعمار بریتانیا. دولت هند پس از استقلال هند از امپراتوری بریتانیا و در سال ۱۹۹۶ میلادی، بر اساس سیاست نامگذاری معابر و اماکن به نام اهالی هند، نام «پایانه ویکتوریا» را به افتخار چاتراپاتی شیواجی بنیانگذار امپراتوری مراتا، در سده ۱۷ (میلادی)، به «پایانه چاتراپاتی شیواجی» تغییر داد. در تاریخ ۲ ژوئیه ۲۰۰۴ میلادی، پایانه چاتراپاتی شیواجی در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت جهانی رسید. ثبت این مکان در فهرست یونسکو به دلیل تلفیق دو فرهنگ در زیر یک سقف بود؛ طراحی احیا شده از سبک ویکتوریایی انگلستان و هنر سنتی معماری هند که نمونهای بینظیر را در سراسر جهان خلق کرد. موزه پرنس ولز هم از آن مکانهایی است که در بازدید از بمبئی نمیتوان بیخیال از کنار آن گذشت. موزهای بزرگ با آثاری قابل توجه از دورانهای مختلف تاریخ و هنر هند همراه با نمونههایی از حیات وحش و آبزیان هندوستان.
این موزه بین سالهای ۱۹۰۴ و ۱۹۱۴ بنا شد که در اثنای جنگ جهانی اول بهعنوان بیمارستان مورد استفاده قرار گرفت. معماری بنا به سبک گوتیک است و از سنگ بازالت ساخته شده است. این بنا در میان باغ زیبایی تاسیس شده است که پس از مسافرت پرنس ولز در ۱۹۰۵ به هند به این نام خوانده شده است. در سال ۱۸۶۲ قطعه زمینی به مساحت ۱۵ هکتار در کولابا جهت احداث باغ ویکتوریا اختصاص داده شد و در نوامبر ۱۸۷۲ به روی عموم مردم گشوده شد. از آن زمان تاکنون هفت هکتار دیگر نیز به این باغها اضافه شده است. باغ دارای معماری منحصر بهفرد و زیبایی است که موزه ویکتوریا نیز در آن واقع شده است.
دروازه هند دیگر بنای بازمانده دوران استعمار انگلیس است که در سال ۱۹۲۴ به عنوان یادبود سفر جرج چهارم پادشاه انگلستان و همسرش ملکه ماری ایجاد شد. شاه و ملکه در سال ۱۹۱۱ به بمبئی سفر کرده بودند. در سال ۱۹۴۸ استعمارگران انگلیسی خاک هند را از همین دروازه ترک کردند. با توجه به این سابقه تاریخی، دروازه هند یکی از محبوبترین محلها برای گردهمایی گردشگران خارجی است. دروازه هند، در عین حال در کنار هتل تاج محل واقع شده که محل اقامت خارجیهای ثروتمندتر است.
اگر قرار است در یک زمان فشرده از چند منطقه دیدنی بمبئی بازدید کنید، جنوب شهر جای مناسبی است. پس از دروازه هند باید راهی جزیره فیلها شد؛ یکی از هیجانانگیزترین مکانهای دیدنی شهر. با فاصله کمی از دروازه، لنجهای زیادی در کناره ساحل پهلو گرفته و به انتظار گردشگرند. ۴۵ دقیقه زمان لازم است تا به جزیره برسید و آنجاست که غارهای باستانی الفانتا تحسین هر بینندهای را برمیانگیزد. این منطقه از طرف یونسکو بهعنوان میراث فرهنگی شناخته شده است. جزیره میمونها هم شهرت دارد. بازارهای صنایع دستی هم از جمله بازارهایی است که در حاشیه غارها به راه افتاده و به این ترتیب شغلی برای حاشیهنشینان شهر دست و پا کرده است.
هتل تاج محل نیز درست روبهروی دروازه هند در منطقه «کلابه» قد علم کرده است. بعد از بازگشت از جزیره میتوان ساعتی را به بازدید از محل اقامت گردشگران ثروتمندتر اختصاص داد. این بنا در حملات تروریستی نوامبر ۲۰۰۸ خسارات قابل توجهی دید اما به سرعت بازسازی شد.
دیدن دانشگاه بمبئی هم خالی از لطف نیست. ساختمان این دانشگاه قدیمی که در نزدیکی دادگاه عالی واقع شده از شاهکارهای معماری سبک گوتیک در بمبئی است. قسمت کتابخانه و برج ساعت آن نمونه کوچکی از برج بیگ بن لندن است.
در سوی دیگر شهر راه باریکهای از روی دریا تو را به مسجدی بینظیر میرساند؛ حاجی علی درگاه. زیارتگاه و مسجدی برای مسلمانان. این ساختمان در سال ۱۴۳۱ میلادی بنا شده و در ساحل ورلی واقع است. به طور معمول بیش از ۴۰ هزار زائر در روزهای پنجشنبه و جمعه از این درگاه بازدید میکنند.
زیارتگاه بهرهها، مارین درایو(گذرگاه دریایی)، خسروباغ(محله ویژه پارسیان)، مغول مسجد(مسجد ایرانیان)، چپاتی(تفرجگاه ساحلی)، پارک کملا نهرو، بازار کرافت مارکت و بسیاری از معابد و عبادتگاههای دیگر نیز در بمبئی هستند که جذابیتهای بسیاری برای هر گردشگری دارند به این شرط که زمان کافی برای دیدن آنها داشته باشد و مهمتر از همه دیدن مناسک و مراسم مختلفی که بر سر هر کوی و برزنی قابل دیدن است. آدمهای رنگ به رنگ، غذاها و لباسها و زندگیها... و پیرمردهای خنزرپنزری گلدان راغه را میدهند و در پشت مه ناپدید میشوند.
دیانا مهرنیا
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست