سه شنبه, ۷ اسفند, ۱۴۰۳ / 25 February, 2025
مجله ویستا

سیر مذهب در سلسله ساسانی


سیر مذهب در سلسله ساسانی

از همان اوایل تاسیس سلسله ساسانی دو مذهب مانوی و زرتشتی به نمایندگی مانی و کرتیر برای تبدیل شدن به دین رسمی کشور تلاش می کردند

از همان اوایل تاسیس سلسله ساسانی دو مذهب مانوی و زرتشتی به نمایندگی مانی و کرتیر برای تبدیل شدن به دین رسمی کشور تلاش می‌کردند. آیین مانوی از آنجا که عناصر اصلی ادیان رسمی را در خود داشت مناسب به نظر می‌رسید و آیین زرتشت به خاطر سازگاری با سنت‌های آریایی جلب نظر می‌کرد.

کرتیر، موبدی زرتشتی که در زمان سلطنت شش تن از پادشاهان ساسانی یعنی از اردشیر یکم تا نرسی‌، سیاستمدار درجه اول مملکت بود به عنوان مدافع سرسخت دین زرتشت‌، دشمنی قوی برای مانی به حساب می‌آمد .در زمان اردشیر بابکان نخستین پادشاه ساسانی‌، دین زرتشت در راس ادیان دیگر قرار داشت اما چون هنوز قدرت کافی را به دست نیاورده بود در مقابله با آیین‌های دیگر راه سازش را برگزید.پس از اردشیر مقارن با سلطنت شاپور اول ساسانی‌، مانی ادعای پیامبری کرد شاپور هم که می‌دید آیین مانی نظر مساعدی راجع به همه ادیان دارد و درهای مانویت به سوی تمام آدمیان با هر وضع و نژادی گشوده است از این دین حمایت کرد شاید به این امید که یک دین جدید بتواند با ادیان به روز دنیا همگام شود و پایه‌های شاهنشاهی را مستحکم‌تر کند.

بعد از مرگ شاپور اول کرتیر مجال یافت پیروان مانی را مورد آزار و اذیت قرار دهد تا جایی که به سرزمین‌های دیگر مهاجرت کردند‌، مانی محکوم و اعدام شد ولی بعد ازمرگ کرتیر در زمان جانشین شاپور‌، نرسی دوباره کمی از مانویان حمایت شد و سایه آتشگاه برای مدتی از سر تاج و تخت دور شد .

در زمان شاپور دوم‌، امپراطور روم رسما مسیحی شد و از مسیحیان ساکن ایران حمایت کرد و همین امر باعث شد که مسیحیت که تا آن روز فقط یک اقلیت دینی در ایران به حساب می‌آمد ناگهان تبدیل به یک دشمن خانگی شود و این دشمنیها کم و بیش در دوران شاهی بهرام چهارم‌، یزدگرد یکم‌، بهرام گور‌، یزدگرد دوم و پیروز یکم ادامه داشت تا زمان بلاش که دین مسیحیت را در ارمنستان به رسمیت شناخت و تا حدودی به دشمنی بین مسیحیان و ایرانیان پایان داده شد .

بعد از بلاش در زمان سلطنت قباد یکم‌، موبدی به نام مزدک با نزدیک شدن به قباد او را به انجام یک سلسله اصلاحات اجتماعی بر انگیخت و سعی کرد با رواج نظام برابری از توان زمینداران و موبدان بکاهد قباد هم با حمایت از او توانست در توده مردم محبوبیتی پیدا کند. شاه انبارهای قله را به روی مردم گشود و زمین‌های کشاورزی را میان دهقانان تقسیم کرد همین امر باعث دشمنی اشراف و موبدان با قباد شد و در نهایت شاه مجبور شد از این نهضت جدید دست بردارد و به این ترتیب انقلاب مزدکی به پایان رسید .خسرو پسر قباد با باز گذاشتن دست مسیحیان در انتشار آئین خود و با بی‌اعتنایی به موبدان کمی از قدرت روحانیون زرتشتی کاست و در زمان او مسیحیان توانستند به مقام‌های حکومتی دست یابند .

به طور کلی از زمان شاپور دوم مسیحیان مورد سوء‌ظن قرار گرفتند و مانویان هم نتوانستند به قدرت کافی برسند و این موقعیتی بود برای آیین زرتشت که با حکومت همراه شود و ایران را بعد از وحدت سیاسی به وحدت دینی هم برساند پس دین زرتشت با اتکا به قدرت دنیوی توانست به مرتبه دین رسمی کشور دست یابد.

در اواخر دوران ساسانی گرایش به کار و کوشش که اساس دین زرتشت بود از بین رفت و در مقابل میل به زهد و ترک دنیا بیشتر شد که از ادیان دیگر مثل بودائیت و مسیحیت گرفته شده بود‌، زروانیان که شاخه ای از دین زرتشت بودند اعتقاد به جبر را رواج می‌دادند‌، با گذشت زمان بر تعداد کلیساها افزوده می‌شد و همزمان آیینهای بودائی‌، مزدکی‌، مانوی و یهودی به حیات و فعالیت خود ادامه می‌دادند، همه این عوامل باعث شد آئین زرتشتی در اواخر عمر خود دچار فرسایش شود و دین رسمی کشور که به نوعی پایه‌های حکومت هم بود متزلزل گردد و در نهایت سلسله ساسانی را به انحطاط بکشاند .

نویسنده : سارا یوسفی‌نژادی