جمعه, ۲۱ دی, ۱۴۰۳ / 10 January, 2025
مجله ویستا

قطعه جدا  افتاده جهان اسلام در اروپا


قطعه جدا  افتاده جهان اسلام در اروپا

نگاهی تازه به وضع محنت بار جمهوری های مسلمان نشین بالکان

قریب یک سال پس از استقلال کوزوو، کشمکش میان صرب‌ها و مسلمانان این منطقه هنوز جریان دارد. حدود ۴۰کشور استقلال این منطقه را به رسمیت شناخته‌اند اما دولت صربستان نسبت به هر کشوری که وارد مراوده با پرشتینا (مرکز کوزوو )‌ شود بشدت واکنش نشان می‌دهد. ناظران اروپایی که به تازگی از بالکان دیدار کرده‌اند گفته‌اند اختلاف‌های قومی و بیگانه هراسی در این منطقه هنوز حادثه ساز است.

اروپایی‌ها تصمیم داشتند که به مرور زمان تضادهای درونی این منطقه را رفع کنند تا زمینه الحاق آنها به اتحادیه فراهم شود.

در این مدت شش کشور نسبتاً فقیر حوزه بالکان خواستار پیوستن به اتحادیه اروپا شده بودند ولی همه این کشورها بسیاری از شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مورد نظر اروپا را تأمین نکرده‌اند. به گفته ناظران بالکان از میان کشورهای منطقه تاکنون کرواسی پیشرفت خوبی در جهت عضویت در اتحادیه اروپا داشته است، مونته‌نگرو و آلبانی درخواست عضویت خود را ارائه داده‌اند و صربستان و بوسنی نیز امیدوارند بزودی این کار را انجام دهند. امیدهای مقدونیه به سبب تشدید تنش‌های قومی کاهش یافته است. اگر راه استقلال کوزوو را بلگراد سد کرده است راه پیوستن مقدونیه به اروپا را نیز یونانی‌ها به بهانه اختلاف بر سر اسم مقدونیه دشوار ساخته‌اند.

درست در زمانی که باید دورنمای سیاسی حوزه بالکان برای ادغام در اروپای جدید بهبود یابد، حوادث این سرزمین نشانه‌هایی از خشونت‌های گذشته را به ناظران گوشزد می‌کند. خارجی‌ها در بالکان هنوز آماج حملات نژادپرستانه واقع می‌شوند طبق گزارش‌ها اخیراً برخی از اتباع فرانسه در بلگراد بر اثر شدت جراحات ناشی از حمله نژادپرستانه جان خود را از دست دادند. همزمان با این رویدادهای ناگوار جمهوری صرب بوسنی به تازگی تهدید کرد از نهادهای ملی دولت خارج خواهد شد و دولت‌های اروپایی ناگزیر شدند برای رسیدگی به این موضوع، کنفرانسی ویژه در سارایوو برگزار کنند.

با آنکه در صربستان طیف طرفدار غرب قدرت را بدست گرفته‌اند اما اقتصاد کشور دچار رکود است، آمارها حاکی از این است که ارزش پول این کشور ۲۳ درصد کاهش یافته و بیش از ۱۵۰ هزار فرصت شغلی از دست رفته است هر کدام از این حوادث عوارض سیاسی خاص خود را دارد. اما رکود اقتصادی یکی از عوامل تشدید کننده ناامنی در این منطقه است.

در عرصه سیاسی بالکان با پرونده مهمی بنام رها شدن جنایتکاران جنگی و کسانی که مسبب جنگ‌ خونین بوسنی بودند دست به گریبان است. بنابراین تازمانی که امثال راتکو ملادیچ ژنرال جنایت پیشه صرب بوسنی در لوای حمایت نیروهای متعصب پناه گرفته است نباید انتظار بازگشت آرامش به بالکان را داشت.

● از سارایوو تا پرشتینا

داغ‌ترین نقطه به لحاظ میزان تنش در حوزه بالکان جمهوری کوزوو است. این احساس پر از ترس را اغلب ناظران بالکان دارند که پرشتینا ( مرکز کوزوو) قابلیت تبدیل شدن به سارایوو دوم را دارد و رفتار اقلیت قدرتمند صرب‌های این جمهوری تداعی کننده خشونت‌های دهه ۹۰ است. با آنکه بیش از ۴۰ کشور جهان استقلال این جمهوری را به رسمیت شناخته‌اند اما بلگراد با تکیه بر حمایت بازیگرانی مثل مسکو همچنان بر ماندن کوزوو زیر چتر صربستان بزرگ اصرار می‌ورزد. گویی هیچ یک از عناصر شکل دهنده استقلال کوزوو نیز برای بلگراد اعتبار ندارد نه رأی پارلمان و مردم این کشور، نه حمایت جامعه جهانی و نه ترکیب جمعیتی کوزوو که حدود ۹۰ درصد آن را مسلمانان آلبانیایی‌تبار تشکیل می‌دهند

البته رهبران پرشتینا از موانع بزرگ فرایند کشورسازی و دولت سازی آگاه بودند. افرادی مثل هاشم تاچی نخست‌وزیر این جمهوری از زمره کسانی هستند که شناختی عینی و ملموس از روحیه توسعه‌طلبی بلگراد دارند. تاچی و همرزمانش وقتی پرچم استقلال را بر بام پارلمان کوزوو برافراشتند می‌دانستند که این انتخاب هزینه‌های زیادی به همراه دارد. بلگراد بعد از یک سال هنوز از بیانیه‌ شبه جنگی که در برابر استقلال کوزوو منتشر کرد عقب ننشسته است. بیانیه‌ای که در آن تادیچ رئیس‌جمهور این کشور اعلام نمود که کشورش هیچگاه استقلال کوزوو را به رسمیت نخواهد شناخت. تصور این که پس از بوسنی دومین کشور اسلامی از خاکستر فروپاشی فدراسیون یوگسلاوی سابق سر بر آورد برای حاکمان متعصب بلگراد مثل یک کابوس تاریخی است.

شواهد حاکی از آن است که جمعیت دو میلیون نفری کوزوو روزهای پر مشقت و پریشانی را می‌گذرانند. بلگراد از هر سو این منطقه و ساکنان مسلمان آن را در حصار تحریم اقتصادی و سیاسی قرار داده است. درگیری‌های پراکنده اما رعب آور میان صرب‌های ساکن این منطقه با آلبانی‌تبارها هنوز ادامه دارد گفته می‌شود در عرض یک سال دهها نفر قربانی خشونت‌های فرقه‌ای صرب‌ها شده‌اند که بر حمایت نظامی- سیاسی بلگراد پشتگرم هستند. فشار تحریم‌های اقتصادی بر دوش مردم فقیر کوزوو بیش از همه سنگینی می‌کند بلگراد حتی از قطع برق و فرو بردن کوزوو در تاریکی دریغ نورزیده است.

پاداش‌ها و کمک‌های رهبر کرملین آن قدر هست که بلگراد را در قلب اروپا نسبت به پیوستن به باشگاه اتحادیه اروپا بی رغبت سازد. منحنی دادو ستد اقتصادی میان دو کشور بشدت سیر صعودی دارد. تجارت بین این دو کشور از ۶/۲ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۷ به بیش از سه میلیارد دلار رسیده است. بلگراد امروز یکی از شاهراه‌‌های انرژی روسیه به اروپا است.

● آزمون دشوار اروپایی‌ها

موضوع برقراری ثبات در بالکان دشوارترین آزمون دیپلماسی اروپا در هزاره سوم نام گرفته است. سران اروپا در دوره‌ای پروژه صلح و امنیت در این منطقه را به عهده امریکایی‌ها گذاشتند. واشنگتن نیز برای جلوگیری از نفوذ تاریخی روس‌ها سازمان ناتو را با تمام قوا وارد صحنه بالکان کرد. مداخلات نظامی ناتو هر چند توانست برای مدتی آتشبارهای صرب را بویژه در کوزوو خاموش سازد اما بعد از آنکه جنگ افغانستان بیش از ۴۰ عضو این سازمان را درگیر خویش ساخت، بحران بالکان از اولویت برنامه‌های ناتو خارج شد.

معاهده‌هایی که سازمان ناتو و امریکایی‌ها برای تأمین امنیت بالکان امضا کرده‌اند اکنون برزمین مانده‌اند و خلأ مدیریت این سازمان موجب شده که از این فرصت روس‌ها و صرب‌ها بیشترین بهره را برای تثبیت موقعیت خویش بگیرند.

به این صورت بالکان با همه کشورهای کوچک و بزرگ آن اکنون در قلمرو اتحادیه اروپا تعریف می‌شوند بدون آنکه سهم قدرت‌های مدعی رهبری اروپا در حل و فصل مناقشات خطرناک این منطقه روشن شده باشد. عملکرد اتحادیه اروپا در این حوزه از ابتدای دهه ۹۰ که منطقه با فوران نزاع‌های قومی روبه‌رو شد زیر سؤال است. ۲۷ کشور عضو اتحادیه اروپا اکنون بر سر نحوه اداره امنیت بالکان دچار تضاد عمیق هستند. این تضاد و دو دستگی بیش از هر جا در موضع‌گیری نسبت به استقلال کوزوو هم مشهود است. در مجموعه اروپا دولت‌هایی که عنوان «قدرت‌های لیدر اروپا» را یدک می‌کشند یعنی انگلستان، فرانسه و آلمان استقلال کوزوو را به رسمیت می‌شناسند اما کشورهایی مثل قبرس، یونان، اسلواکی، رومانی و اسپانیا با در نظر گرفتن ملاحظات خود هنوز تن به ایجاد کشوری نوپا به نام کوزوو نداده‌اند.

اما نگرانی سران مسلمان بالکان نسبت به پیوند‌هایی است که میان امریکا و گروه غرب با صربستان در حال شکل‌گیری است. این نگرانی‌ها بعد از دیدارهایی که میان سران صربستان با نمایندگان اروپا و امریکا در اجلاس اخیر سازمان ملل صورت گرفت تشدید شده است. بلگراد تجربه یک داد و ستد پنهانی با رهبران فرانسه، انگلیس و امریکا در ایام جنگ بوسنی را دارا است. سیاستمداران صرب به خوبی از نقطه ضعف دولت‌های غربی آگاه هستند و به نظر می‌آید در بازیسازی جدیدشان زمینه‌های یک تبانی و توافق پنهان با این گروه از دولت‌های غربی را فراهم کرده‌اند.

نتیجه این مراودات پنهانی دست کم به این صورت بروز کرده که کفه قدرت مخالفان استقلال کوزوو در اتحادیه اروپا سنگین‌تر شده است. همین که در اجلاس‌های دوره‌ای اتحادیه اروپا یا نشست‌های ناتو موضوع کوزوو و مناقشات بالکان را از دستور کار خارج سازند برای بلگراد یک پیروزی چشمگیر است.

در این مدت چنان که شواهد نشان می‌دهند صربستان توانسته این نظریه بازدارنده را که «جدایی کوزوو نقطه آغاز جدایی‌طلبی تازه در اروپا و ارواسیا است» را در اجلاس‌های ناتو و غرب پیش ببرد طوری که در قضیه جنگ گرجستان و روسیه، این نظریه فرصت‌طلبانه در سطح گسترده در رسانه‌های اروپایی تبلیغ شد که حمله روسیه به گرجستان تاوان تصمیم اروپا در به رسمیت شناختن کوزوو است یا آنکه دولت مولداوی بعد از شورش‌های داخلی خویش که آهنگ جدایی‌طلبی دارند مدعی شد که اروپا با پذیرش تشکیل دولت‌های جدید در بالکان تنور تجزیه‌طلبی را در جمهوری‌هایی که با مشکل قومی روبه‌رو هستند شعله‌ور ساخت. اسلواکی که یک اقلیت قابل توجه مجارستانی دارد هنوز بعد از یک سال مدعی آن است که حرکت کوزوو باعث شعله ورشدن تنش‌های نژادی در این کشور می‌شود. اسپانیا هم به دلیل درگیری با حرکت‌های تجزیه‌طلبانه باسک ها از شناسایی کوزوو خودداری می‌کند. روسیه نیز که متحد اول بلگراد است از هر مجالی برای طرح این ادعا بهره می‌گیرد که تشکیل کشورهای جدید در بالکان عواقب سوء بر مناطق تجزیه‌طلب در سراسر جهان دارد.

● انفعال در جبهه کشورهای اسلامی

رهبران جمهوری‌های مسلمان‌نشین بالکان چنان که بارها گفته‌اند برای تشکیل زندگی سیاسی جدید خویش بیش از همه به حمایت کشورهای اسلامی نگاه دوخته‌اند. گلایه و شکوه از دیپلماسی کنفرانس اسلامی به صورت برجسته از سارایوو و پرشتینا به گوش می‌رسد. بعد از دو دهه مبارزه سخت و پرهزینه برای استقلال، رهبران مسلمان بالکان به این باور رسیده‌اند که آنها در یک بازی پیچیده میان طرف‌های غربی وروسیه گرفتار هستند. سارایوو یا پرشتینا اکنون حساب چندانی بر روی حمایت اروپایی‌ها باز نکرده‌اند. انتظار هم ندارند که نظرات کشورهای مخالف مثل اسپانیا یا رومانی و... را تغییر دهند اما در عین حال معتقدند که می‌توانند با تکیه بر حمایت دهها کشور اسلامی در سازمان ملل و در دیگر مجامع جهانی بخش عمده‌ای از موانع مسیر استقلال را هموار سازند. به طور خاص آنها به نفوذ کشورهای اسلامی بر موضع دو قدرت چین و روسیه اشاره می‌کنند که راه استقلال کوزوو را سد کرده‌اند.

نکته ای که متأسفانه از نگاه رهبران جهان اسلام مغفول می ماند همین است که در این کشمکش فقط روابط اروپا با صربستان ملاحظه می شود و این درحالی است که کشورهای اسلامی تاکنون از اهرم های نفوذ اقتصادی یا نفتی و سیاسی شان برای تحت فشار گذاشتن پکن یا مسکو هیچ بهره ای نگرفته اند.

تولد کشورهایی با هویت اسلامی و ملت‌هایی که برای دستیابی به این جایگاه تاوان جنگ‌هایی ویرانگر را پرداخته‌اند برای جهان اسلام یک فرصت استثنایی است بوسنی یا کوزوو در قلب اروپا صاحب موقعیت استراتژیک هستند.

این کشورها قابلیت آن را دارند که به بازیگرانی مؤثر در ترکیب دولت‌های غیر متعهد تبدیل شوند اما به دلیل محدودیت ها و موانع ساختاری این کشورهای جدید بدون مساعدت اقتصادی، سیاسی و امنیتی راه به جایی نخواهند برد. تبعیض‌های سیاسی یا قومی اعمال شده توسط صرب‌ها و اقدامات آنها در پاکسازی قومی و نژادی تنها یکی از معضلات این ملت‌ها است، معضلات بعدی آنها روبه‌رو شدن با اتحادهای نامیمون قدرت‌های بین‌المللی با بلگراد است. برای عبور از زنجیره این رقابت‌ها، تکیه بر حمایت بیش از یک میلیارد مسلمان مؤثرترین اهرم است.