سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

شهید مطهری و مواجهه با ۳۰۰


شهید مطهری و مواجهه با ۳۰۰

تأثیرات منفی و مثبت فیلم «۳۰۰» را باید هم در میان ایرانیان و هم در سایر ملل به صورت مجزا دید در بعد خارجی البته مخاطبان دو دسته اند یكی مخاطب عام كه با دیدن فیلم, نگرش منفی به ایران و گذشته ایرانی پیدا می كند و دیگر, مخاطب خاص كه عمدتا قشر تحصیل كرده و آشنا به تاریخند و با دیدن فیلم, جز تنفر از تاختن به قلب تاریخ توسط سینمای غیراخلاقی غرب, نكته منفی در ذهن آنها حك نخواهد شد

ـ چرا خیابان‌ها و میادین را به نام پادشاهانی همچون خشایارشا و كوروش و.. نامگذاری نمی‌كنیم؟

ـ اسلام با هویت ملی ایرانی سازگار نیست.

ـ باید شكوه و عظمت گذشته ایرانی را احیا كرد.

ـ مسئولان فرهنگی در شناساندن هویت ایرانی كوتاهی كرده‌اند.

ـ داشته‌های ما در گذشته بیشتر از اكنون بوده.

ـ داریوش، خشایارشا، و... پادشاهان عادل و با اقتدار ایران بوده‌اند.

ـ فیلم «۳۰۰» ما را وادار كرد بیشتر به تاریخ گذشته خود برگردیم.

ـ ساختن فیلم «۳۰۰» نتیجه كم‌كاری مسئولان فرهنگی است.

ـ تولید این فیلم نشانه عدم اقتدار ایران است.

ـ اگر با آمریكا‌ كنار می‌آمدیم این‌گونه توهینها به ایران روا داشته نمی‌شد.

نه! زود قضاوت نكنید! اینها حرف‌های نویسنده و یا نظرات سایت نیم بند فیلتر «بازتاب» نیست؛ بلكه برخی از نظرات و ابهاماتی است كه این روزها از زبان بعضی از جوانان غیرتمند ایرانی در مراكز آموزشی و یا در سایت‌ها و وبلاگ‌ها به وفور دیده و شنیده می‌شود. سخنانی كه بعضا از روی ناآشنایی به حقایق كنونی و ناتوانی مقایسه آن با گذشته اما بیشتر از روی دلسوزی و غیرت ملی و در واكنش به فیلم «۳۰۰» است و البته مطالب سخیف فراوانی در ضدیت آشكار با فرهنگ دینی و ملی ایران وجود دارد كه بیان آنها از نزاكت به دور بود.

در این میان برخی از مغرضان نیز با شیوه‌های تبلیغی خاص در صدد جهت دادن به احساسات پاك جوانان هستند كه در این یادداشت در صددیم راهكاری هرچند ناقص، برای برخی شبهه‌های ایجاد شده، جستجو و مسئولان فرهنگی را در اتخاذ تصمیمی معقول و منصفانه و به دور از هیجانات، یاری كنیم.

تأثیرات منفی و مثبت فیلم «۳۰۰» را باید هم در میان ایرانیان و هم در سایر ملل به صورت مجزا دید؛ در بعد خارجی البته مخاطبان دو دسته‌اند؛ یكی مخاطب عام كه با دیدن فیلم، نگرش منفی به ایران و گذشته ایرانی پیدا می‌كند و دیگر، مخاطب خاص كه عمدتا قشر تحصیل‌كرده و آشنا به تاریخند و با دیدن فیلم، جز تنفر از تاختن به قلب تاریخ توسط سینمای غیراخلاقی غرب، نكته منفی در ذهن آنها حك نخواهد شد.

اما برای مخاطب ایرانی و حداقل بخش عمده‌ای از ایشان، چه مخاطبان عام و چه خاص، باید به دو تأثیر متفاوت مثبت و منفی به جای مانده اشاره كرد:

▪ تأثیر مثبت:

ایجاد وحدت و همدلی و حس مشترك و مقدس نسبت به گذشته و بازخوانی هویت ایرانی، كه در این فیلم مخدوش شد. برای پی بدن به عمق مطلب كافی است به وبلاگ‌ها و سایت‌های متعددی كه به یك باره فرهنگ دوران قبل از اسلام را از لابه‌لای بایگانی تاریخ بیرون كشیده‌اند و تاریخ آن دوران را به بحث نشسته‌اند، مروری هرچند سطحی داشته باشید.

▪ تأثیر منفی:

با تبلیغاتی كه هر ایرانی یا از رسانه ملی یا با مراجعه به منابع و مدارك نسبت به گذشته خود پیدا كرد و اما به موازات آن هرگز، تبلیغی بر گذشته شكوهمند بعد از ظهور اسلام در ایران صورت نگرفت، شائبه تأثیر منفی فرهنگ اسلامی بر فرهنگ كهن قبل از اسلام در ذهن‌ها به وجود آمد كه زدودن این شبهات از كارهای ظریف رسانه ملی و هنرمندان متعهد و سایر نهادهای فرهنگی است.

این فیلم بر خلاف ظاهر سر تا پا دروغ و ضدایرانی‌اش، اتفاقا ایرانی را به هویت گذشته سوق داد اما متأسفانه‌ نسبت به دوران بعد از اسلام دست‌كم دچار حیرت كرد كه در مطلع این یادداشت به نمونه‌های عینی آن اشاره شد.

از نكات در خور توجه آن است كه مشاهده نشد هیچ ایرانی از این فیلم برداشت معرفتی نسبت به گذشته خود داشته باشد و نسبت به گذشته خود بدبین و اظهار انزجار كند (مگر ‌اندكی افراد مغرض و مریض).

در این رابطه كتاب ارزشمند «خدمات متقابل اسلام و ایران» اثر شهید مرتضی مطهری، بهترین سند معتبر و روشنگرانه است كه در جای جای این نوشته از آن مدد جسته و مطالعه آن را به همه توصیه می‌كنیم.

● آیا بازیابی هویت ملی مفید است؟

بازشناسی درست هویت حقیقی ایرانی، بدون تعصبات كور، تا آنجا كه به یك حس مشترك ملی تبدیل شود و در راستای فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی مؤثر باشد، امری پسندیده و معقول است؛ هویتی كه حداقل در عصر كنونی و با همان تعاریفی كه ملل امروزی برای اصالت فرهنگی خود ملاك قرار داده‌اند، در مقایسه با سایر فرهنگ‌ها آنقدر شكوهمند است كه هیچ ایرانی هیچ جای دنیا از گذشته فاخر خود، اظهار ندامت و لاپوشانی ندارد و به آن افتخار می‌كند. هویتی كه با پذیرش مختارانه اسلام، تكامل یافت و همواره نگاهش به آینده‌ای درخشان و متعالی و رو به جلو بوده و خواهد بود.

اما اگر با دید عامیانه‌ای كه امروز با مدد جستن از احساسات ناسیونالیستی در بازیابی هویت ملی در سطح منطقه و جهان مطرح است به آن نگاه كنیم و بین هویت ملی و فرهنگ دینی حصار بكشیم، یا آن دو را در تضاد ببینم در این صورت، پرداختن یك سویه به آن، جز خسارت و ارتجاع و ایجاد فاصله با دین ثمری نخواهد داشت.

ما در این نوشته قصد نداریم به تخطئه یا كم‌توجهی آن بخش از تاریخ و هویت فاخر و شكوهمند ایرانی و ملی خود حتی با تكیه بر ملیت به معنای نژادی و اریایی بپردازیم، بلكه قصدمان آگاهی دادن به این نكته است كه اگر صرفا بر این جنبه تكیه شود، هم فرهنگ اسلامی را از دست خواهیم داد و هم با هدف مقابله با فرهنگ غرب، ناخواسته به دامن غرب خواهیم افتاد.

با این وصف اگر قرار است مسئولان حوزه فرهنگ، خصوصا سینما و تلویزیون، به مقابله با دروغ‌پردازی‌های این فیلم بپردازند و در حقیقت پاسخی به شبهه‌های ایجادشده در ذهن مخاطب بدهند،‌ باید تولیداتی محكم و تلفیقی، برای زدودن بار منفی كه بر این دو واحد (هویت ملی پیش از اسلام و پس از اسلام ) برجای نهاده و بر هركدام نیز كاملا متفاوت بوده ارائه دهند.

شهید مطهری هویت ملی را به معنای رایج امروزی رد كرده و می‌گوید: «ادعای جدا بودن خون‌ها و نژادها خرافه‌ای بیش نیست‏؛ نژاد سامی و آریایی و غیره به صورت جدا از یكدیگر فقط در گذشته‏ بوده است، اما حالا آنقدر اختلاط و امتزاج و نقل و انتقال صورت گرفته‏ كه اثری از نژادهای مستقل باقی نمانده است؛ بسیاری از مردم كه ایرانی و فارسی زبانند و داعیه ایرانی‏‌گری دارند، یا عربند یا ترك یا مغول... اگر همین حالا به مكه و مدینه بروید، اكثر مردم ساكن آنجا را می‏بینید كه در اصل، اهل هند یا ایران یا بلخ یا بخارا یا جای دیگری هستند شاید بسیاری از كسانی كه نژادشان از كوروش و داریوش است، الان در كشورهای عربی، تعصب شدید عربیت دارند و بالعكس شاید بسیاری از اولاد ابوسفیان‏ها امروز سنگ تعصب ایرانیت به سینه می‏زنند ... ».

و نتیجه‌گیری می‌كند كه: «اگر ما ایرانیان بخواهیم بر اساس نژاد قضاوت كنیم و كسانی را ایرانی‏ بدانیم كه نژاد آریا داشته باشند، بیشتر ملت ایران را باید غیرایرانی‏ بدانیم و بسیاری از مفاخر خود را از دست بدهیم. یعنی از این راه،‏ بزرگ‌ترین ضربه را بر ملیت ایرانی زده‏ایم. الان در ایران قوم‌ها و قبایلی‏ زندگی می‏كنند كه نه زبانشان فارسی است و نه خود را از نژاد آریا می‏دانند».

با این نگرش علمی، باید ساختن فیلم‌هایی از این دست را نه تنها توهین به هویت ایرانی بلكه توهینی به هویت همه ملت‌ها دانست و در مقابله با این فیلم این نكته ظریف مورد غفلت واقع نشود.

پرداختن متعصبانه به هویت ایرانی بدون منظور كردن مذهب، خطری است كه در حوزه سیاسی و استقلال‌طلبی، نیز كشور را تهدید می‌كند و تأثیر منفی‌اش، از تأثیرات منفی حاصل از اصل فیلم «۳۰۰» و مشابه آن بیشتر خواهد بود.

به قول شهید مطهری: «اگر در تعیین حدود ملیت ایرانی، عنصر آریایی را اصل قرار دهیم، نتیجه‌اش نزدیکی و خویشاوندی با غرب است كه آثار و تبعات ملی و سیاسی برای خودش دارد و نتیجه‌اش بریدن از همسایگان و ملل مسلمان غیرآریایی و نزدیکی به غرب و اروپاست و در این صورت غرب استعمارگر، برای ما «خودی» می‌شود و کشورهای مسلمان همسایه، «غیرخودی» و اگر پیدایش اسلام را ملاک قرار دهیم، تکلیف دیگری برای ما پیدا می‌شود».

و نتیجه‌گیری می‌کنند که «بحث در ملیت، یك بحث آكادمیك خالص نیست، بحثی است واقعی‏ و مرتبط با رفتار و آینده یك واحد اجتماعی و سیاسی‏ كه امروزه ملت ایران نام دارد و جا دارد كه مطرح گردد و دنبال شود».

پس اگر نگاه به گذشته ایرانی از چهارده قرنی كه از ورود اسلام در ایران می‌گذرد، باشد، تكیه بر هویت ایرانی كه به گواه برخی از اسناد تاریخی، حتی قبل از اسلام با یكتاپرستی عجین بوده، تا آنجا كه عقب‌گرد به گذشته و در تضاد با آموزه‌های دینی نباشد و نیرو و انرژی مضاعفی برای حركت به سوی آینده باشد، بسیار مطلوب و عقلانی است اما اگر تكیه بر هویت ملی، جامعه ما را در خود محصور كند و حصاری میان ایرانی و سایر ملت‌ها، خصوصا مسلمان بكشد و موجب تفرقه و جدایی را فراهم آورد، پسندیده نیست.

اسلام عزیز، با ظهورش، هیچگاه درصدد نفی و زایل كردن هویت و افتخارات گذشتگان نبوده است و تا آنجا كه با توحید و دین سر جنگ نداشته‌اند، نه تنها آنها را نفی نكرد، بلكه حتی آنها را تقویت كرده و بعضا به آنها جهت داد؛ این مسئله حتی در عبادات نیز مشاهده می‌شود؛ همه سنت‌های پسندیده‌ای كه امروزه مورد توجه ایرانیان است، دلیلی بر عدم مخالفت اسلام با سنت‌های خوب گذشته ملت ایران است.

البته هرگز برخی كج‌سلیقگی‌های حاكمان مدعی مسلمانی گذشته در محو آثار و سنت‌های نیك ایرانیان باستان را نباید به پای اسلام گذاشت. بهترین ملاك قضاوت در این زمینه، فتواهای مراجع تقلید فعلی و قبلی خصوصا شیعه و احادیث ائمه هدی(ع) است.

پس از انقلاب نیز همواره این سیره جاری بوده است و در حالی كه سران طاغوت، استناد به هویت ملی را صرفا در راستای منافع شهوانی خود و استثمار و تحقیر مردم هزینه می‌كردند و در بازشناسی هویت ملی، به هویت شاهانه و ملوكانه بسنده می‌شد و جشن‌های مجلل دوران پادشاهی شاهان گذشته، مستمسكی شده بود برای تأیید‌ سلطنت غیرمردمی و استبدادی آنان، اما هیچ‌گاه با تمسك به افتخارات گذشتگان برای خودباوری مردم و جوانان ایرانی و حركت رو به جلو بهره‌گیری نشد و اتفاقا پس از پیروزی انقلاب، همواره توجه به هویت اصیل و فاخر ایرانی، مورد توجه مسئولان نظام بوده است.

سخن حكیمانه رهبر دور‌اندیش و فرزانه انقلاب، گواهی است بر این مطلب: «قبل از انقلاب از هویت ملی و ملیت اسم زیاد می‏آوردند؛ اما به هیچ وجه به معنای حقیقی كلمه، هویت ملی را تقویت نمی‏كردند. البته علت هم واضح بود؛ چون آن كسانی كه ایران را برای منافع خودشان می‏خواستند و در كشور عزیز ما منافع خود را تعریف كرده بودند، می‏دانستند كه اگر هویت ملی در این كشور زنده شود، با منافع آنها ناسازگار خواهد بود و آنها نمی‏توانند به منافعی كه هدف گرفته‏اند، برسند. به همین دلیل، هویت ملی در آن زمان در این‏جا تضعیف شد. ما در كشور خودمان در وابستگی و اضمحلال هویت در مقابل بیگانگان تا آن‏جا پیش رفتیم كه افراد برجسته‏ای خجالت نكشیدند و پیشنهاد تغییر زبان و خط فارسی را دادند!».

به هر حال مشخص است كه با تعریف درست از هویت ملی، هیچ تضادی میان آن و فرهنگ اسلام وجود ندارد و در پرداختن به هویت ملی، باید این نكته به صورت هنرمندانه مورد توجه قرار گیرد.

ر ـ ثرایی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.