سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

آینده خانواده در تحولات جهانی


آینده خانواده در تحولات جهانی

جهان در آغاز هزاره سوم با شتابی تصاعدی شاهد شكل گیری تحولات و دگرگونی های عمیق در بسیاری از ابعاد است این نو شدن تنها در ابزار و روش و برنامه نیست, بلكه اندیشه و نگرش انسان به خود و جهان اطراف نیز متحول می شود

ماهیت پیچیده و سرعت تحولات جهانی به گونه ای است كه شتاب فزاینده این نو شدن با دهه های قبل قابل مقایسه نیست.این شتاب تصاعدی نه در تغییرات ابزاری و فناوری كه حتی در ماهیت انسانی نیز رخ می دهد و سبب پیدایش تحولات تازه در نظام تعلیم و تربیت می شود. ولی سؤال اساسی این است كه نهادهای تربیتی ما و متولیان امر تعلیم و تربیت (رسمی و غیررسمی) تا چه اندازه برای مواجهه با این تغییرات و تحولات آمادگی دارند؟ خانواده های ما به عنوان یكی از اركان اصلی تعلیم و تربیت تا چه میزان رویارویی منطقی و اصولی با این تحولات را می پذیرند؟ تافلر می گوید: چیزی كه امروز به آن آموزش و پرورش گفته می شود، حتی در بهترین مدارس و دانشگاههای ما به طور یأس آوری نابهنگام و بی مورد است. مدارس ما به جای چشم داشتن به جامعه جدیدی كه در حال پدیدار شدن است، به یك سیستم در حال مرگ می نگرند. توانایی هایشان در این جهت به كار گرفته می شود كه انسانهایی شبیه ابزار درست كنند و تحویل جامعه بدهند، انسانهایی كه بتوانند در سیستم مختصری كه قبل از خودشان خواهد مرد، به زندگی ادامه دهند.توجه به آینده و دوراندیشی (آینده نگری) یكی از مقوله های اساسی و مهم در عالم اندیشه به شمار می رود. جهان در آغازه هزاره سوم شاهد تحولات جدی در تمامی زمینه های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است و طبعاً در برخی زمینه ها بحران هایی را نیز به همراه دارد. آنچه در گوشه و كنار جهان و نیز به نوعی در گوشه و كنار كشور خودمان در زمینه مسائل مربوط به هر یك از موارد فوق الذكر شاهد هستیم، نمونه ای از همین هاست. ماهیت پیچیده و شتاب تحولات در جامعه جهانی به گونه ای است كه سرعت فزاینده این «نوشدن» نسبت به دهه های قبل قابل مقایسه نیست و این شتاب تصاعدی نه فقط در تغییرات ابزارها و فناوری بلكه در بخشی از ماهیت انسانی نیز رخ نشان می دهد. جلب توجه دانشمندان علوم اجتماعی و تربیتی در سالهای اخیر و پرداختن آنها به این موضوعات در قالب چاپ و نشر كتب و مقالات متعدد در این زمینه شاهد صادقی براین مدعاست كه ذیلاً به برخی از آنها فقط اشاره می شود.«چارلز بی هندی» استاد میهمان دانشگاه بازرگانی لندن و مشاور تعداد زیادی از سازمان های تجاری، دولتی، فرهنگی و بهداشتی كتاب خود را با عنوان «عصر تضاد و تناقض» در سال ۱۹۹۴ منتشر كرد. به نظر او گرچه تضادها و تناقض های زمان ما تماماً و یكجا قابل حل نیست ولی حداقل می توانند تحت قاعده و مدیریت درآیند. «آئورلیویچی» و همكارانش در سال ۱۹۸۳ با كتاب «جهان در آستانه قرن بیست و یكم» تحولات ساختاری و مسائل جهانی را تحلیل می كنند و راه حل های تازه ای برای خروج از این بحران ها ارائه می دهند. «آدام شاف» در سال ۱۹۸۵ با نوشتن كتاب «جهان به كجا می رود» گزارش تازه باشگاه رم را تصویر و تأثیرات اجتماعی درازمدت فناوری را تشریح می كند. «پیتر، اف. دراكر» كتاب «جامعه پس از سرمایه داری» را كه حاصل چهل سال تلاش و تحقیقات است، در سال ۱۹۹۳ عرضه می كند. او در این اثر احتمال وقوع رویدادها را با مشاهده قرائن و روند ها و شرایط علت و معلولی مطرح می سازد. «ساموئل هانتینگتون»، استاد علوم سیاسی هاروارد پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد در سال ۱۹۹۳ به غربیان هشدار می دهد خود را برای رویارویی تمدن ها در آینده آماده سازند كه این نظریه موافقان و مخالفان متعددی را برانگیخته است و به عنوان نمونه، نظریه «گفت وگوی تمدن ها» توسط رئیس جمهوری پیشین جمهوری اسلامی ایران، حجت الاسلام والمسلمین خاتمی در مقابل این نظریه عنوان شده است كه با استقبال جامعه جهانی روبرو شد. اگرچه آن چه اشاره شده بخشی از هزاران اثر مكتوب از عالمان و متفكران جوامع مختلف است، لكن به خوبی نشان دهنده وسعت و عمق مسأله مورد بحث، یعنی تحولات جهانی و ضرورت پرداختن دقیق تر به آن است. مهمترین زمینه های این تحولات و دگرگونی ها را می توان این گونه برشمرد:

الف) تحول در مفهوم معرفت و دانایی

«دراكر» معتقد است: یك چیز را به خوبی می توان پیشگویی كرد و آن این است كه بزرگترین تغییر و دگرگونی تغییر و دگرگونی در «دانایی» خواهد بود. یعنی دگرگون شدن شكل، محتوا، معنا، مفهوم، مسؤولیت و رسالت دانایی و بالاخره دگرگونی در آن چیزی كه «فرهیختگی» به حساب می آید.

معرفت در فلسفه شرق و غرب همواره مقوله ای وابسته به هستی تعریف شده بود و تقریباً در كمترین فرصت زمانی به مفهومی وابسته به عمل تبدیل شد و مطلوبیتی عام یافت. دانش و معرفت كه همواره كالایی ویژه، نزد افرادی خاص به حساب می آمد، كالای مطلوب عموم شد. دانش درنخستین مرحله به مدت یك صدسال در خدمت طراحی و ساخت ابزارها، فرایندهای تولید و محصولات قرار داشت و همین مرحله بود كه به «انقلاب صنعتی» منتهی شد. در دومین مرحله كه تقریباً از سال ۱۸۸۰ آغاز شد و تا پایان جنگ جهانی دوم طول كشید، دانش در مفهوم جدید خود یعنی وابسته به كار تعریف شد و این درواقع پیش درآمدی بر وقوع «انقلاب بهره وری» بود. آخرین مرحله از دگرگونی در مفهوم دانایی و معرفت، پس از جنگ جهانی دوم آغاز شد و امروز شاهد آن هستیم كه معرفت دیگر وابسته به هستی، عمل و كار نیست، بلكه وابسته به خود معرفت است كه این خود به معنای وقوع «انقلاب مدیریت» است.

ب ) تحولات جمعیتی

جهان بعد از میلیونها سال تنها یك میلیارد نفر جمعیت داشت ، اما با صنعتی شدن و گسترش خدمات پزشكی و طب مدرن سرعت رشد جمعیت افزایش یافت. در دوره زمانی ۱۷۰۰ تا ۱۸۰۰میلادی جمعیت جهان دوبرابر شد و در ۱۹۷۶ جمعیت جهان بالغ بر چهار میلیارد نفر بود این رقم در سال ۱۹۹۰ به ۵‎/۳ میلیارد نفر رسید و در سال ۱۹۹۹ میلادی جمعیت جهان از مرز ۶ میلیارد نفر گذشت. اما پس از آن در دهه اخیر این روند به دلیل كاهش نرخ باروری در بسیاری از كشورها آهنگ كندتری یافت.

طبق محاسبه بانك جهانی ممكن است جمعیت جهان در نیمه دوم قرن بیست و یكم با رقمی بین ۱۰ و ۱۱ میلیارد تثبیت شود. برخی منابع این تثبیت را با رقمی برابر ۱۴‎/۵ میلیارد نفر ذكر كرده اند. بیشترین رشد جمعیتی در فقیرترین مناطق جهان اتفاق می افتد در حالی كه جمعیت دركشورهای پیشرفته دارای رشد كند یا كاهش یابنده است.

ج) توسعه، تنوع و تأثیرهای رسانه ها

در حال حاضر بخش عظیمی از افراد بشر از برنامه های رادیویی و تلویزیونی و نیز سایر دستگاهها و رسانه های اطلاع رسانی كه در دسترس دارند ، استفاده كرده و عمیقاً تحت تأثیر قرار می گیرند. بحث قدرت رسانه ها، خوب یا بد از عوامل اصلی شكل دادن به افكار عمومی و شیوه تفكر افرادبه شمار می آید. با این حال نقش رسانه های همگانی در تمامی ابعاد به طور عمیق مورد تجزیه و تحلیل قرار نگرفته است. ما درباره ماهیت و دوام تأثیر رسانه ها خیلی كم می دانیم و استدلال ما بیشتر بر پایه گمانها و فرضیه ها و نه واقعیت های به اثبات رسیده استوار است.

وسایل ارتباطی بویژه برنسل جوان تأثیر می گذارند. این رسانه ها توانایی در هم شكستن انحصارهای دولتی را دارند و درون مرزهای ملی نیز نفوذ می كنند. همچنین به مردم امكان می دهند بشنوند و ببینند دیگران چگونه زندگی می كنند. درفرایند ارتباطات جهانی ، كشورهای ثروتمند، سلطه فرهنگی خود را از طریق هدایت منابع اطلاعاتی ، ارسال محصولات فرهنگی ، قدرت دهی به سازمانهای تبلیغاتی ، زنجیره مطبوعات بین المللی،شركتهای چاپ، رادیو، تلویزیون ، اینترنت و ... حفظ می كنند و هیچ حكومتی نمی تواند انقلاب ارتباطات را مهار كند.د ) تحولات اقتصادی

در كل می توان گفت اقتصاد جهان در آینده یكپارچه تر و ثروتمندتر خواهد شد. هرچند ایجاد این ثروت و بهره گیری از آن بسیار نامتعادل است و با شواهد فعلی می توان اظهار داشت شكاف میان یك پنجم ثروتمند و چهارپنجم فقیر جهان بیشتر شده است. در حال حاضر مجموعه عوامل مؤثر بر عملكرد اقتصاد بین المللی، بینش های فرهنگی ، آموزش ، ثبات سیاسی و ظرفیت اجرای طرح های بلندمدت ، گویای آن است كه شمار اندك اما فزاینده ای از كشورهای فقیر به سوی ثروتمندشدن حركت می كنند اما تعداد بیشتری هم چنان به جای می مانند.

ه- ) حاكمیت های سیاسی در آینده جهان

حاكمیت به عنوان تجلی كوششی كه نظام حاكم برای ایجاد امنیت، شكوفایی ، نظم و تداوم نظام های موجود مبذول می دارد، در جهان آینده ابعاد تازه ای خواهد داشت.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.