پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

همیشه روی صحنه


همیشه روی صحنه

درباره پدیده ای به نام بهروز افخمی

طی دهه ۶۰ میلادی نویسندگان مجله سینمایی «کایه‌‌دوسینما» که بعدتر خود فیلمساز شدند، نظریه مولف را پایه‌گذاری کردند. یکی از نکات پراهمیت این نظریه جدی‌گرفتن کارگردان در اثر سینمایی بود. یعنی از آن پس باید به‌جای سوپراستارهایی که نامشان در تیتراژ فیلم‌ها می‌آمد، کارگردان، جدی گرفته می‌شد. آنها با آلفرد هیچکاک چنین کردند و با کشف دوباره او نشان دادند از بازیگرانش مهم‌تر است. حال با پدیده‌ای به‌نام بهروز افخمی مواجهیم که همیشه از ستاره‌های فیلم‌هایش «ستاره»تر بوده! جالب اینکه فیلم موردعلاقه او «بدنام» (آلفرد هیچکاک) است و می‌تواند ساعت‌ها درباره‌اش به بحث بنشیند.

بهروز افخمی، متولد ۱۳۳۵ در تهران، دوست دارد همیشه روی صحنه بماند. حتی هم‌اکنون نام او را به‌عنوان مشاور کارگردان نمایش درحال اجرای نام همه مصلوبان مسیح است (ایوب آقاخانی) با بازی همسرش مرجان شیرمحمدی می‌بینیم. او با لحن آرامی صحبت می‌کند و بیشتر اوقات لبخند به‌لب دارد. با این‌حال وقتی عصبانی می‌شود، تند و نیش‌دار می‌نویسد. طی ماه‌های اخیر درگیری قلمی‌اش با یکی از منتقدان قدیمی به مطبوعات کشیده شد. در دوره اصلاحات با آمدن نامش در فهرست اصلاح‌طلبان به‌سادگی به مجلس راه یافت و حضورش در مجلس ششم و نطقش درباره آمریکا چنان سروصدایی کرد که صحبت از بازداشتش به میان آمد! طی سال‌های اخیر نیز مسافرتش به کانادا کم سر زبان‌ها نبود. تا اینکه با فیلم به‌نمایش درنیامده «بلک نویز» به میهن برگشت و به شایعه‌ها پایان داد.

او که فارغ‌التحصیل شاخه تدوین از مدرسه عالی تلویزیون و سینماست، فعالیت آکادمیکش را با تدریس درس کارگردانی در دهه ۶۰ در مرکز آموزش فیلمسازی باغ فردوس آغاز کرد و در دانشکده‌های سینمایی دیگر ادامه داد. او دست‌به‌قلم خوبی هم دارد و گفته می‌شد در نشریه سینمایی سوره با اسم مستعار مطلب می‌نویسد؛ نکته‌ای که با وجود تکذیب همیشگی او با شواهد و قراین جور درمی‌آمد!

با اینکه به‌عنوان فیلمبردار در فیلم زیرباران (سیف‌الله داد) و تدوینگر در فیلم‌های آب را گل نکنید (شهریار بحرانی) و پنجاه‌وسه‌نفر (یوسف سیدمهدوی) فعالیت داشته، همواره نام بهروز افخمی به‌عنوان یک کارگردان مطرح بوده. اولین فیلمش عروس با فیلمنامه علیرضا داودنژاد یک نقطه‌عطف نه‌فقط برای او، بلکه برای سینمای ایران در دهه بحران‌زده ۱۳۶۰ بود. قصه قدیمی ازدواج دختر پولدار و پسر فقیر این‌بار در کادر عریض (سینما سکوپ) به‌نمایش درآمد. ازطرفی فیلم با نمایش آرایش اغراق‌آمیز یک زن در لباس عروس حرکتی تازه بود و از طرف دیگر مدعی اخلاق و معنویت بود. زمان نمایش عروس، این فیلم رکوردشکن شد و البته عده‌ای نوشتند که کارگردان برای ساخت فیلم از رانت استفاده کرده و اگر چنین فیلمی را فیلمساز دیگری ساخته بود، هرگز رنگ پرده را نمی‌دید. در این فیلم اتفاق نادر دیگری هم رخ داد. در صحنه درگیری زن و شوهر، شوهر یعنی حمید (ابوالفضل پورعرب) با دست نامحرمش، کشیده‌ای به صورت همسرش مهین (نیکی کریمی) می‌زند! متعاقب این حرکت، خون از کنار لب زن جاری می‌شود. عروس به‌سرعت جریان‌ساز شد و فیلمسازان متعدد دیگری از آن تقلید کردند. معرفی بازیگران و به‌شهرت‌رساندن آنها نیز از ویژگی کارهای افخمی بود. نیکی کریمی و ابوالفضل پورعرب که قبلا هم روی پرده ظاهر شده بودند، با عروس به شهرت عجیبی رسیدند و یک‌شبه ره صدساله را پیمودند! این اتفاق برای مینا لاکانی نیز رخ داد و با روز فرشته به شهرت رسید. او در سال‌های اخیر نیز در کمدی پرفروش سن‌پطرزبورگ از فیلمنامه‌نویسی به‌نام پیمان قاسم‌خانی در نقش اول فیلمش استفاده کرد.

بعد از عروس، افخمی درگیر روز فرشته شد؛ فیلم نیمه‌کاره‌ای که در باکو رها شده بود و بازهم در کادر عریض از آن یک کمدی جالب درباره ارواح و فرشتگان درآمد.

فیلم بعدی افخمی به‌نام روز شیطان که در تضاد با نام فیلم قبلی‌اش روز فرشته بود، به ماجرای عملیات بمب‌گذاری و انفجار در روز طبیعت (۱۳فروردین) می‌پرداخت. فیلم یک تریلر خوش‌ساخت و پرهیجان از کار درآمد. اما بیش‌ازحد امنیتی‌بودن فیلم و شعاری‌بودن بخش‌هایی از آن سبب شد زیاد به چشم نیاید.

افخمی که قبل از روز فرشته سریال نیمه‌تمام کوچک جنگلی را نیز با موفقیت به اتمام رسانده بود، بعدها اثر نیمه‌کاره جهان‌پهلوان تختی (علی حاتمی) را نیز به‌دست گرفت و بعد از مرگ استاد، فیلم او را به‌شیوه خودش به پایان برد. فیلم جهان‌پهلوان تختی نقطه آشتی منتقدان با افخمی بود. به تعبیری او با این فیلم از سینمای بدنه جدا شد و به ساختن فیلم‌های خاص پرداخت. اگر او پیش از این فیلم متاثر از فیلم‌های جریان اصلی سینمای آمریکا به‌حساب می‌آمد، با جهان‌پهلوان تختی تاثیرش از فیلمساز خاصی مثل کوئنتین تارانتینو را نشان داد. فیلم که از صحنه‌های ساخته‌شده توسط مرحوم حاتمی نیز بهره‌ گرفته، کاوشی غریب از مرگ تختی است و به‌شکلی صریح حاشیه‌های آن را به‌نمایش می‌گذارد. در پایان البته ابهام موجود همچنان در ذهن تماشاگر با سوال‌های جدیدی باقی می‌ماند.

شوکران او با مضمون به‌شدت تلخش به‌عنوان یک «فیلم نوآر» جذاب در ذهن منتقدان باقی ماند. فیلم البته کم بی‌سروصدا نبود. اعتراض شدید پرستاران به شغل شخصیت زن فیلم (هدیه تهرانی) که همسر دوم شخصیت مرد فیلم (ابوالفضل عرب‌نیا) بود، سبب شد فیلم تا مرز پایان نمایش پیش برود.

آن‌زمان درباره ساخت خوب فیلم‌هایش گفته می‌شد این ویژگی به‌دلیل حضور فیلمبردار برجسته‌ای همچون نعمت حقیقی و نفوذ او در چیدمان صحنه‌ها بوده. حتی ادعا می‌شد نعمت حقیقی فیلم‌های افخمی را دکوپاژ می‌کند؛ ادعایی که البته وقتی او در فیلم‌های بعدی خود با حقیقی کار نکرد، زیر سوال رفت.

روی خوش او به منتقدان وقتی تثبیت شد که به‌سراغ فیلمی مانند گاوخونی رفت که کمتر فیلمسازی جرات ساختش را داشت. فیلم به تهیه‌کنندگی علی معلم، یکی از دشوارترین اقتباس‌های ادبی سینمای ایران است و براساس قصه بلند دشواری از جعفر مدرس‌صادقی ساخته شده؛ قصه‌ای که خیال و واقعیت را درهم می‌آمیزد و از به‌تصویرکشیده‌شدن روی پرده سینما به‌شدت گریزان است. به‌همین دلیل از ابتدا تا انتها بهرام رادان به‌عنوان راوی فیلم قصه را روی تصویر می‌خواند.

محسن بیگ‌آقا