دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

وقتی کنفوسیوس جهانی می شود


وقتی کنفوسیوس جهانی می شود

دیپلماسی عمومی استراتژی خارجی بزرگ چین

مؤسسات کنفوسیوس که مورد حمایت حکومت چین هستند، اکنون در هر پنج قاره حضور دارند و تحقق بخش اهداف جهانی دیپلماسی عمومی چین، نشان دهنده موفقیت سیاست برجسته سازی ظرافت ها و غنای فرهنگ چینی و عرضه کننده فلسفه و ایدئلوژی سنتی چین به جهان هستند. در ماه می سال ۲۰۰۷، تعداد کل مؤسسات کنفوسیوس در چهار قاره به ۱۲۰ رسید. تصویر کنفوسیوس و آرمان های فلسفه اش اکنون در پیوند با همان تصویری است که چین می خواهد به بقیه جهان نشان دهد؛ یعنی همراهی و هماهنگی با دیگر کشورها، حکومت درستکار، احترام متقابل، وفاداری، انسانیت و خویشتن داری. رواج دوباره کنفوسیوس همچنین تاثیر قدرت نرمی که چین در دوران باستان در آسیا داشت و حضور فزاینده آن را در منطقه امروز دوباره احیاء می کند.

دیپلماسی عمومی چه نقشی در سیاست بین الملل بازی می کند؟ این سؤال تبدیل به موضوع بحث مهمی در جامعه روابط بین المللی شده است. اصطلاح دیپلماسی عمومی رابطه تنگاتنگی با آژانس اطلاعاتی ایالات متحده دارد که برای اولین بار این اصطلاح را جهت تعریف مأموریتش بکار برد. این اصطلاح عموما در اشاره به وجوهی از دیپلماسی بین المللی در مقابل روابط متقابل مستقیم بین حکومت های ملی به کار می رود. دیپلماسی عمومی به طور خاص تر به عنوان ترکیبی از سطح نفوذ نگرش های عمومی بر شاکله و کاربست سیاست ها تعریف شده است؛ فرایند دیپلماتیک بین یک حکومت و مردم خارجیِ مخاطب آن به واسطه انتقال اطلاعات و ارتباطات میان-فرهنگی تحقق می یابد.

دیپلماسی عمومی به عنوان یک الگوی جدید از دیپلماسی، مبتنی بر روش های جایگزین و اغلب غیر مستقیم برای اداره امور خارجی است. فعالیت های دیپلماسی عمومی فراتر از دیپلماسی سنتی است و شامل برنامه های تبادل فرهنگی، پخش بین المللی رادیویی و تلویزیونی و دسترسی به اینترنت می شود. توسعه دیپلماسی عمومی بیان گر تنوع بازیگران سیاسی بین المللی معاصر و پیچیدگی رفتارشان و نیز حاکی از توسعه و نوآوری در سیاست های معاصر نظام های دیپلماتیک و تکامل این نظام ها و نوآوری در روش های آن هاست.

اگرچه جنبه هایی از فرهنگ و سیاست چین موانع اساسی ای در مقابل دیپلماسی سنتی چین قرار داده اند، انعطاف پذیری دیپلماسی عمومی راه های جدیدی را به روی مردم چین گشوده تا بتوانند درک منفی ای که از «چین به عنوان یک تهدید» ایجاد شده است را کنار بزنند. دیپلماسی عمومی چین از دهه ۱۹۹۰ موفقیت های بزرگی به دست آورده است. چین چشمانش را بر وقایع نمادین و ابتکارات قانع کننده در حوزه دیپلماسی، تیز کرده است؛ وقایعی چون اولین فضاپیمای سرنشین دار چین که در اکتبر ۲۰۰۳ به فضا فرستاده شد. این واقعه نه تنها بازحورد مثبتی داخل چین داشت، بلکه استقبال از آن در خارج از چین حکومت را بر آن داشت تا به ساختن وجهه ای بین المللی از چین ادامه دهد.

مسابقات ورزشی هم می توانند فرصت هایی برای دیپلماسی عمومی فراهم آورند. استادیوم ها می توانند الگو شوند و مسابقات می توانند حتی بیشتر از خود ورزشکاران منتقل کننده بار معنایی ویژه ای باشند. وقایع ورزشی و خاصه مسابقات بین المللی می توانند برای تبادل، مفید و مطلوب باشند: تجربه مشترک تماشا و یا شرکت در یک مسابقه ورزشی با حضور مخاطب خارجی یک ابزار قوی برای ساختن رابطه مردم با مردم در جهان است. مثلاً تلاش موفق پکن در میزبانی بازیهای المپیک ۲۰۰۸ نه تنها حس میهن پرستی چینی ها را زنده کرد، بلکه فهم جامع تری نسبت به استراتژی دیپلماسی عمومی چین به وجود آورد.

چین در کنار تبدیل شدن به یک قدرت جهانی، اراده اش برای معرفی خودش به عنوان یک کشور مسؤول و درستکار را از اصول اساسی دیپلماسی عمومی اش قرار داده است. نمونه این خواست، تأکید قطعی کمپین روابط عمومی چین بر پذیرش مسؤولیت امور امنیت غذایی و محیطی است. این کمپین قصد دارد نشان دهد که چین به مسؤولیت هایش به عنوان یک قدرت بزگ عمل می کند.

انتشار فرهنگ چینی از طریق استقرار مؤسسات کنفوسیوس در سراسر جهان از دیگر نشانه های تلاش چین در راستای نشان دادن ظرافت و عمق فرهنگش است و نیز اطمینان بخشی نسبت به این موضوع که انگیزه چین در به دست آوردن جایگاه یک قدرت بزرگ تنها مبتنی بر توان و قدرت نظامی و اقتصادی اش نیست بلکه همچنین بر بنیان های محکم قدرت نرم چین استوار است و مطمئناً دیپلماسی عمومی روشی مهم و قابل توجه در نمایش و عرضه این بنیان هاست.

دیپلماسی عمومی چین اثرات داخلی و خارجی فعالیت های دیپلماتیک حکومت را به هم متصل می سازد. دیپلماسی عمومی ای که بازی های المپیک پکن را فراگرفته بود نشان می دهد چین نسبت به مشکلاتی که درباره وجهه عمومی اش وجود دارد آگاه شده است و تلاش دارد تجربه المپیک را به عنوان یک مثال نقض مطرح و سپس الگوی چینی را جا بیاندازد.

حکومت چین سازمان المپیک پکن را به این اعتبار که بتواند به جهان درباره چین مدرن آموزش و اطلاعات بدهد، به راه انداخت. هدف مرکزی این برنامه ترکیب فرهنگ چین باستان- که به نظر می رسد نگاه مثبتی نسبت به آن در جهان وجود دارد- با تصویر چین مدرن و روح حرکت المپیک بود. امروز دولت چین مردم را تشویق می کند در فعالیت های دیپلماسی عمومی مشارکت داشته باشند. بازی های المپیک پکن فرصتی برای بهبود دیپلماسی عمومی چین فراهم آورد. المپیک مواجهه بین مردم و فرهنگ هایشان را بازنمایی می کند و از این رهگذر یک گردهمایی بزرگ از تمدن های بشری ترتیب می دهد. لذا دیپلماسی فراتر از این که توسط حکومت ها اجرا شود، مرکب از تمام اشکال گفت و گوی غیررسمی است که مهم ترین مؤلفه دیپلماسی است.

از این رو حکومت چین یک «صحنه» چند لایه برای مخاطب عام و سازماندهی مردم با مردم جهت تبادل دیدگاه ها در طی بازیهای المپیک پکن ایجاد کرد و فرصت های بسیاری جهت نمایش تصویری ملی از چین و انتقال فرهنگش فراهم آورد. چین، همزمان تلاش کرد مخاطب-محور باشد و با روحیه «اولویت بالا قائل شدن برای مردم، حقیقت طلبی و عملگرایی» به شهروندانش خدمت رسانی کند. با این حال چین یک راه طولانی در مقابل دارد تا با مقتضیات زمان هماهنگ شود و انتظارات مردمش را برآورده کند و به کشورهایی که دارای توسعه یافته ترین سیاست دیپلماسی عمومی هستند، برسد.

وزارت امور خارجه چین جهت مواجهه با چنین چالش هایی یک بخش دیپلماسی عمومی ایجاد کرده و سمینارهای دانشگاهی بسیاری جهت بررسی ایده ها، راه ها و ابزارهای دیپلماسی عمومی برگزار شده است تا منجر به یک دوره جدید از دیپلماسی عمومی در چین شود. اگرچه چین در مقابل کشورهای صنعتی هنوز تا رسیدن به سطح استقلال در حوزه جامعه مدنی فاصله دارد، به نظر می رسد استراتژی دیپلماسی عمومی جدیدش برنامه های دقیقی برای تقویت جایگاه و تصویر این کشور در خارج از طریق روابط فرهنگی داشته باشد.

مؤسسات کنفوسیوس که مورد حمایت حکومت چین هستند، اکنون در هر پنج قاره حضور دارند و تحقق بخش اهداف جهانی دیپلماسی عمومی چین، نشان دهنده موفقیت سیاست برجسته سازی ظرافت ها و غنای فرهنگ چینی و عرضه کننده فلسفه و ایدئلوژی سنتی چین به جهان هستند. در ماه می سال ۲۰۰۷، تعداد کل مؤسسات کنفوسیوس در چهار قاره به ۱۲۰ رسید. تصویر کنفوسیوس و آرمان های فلسفه اش اکنون در پیوند با همان تصویری است که چین می خواهد به بقیه جهان نشان دهد؛ یعنی همراهی و هماهنگی با دیگر کشورها، حکومت درستکار، احترام متقابل، وفاداری، انسانیت و خویشتن داری. رواج دوباره کنفوسیوس همچنین تاثیر قدرت نرمی که چین در دوران باستان در آسیا داشت و حضور فزاینده آن را در منطقه امروز دوباره احیاء می کند.

دیپلماسی عمومی چین همچنین با ویژگی های سوسیالیستی اش پیوند دارد. برای مثال، دکترین عدم مداخله در امور داخلی کشورها، از ویژگی های دیگر دیپلماسی عمومی چین است که توجه ها را به خود جلب کرده است. ظهور استراتژی بزرگ چین صلح دوست در پی یکپارچه کردن قدرت سخت و قدرت نرم چین در راستای ترسیم یک تصویر مثبت از چین در جامعه بین المللی است. چین برای این که بتواند با کشورهای غربی در سطح خودشان تعامل داشته باشد باید یک استراتژی دیپلماسی عمومی مؤثر و رشدیابنده فراهم ببیند و مهارت هایش در استفاده کامل از رسانه مدرن را ارتقاء بخشد.

کیو هوافی: استاد امور بین المللی و عمومی در دانشگاه تونگجی شانگهای است.

نویسنده: کیو - هوآفی

مترجم: محمد - مظهری

منبع: هفته نامه - پنجره - ۱۳۸۹ - شماره ۴۰ - تاریخ شمسی نشر ۰۰/۰۰/۱۳۸۹ - به نقل از فصلنامه Cultural diplomacy - زمستان ۲۰۰۹