یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

مروری بر پرونده سقوط یک سرمربی از مریخ


مروری بر پرونده سقوط یک سرمربی از مریخ

به یاد پیرمردی که کریم باقری را نابود کرد

وقتی کلاه پلیس نگون بخت فرانسوی را در جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه بر سر گذاشت، معروف تر از همیشه شد. او برای ابراز همدردی با جامعه پلیس فرانسه و پلیسی که به دست آشوبگران فوتبال گرفتار شده و سرنوشتی بد برایش رقم خورده بود، کلاه او را تا پایان جام جهانی بر سر گذاشت. میروسلاو در نهایت هم با سوم کردن کرواسی در آن دوره، تاریخی ترین افتخار سرزمین کروات ها را در مستطیل سبز رقم زد. مدتی از این قضیه نگذشته بود که به یکباره خود را رودررو با این پیرمرد خوش تیپ در کمپ تیم های ملی دیدیم. خبرنگاران ایرانی که از عملکرد مربیان وطنی دل خوشی نداشتند، فکر می کردند جو کره زمین شکاف برداشته و میروسلاو از کره مریخ همچون نعمتی الهی بر سر فوتبال ایران فرود آمده است.

● شروع یک خاطره

پیرمرد در اولین کنفرانس خبری خود در ایران چنان برخورد گرم و دوستانه ای با ارباب جراید داشت که در پایان جلسه همگی آنان با رضایت رهسپار تحریریه های خود شدند. او بر خلاف اغلب مربیان قبلی، ضمن پاسخگویی به خبرنگاران احترام ویژه ای هم برای تک تک آنان قائل شده بود. بعد از این اتفاق بود که روابط گرم و صمیمانه خبرنگاران با میروسلاو شروع شد. این زاده سرزمین بوسنی از چنان قدرت بیانی برخوردار بود که اغلب نمایندگان رسانه های گروهی را مجذوب خود کرد. معروفیت جهانی از یک سو و داشتن روابط عمومی قوی از سوی دیگر، علل اصلی محبوبیت بلاژویچ نزد خبرنگاران ایرانی بود.

● سیاه باز حرفه ای

همکاران جوان بعد از چند روز مراوده خبری با میروسلاو، مدام از همکاران پیشکسوت و قدیمی خود می شنیدند که «سیاه این پیرمرد نشوید. او سیاهکار است.» باور کردن واقعیت این اظهارنظر سخت بود اما به مرور زمان صحت آن برای همگان به اثبات رسید.

● ادعاهای عجیب

بعد از بازی ایران با کرواسی قبل از شروع جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه، بلاژویچ که سرمربی وقت کروات ها بود از مردان جلال طالبی به نیکی یاد کرد و گفت: «اگر یوگسلاوی بتواند ایران را شکست دهد، من یک توپ فوتبال را قورت می دهم.» در ادامه ایران با یک گل به یوگسلاوی باخت اما میروسلاو حتی یک توپ تنیس روی میز را هم قورت نداد. وقتی هم سر از ایران درآورد ادعا کرد اگر به جام جهانی ۲۰۰۲ صعود نکنیم، خودم را از تیر دروازه دار می زنم. تیم ملی صعود نکرد اما بلاژویچ هنوز زنده است!

● ۳ پرنده آسمانی

بلاژویچ وقتی فهمید دستش برای خبرنگاران رو شده روابط صمیمی خود را با آنان مخدوش نکرد و همچنان حرف های غلوآمیز زد. او با ترفندی جدید خود را تبدیل به مرد سوژه ها کرد. چیرو بعد از اینکه با خداداد عزیزی تند مزاج درافتاد و بدون هیچ گونه درنگی وی را از اردو اخراج کرد، یک مثلث را در فوتبال ایران کشف کرد. میروسلاو که علاقه خاصی به کریم باقری، سیدمهدی هاشمی نسب بخصوص رحمان رضایی داشت، از آنان که از قد و قامت خوبی برخوردار بودند به عنوان ۳ پرنده آسمانی نام برد و در خط دفاعی به این مثلث دفاعی دل خوش کرد. نکته: واقعاً رحمان رضایی که اغلب مربیان داخلی غیر از ناصر حجازی و چند نفر دیگر هیچ اعتقادی به او نداشتند، فوتبال بین المللی خود را مدیون این پیرمرد است. او با میدان دادن به این مدافع بلند پرواز و مطمئن آن روزها، خط دفاعی ایران را صاحب یک مهره سطح بالا کرد. از اصل مطلب دور نشویم. بلاژویچ برای اینکه اذهان را به سمت و سویی خاص سوق دهد، «۳ پرنده آسمانی» را رو کرد و مدعی شد هیچ تیمی نمی تواند در آسمان محوطه جریمه ایران خودنمایی کند.

● آغاز رسوب باقری در دفاع

کریم باقری طی سال های ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۰ ستاره خط میانی ایران بود. البته او در اوایل حضور خود در تیم ملی یک مدافع بود که رفته رفته در خط میانی جا افتاد و مربیانی چون استانکو، مایلی کهن، پورحیدری و جلال طالبی هرگز به خود اجازه ندادند از این شماره ۶ دوست داشتنی در پستی غیر از خط میانی سود ببرند. او واقعاً «سوپر پلی میکر» بود که نمونه اش در تاریخ فوتبال ایران و آسیا کم پیدا می شود. با این تفاصیل اما میروسلاو، کریم را وادار کرد با یک خط عقب نشینی، در خط دفاعی ایفای نقش کند. اینچنین بود که شاه مهره فوتبال ایران دوران رسوب خود را در این منطقه شروع کرد و تا مرز نابودی پیش رفت. دیگر از بازیسازی باقری خبر چندانی نبود. رفته رفته کیفیت فوتبال وی افت کرد تا آنجا که از صحنه ملی محو شد. حتی در عرصه باشگاهی نیز مربیان به اشتباه از کریم به عنوان مدافع سود بردند که حاصل آن تقریباً صفر بود. البته افشین قطبی در اواخر فصل گذشته با آزاد کردن کاپیتان سرخپوشان از قید و بند هر پستی، او را به عنوان مهره آزاد به میدان می فرستاد که حاصل آن قهرمانی پرسپولیس بود. این کریم بود که در دقیقه ۹۵ بازی با سپاهان و از داخل محوطه جریمه یک پاس گل طلایی با عیار قهرمانی به سپهر حیدری داد. از اصل مطلب دور نشویم. پیرمرد شرق اروپا، کریم باقری را آن قدر در خط دفاعی حبس کرد تا اینکه فوتبال او نابود شد. از آن به بعد هم خط میانی ایران یک بازیساز ششدانگ بر خود ندید که ندید.

● چشم آبی ترسو

بلاژویچ هر چه قدر که در بازی های بزرگ نترس و با فکر بود، (بازی رفت و برگشت با عربستان، ایرلندجنوبی و...) در بازی با تیم های کوچکی چون بحرین و تایلند یک مرد از پیش باخته بود. کافی است ۴ فیلم مسابقه ایران در مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۲ را مقابل بحرین و تایلند ببینید تا پی به عاجز بودن میروسلاو ببرید. او اگر در همین ۴ مسابقه ۷ امتیاز از دست نمی داد، هرگز عربستان نمی توانست به عنوان سرگروه راهی جام جهانی شود. مغز او در رویارویی با چنین تیم هایی قفل می کرد. بازیکنان ذخیره را از یاد می برد. در نیمه مربیان نیز اوضاع بدتر می شد.

● یک خبر جالب

چند روز پیش بود که تصویر میروسلاو بلاژویچ را از صفحه شیشه ای تلویزیون دیدیم. ابتدا فکر کردیم اتفاق بدی رخ داده و سرنوشت، پیرمرد را هم با خود برده اما چند ثانیه بعد پی به اشتباه خود بردیم. اتفاق بدی برای او نیفتاده بود. خبری که درمورد او پخش شد، مضمون ذیل را بیان می کرد؛ چیرو در سرزمین مادری خود به عنوان سرمربی تیم ملی بوسنی انتخاب شده است. باورش مشکل بود. میروسلاو بلاژویچ که حالا دهه هشتم زندگی خود را سپری می کند، همچنان مورد توجه است. او هر چند تیم ایران را با خود به هیچ جا نبرد، هر چند کلی آشفتگی و خاطرات ناخوشایند برای ما به یادگار گذاشت، با این حال آن قدر عجیب بود و هست که بعد از ۶ ، ۷ سال همچنان مورد توجه ما باشد. او یک مربی متفاوت نبود اما انسانی متفاوت بود که می توانست با اندکی چاشنی شانس به اضافه انعطاف، برای همیشه نام خود را به عنوان یک مربی بزرگ در تاریخ ایران ثبت کند که نتوانست.



همچنین مشاهده کنید