جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

آشتی مخاطب خاموش با سینما


آشتی مخاطب خاموش با سینما

گفت وگو با رضا میرکریمی, کارگردان «به همین سادگی»

پس از ستایش‌هایی که نثار فیلم قبلی رضا میرکریمی «خیلی دور خیلی نزدیک» شد او می‌توانست با تکیه بر موفقیت آن فیلم، مسیر گذشته را ادامه بدهد اما میرکریمی در «به‌همین سادگی» از همه تجربه‌های موفق فیلم‌های قبلی فاصله می‌گیرد و خود را در معرض آزمونی سخت قرار می‌دهد.

«به همین سادگی» با نمایش جزئیات زندگی، تبدیل به اثری دلنشین و تاثیرگذار درباره یک زن شده است. میرکریمی در این مدت در گفت‌وگوهای مختلف درباره ابعاد گوناگون فیلم صحبت کرده. در این گفت‌وگو از شرایط اکران و بخش‌هایی از فیلم که کمتر به آنها پرداخته شده با او صحبت کردیم.

▪ از زمان اکران فیلم راضی هستید؟ نمایش «به همین سادگی» بعد از جشنواره و توجهی که به فیلم شد از نظر تبلیغاتی به فیلم کمک می کند اما همزمانی نمایش آن با فیلم‌های پرمخاطب شاید به فیلم لطمه بزند.

ـ من به این فکر می‌کردم که بین اکران جشنواره‌ای و نمایش عمومی فیلم فاصله زیادی نیفتد. مناسب‌ترین فضا برای معرفی و تبلیغ این فیلم‌ها جشنواره است و جشنواره می‌تواند پل خوبی برای معرفی فیلم‌های فرهنگی به مخاطب باشد. اگر این فاصله زیاد شود تاثیر تبلیغی جشنواره کم می‌شود. من تصمیم داشتم فیلم را نوروز اکران کنیم اما قرار نبود این تعداد فیلم تجاری همزمان در نوروز اکران شود و این رقابت نابرابر شکل بگیرد.

سال‌ها است درباره حمایت از فیلم‌های فرهنگی صحبت می‌شود اما در اکران این اتفاق نمی‌افتد. این فیلم‌ها اگر درست معرفی و دیده نشوند تاثیر فرهنگی لازم را روی مخاطب نمی‌گذارند.

البته حتما زمان نوشتن فیلمنامه و موقع فیلمبرداری می‌دانستید که «به‌همین سادگی» قرار نیست با فیلم‌های عامه‌پسند و تجاری مرسوم رقابت کند و تعداد مخاطبان فیلم نمی‌تواند آنقدر گسترده باشد.

▪ مخاطبان «به همین سادگی» از نظر شما چه گروهی هستند؟

ـ می‌دانستم فیلمی که می‌سازم با نسخه هایی که برای فروش در سینمای امروز ایران وجود دارند همخوانی ندارد. در این فیلم سوپراستار نداریم. ماجراهای عاشقانه و دختر و پسری نمی‌بینیم. از این نظر «به همین سادگی» فیلم متفاوتی است.

ما در سینما مخاطب خاموشی داریم که با سینما قهر کرده. مردمی که آثار مورد علاقه‌شان را روی پرده ندیده‌اند و به همین دلیل کمتر به سینما می‌روند. این مخاطب اگر اعتماد کند به سینما بیاید و فیلمی را که دوست دارد روی پرده ببیند دوباره با سینما آشتی می‌کند و این فیلم‌ها با استقبال روبه‌رو می‌شوند. این تجربه را در «خیلی دور خیلی نزدیک» داشتم

. یک آمارگیری از بینندگان فیلم داشتیم و متوجه شدیم حدود ۵۰ درصد از کسانی که فیلم را دیده‌اند سالی یک بار هم به سینما نمی‌روند. «خیلی دور، خیلی نزدیک» مخاطب فیلم‌های دیگر را جذب نکرد، مخاطبان تازه‌ای به این سینما اضافه کرد. درباره «به همین سادگی»‌هم همین طور است. اما شما ذائقه یک گروه را نمی‌توانید به راحتی عوض کنید و این فیلم‌ها نیاز به حمایت زیادی دارند.

▪ تعداد سالن‌هایی که به «به همین سادگی» اختصاص پیدا کرده نشان می‌دهد از این فیلم نسبت به نمونه‌های مشابه حمایت بیشتری شده. این را قبول دارید؟

ـ من درباره تعداد سالن‌هایی که فیلم در آن اکران شده اعتراض ندارم. فکر می‌کنم اضافه شدن سینما آزادی به گردونه اکران کمک زیادی به فروش همه فیلم‌ها و به «به همین سادگی» کرد. بحثم روی تبلیغات شهری و حمایت‌های تبلیغی است که به نظر می‌رسد ساز و کار درستی برای آن وجود ندارد. با وجود این شرایط و اکران شدن چند فیلم پرستاره، فروش «به همین سادگی» قابل قبول است. این فیلم از آن فیلم‌هایی است که در مسیری طولانی مخاطب پیدا می‌کند و هر روز تعداد تماشاگران آن از روز قبل بیشتر می‌شود. امیدوارم مسوولان اجازه بدهند مدتی طولانی فیلم روی پرده بماند.

▪ این فیلم‌ها در پخش تلویزیونی کشف می‌شوند و مردم با آنها ارتباط برقرار می‌کنند. در مورد «زیر نور ماه»، «خیلی دور خیلی نزدیک» و «اینجا چراغی روشن است» این اتفاق افتاد. فکر می‌کنم «به همین سادگی» هم در پخش تلویزیونی با استقبال مواجه شود.

ـ البته این علامت خوبی نیست. اگر چه تلویزیون با توجه به گستره مخاطبانش تاثیر خوبی در جذب مخاطب برای این فیلم‌ها داشته، اما فراموش نکنید که این فیلم‌ها برای سینما ساخته شده و باید با تامل آنها را ببینید و فقط در سالن سینما این فرصت و شرایط فراهم است. مطمئنم تاثیری که مخاطب در تلویزیون از «خیلی دور، خیلی نزدیک» می‌گیرد متفاوت با تاثیری است که در سینما می‌گیرد و بسیاری از جزئیاتی که روی آنها فکر شده در تلویزیون دیده نمی‌شود.

یکی از مایه‌های محبوب و تکرار شونده فیلم‌هایتان سفر و جست‌وجو است. این سفر گاهی مادی است و از مکانی به مکانی دیگر اتفاق می‌افتد و گاهی معنوی است و سفر درون شخصیت اتفاق می‌افتد. در «به همین سادگی» طاهره تصمیم دارد به سفر برود که در پایان منصرف می‌شود. اما در این یک روز، او سفری معنوی را پشت سر می‌گذارد و دیگر همان زنی نیست که روز را شروع کرده.

زندگی ما سفری است که از نقطه‌ای شروع و به نقطه‌ای ختم می‌شود و فطرت انسان با سکون در تضاد است. من سفر را جدا از این معانی و مفاهیم هم دوست دارم و ایده‌های زیادی موقع سفرهای شخصی به ذهنم می‌رسد. سفر می‌تواند بستر رشد و تحول آدم‌ها را فراهم کند و این تغییر و رشد و بلوغ برایم جذاب است.

تقابل سنت و مدرنیسم هم یکی از مایه‌های تکرار شونده فیلم‌هایتان است و در «به همین سادگی» هم می‌توان این را دید. طاهره، زنی سنتی و مذهبی است که از تغییرات جامعه جدید دور مانده. حتی شوهر و بچه‌ها هم با او بیگانه هستند، اما به نظر می‌رسد شما با طاهره که نماد سنت است همدلی می‌کنید.

هدف من در فیلم‌هایم تخطئه مدرنیسم و تبلیغ و ترویج سنت نیست.

ما ناچاریم از این مسیر عبور کنیم و نمی‌توانیم به داشته‌های سال‌های قبل اکتفا کنیم اما دوست دارم راجع به این صحبت کنم که چه چیزهایی را باید از گذشته به دوران جدید می‌آوردیم و چه چیزهایی را در این مسیر نادیده گرفته‌ایم. بسیاری از امتیازهای سنتی، مذهبی و فرهنگی‌مان را به این دوره نیاورده‌ایم و رشدی که داشته‌ایم نامتوازن است و بنیادهای اخلاقی‌مان ضعیف شده. طرح این پارادوکس در فیلم‌ها برایم مهم است.

بحث خیانت هم در قصه وجود دارد و احساسی که طاهره نسبت به همسرش دارد همراه با نوعی سوءظن است، اما فیلم روی این موضوع تمرکز نمی‌کند و به بحث دیده نشدن زن می‌پردازد.

یکی از پیامدهای منفی جوامع نامتوازن امروز غفلتی است که انسان‌ها از هم دارند. «به همین سادگی» قصه تنهایی آدم‌ها در چنین جوامعی است، مخصوصا آدم‌هایی که ریشه‌های سنتی، مذهبی و فرهنگی‌شان را حفظ کرده‌اند. طاهره از این آدم‌هاست، روح بزرگ و فداکاری دارد و دوست دارد به همه کمک کند. اما کسی او را نمی‌بیند و طاهره به دنبال به دست آوردن جایگاهی برای خود است. بحث خیانت به عنوان یک سوءتفاهم مطرح می‌شود و ما به آن نمی‌پردازیم، چون اگر قصه به آن سمت می‌رفت بخشی از مخاطبانمان را از دست می‌دادیم، چون آنها فکر می‌کنند چنین اتفاقی برای آنها نمی‌افتد. موضوع اصلی غفلت و تنها بودن آدم‌هاست و اینکه ما مجاز نیستیم به دلیل شرایط زندگی مدرن دیگران را نادیده بگیریم.

▪ وجه اجتماعی ماجرا چقدر برایتان مهم بود؟ طاهره می‌تواند نماد نسلی باشد که اتفاق‌های سیاسی و اجتماعی مانع از رشد آنها شده.

ـ اگر طاهره هم مثل بقیه بود، مثل آنها متضرر می‌شد به‌نظر من رشدی که دیگران داشته‌اند زیر سوال است، باید دید آنها چه چیزی به دست آورده و چه چیزی را از دست داده‌اند در زندگی طاهره و خانواده‌اش به ظاهر هیچ نکته منفی وجود ندارد و اوضاع روبه‌راه است.

اما تکلیف دیگری است که به آنها بی‌توجهی شده، آن بخش از وظایفی که نیازهای روحی و عاطفی افراد را دربرمی‌گیرد اگر طاهره تبدیل به آدم‌هایی مثل شوهر و بچه‌هایش و همسایه‌ها می‌شد، خودش را با فضای موجود همراه کرده بود و خیلی از ویژگی‌های مثبت روحی، فرهنگی و سنتی‌اش را از یاد برده بود.

▪ فیلم‌هایتان معمولاً با امید به پایان می‌رسد. در «اینجا چراغی روشن است»، «زیر نور ماه» و «خیلی دور، خیلی نزدیک» به بیننده نوید آینده را می‌دهید در «به همین سادگی» هم طاهره با آرامشی که به دست آورده تصمیم می‌گیرد در خانه بماند آیا پایان همه قصه‌ها به‌نظر شما امیدبخش است؟

ـ امید یک واژه کاملاً دینی و ایمانی است مومن. وقتی در برابر مشکلات فردی و اجتماعی قرار می‌گیرد در حد توانش تکلیف دارد وقتی تلاشش را کرد باید امیدوار به حمایت و هدایت خدا باشد و معتقد باشد که کسی هست که از او حفاظت کند.

این آدم‌ها به پوچی نمی‌رسند و حتی اگر در این دنیا نتیجه کوشش خود را نبینند امیدوارند که پاداش این تلاش و صبر را بگیرند. این بحث را شروع کردم که بگویم اگر معتقد به خدا هستیم نمی‌شود قصه‌ای را بدون امیدواری تعریف کنیم پس قصه‌هایی که روایت می‌کنم به نوعی با امید به پایان می‌رسند.

▪ و اینجا امید با استخاره برای طاهره به وجود می‌آید؟

ـ نه، فقط با استخاره. استخاره قسمتی از ماجراست. طاهره از ابتدای قصه موقعیت متناقضی دارد هم چمدان بسته و مهیای سفر است، هم کیک می‌خرد و تدارک می‌بیند برای سالگرد ازدواجش. به‌نظر می‌رسد منتظر است تا کسی او را صدا کند و بماند. تصمیم قطعی ندارد زن‌هایی از جنس طاهره پرخاشگر و بی‌مسوولیت نیستند آنها اگر خانه را هم ترک می‌کنند برای تذکر است.

▪ و فردا روز دیگری است. مثل روزی که سپری کرده نیست؟

ـ نمی‌خواستم بگویم موضوع به همین راحتی حل شد و این بحران دیگر ادامه ندارد. این بحران، مخفی و از نظر دور مانده است، کاری که انجام دادیم به‌نظر من یک حرکت پیشگیرانه است در چنین شرایطی بهتر است مخاطب در حال تعلیق از سالن بیرون برود و احساس کند که این بحران ممکن است روز دیگری تکرار شود. او باید در زندگی خودش واکاوی کند و اگر دچار این غفلت است برای خودش راهکاری برای رفع این مشکل بیابد.

▪ در فیلم روی بعضی جزئیات تمرکز کرده و از بعضی رد شده‌اید چرا اشاره‌ای به آیه‌ای که طاهره را آرام می‌کند، نمی‌شود؟ پرهیز از اشاره به آیه چه کمکی به فیلم کرده؟

ـ طاهره به‌دنبال تکیه‌گاهی معنوی است. پناه‌بردن به استخاره برای تاییدگرفتن از اعتقاداتش است. او می‌خواهد مطمئن شود خدا او را می‌بیند و فراموشش نکرده. در انتها وقتی دعوت می‌شود برای استخاره‌کردن، گویی از زاویه‌ای که دوست داشته، تایید می‌گیرد. خودش در مقام استخاره‌گرفتن قرار می‌گیرد و تکیه‌گاهش را پیدا می‌کند. این موضوع برایم مهم بود، دیگر مهم نیست در استخاره چه آیه‌ای می‌آید. همه قرآن خیر و روشنی است.

▪ حضور مرد همسایه هم پررنگ نمی‌شود. چرا او را اینقدر در حاشیه می‌بینیم؟

ـ اگر بیش از این به او نزدیک می‌شدیم، حس می‌شد طاهره فکر چیز دیگری است اما قصد ما این نبود.

▪ و اگر همسایه را حذف می‌کردید، قصه لطمه می‌خورد؟

ـ شاید با مرزهای شخصیتی مثل طاهره آشنا نمی‌شدیم. طاهره نسبت به او کنجکاو است چون شبیه خودش است. مرد محکوم است به در خانه ماندن و کارهای خانه را انجام دادن. طاهره وقتی با او روبه‌رو می‌شود، تنها درباره ماکارونی و چای با او صحبت می‌کند و مهارت‌هایش در خانه‌داری را نشان می‌دهد.

▪ بجز فیلم‌های رخشان بنی‌اعتماد و بعضی فیلم‌های تهمینه میلانی، بهترین فیلم‌ها درباره دنیای زنان را مردان ساخته‌اند. «به همین سادگی» هم در این دسته جای می‌گیرد. چرا در این سینما بهترین فیلم‌های زنانه را کارگردان‌های مرد ساخته‌اند؟

ـ در طبیعت دو جنس مخالف آفریده شده که همدیگر را تکمیل و نیازهای روحی و عاطفی هم را تامین کنند. در بسیاری موارد، در انتخاب‌هایمان نیازمند تایید جنس مخالف هستیم. به‌نظر من اگر فکر کنیم یک زن توسط زنی دیگر بهتر درک می‌شود یا مردان همدیگر را بیشتر درک می‌کنند، به قانون طبیعت پشت پا زده‌ایم. این قاعده در آثار هنری هم وجود دارد. باور ندارم که درباره زن‌ها، فقط زن‌ها می‌توانند قصه بنویسند و فیلم بسازند. مردها می‌توانند این کار را به‌خوبی انجام دهند؛ اگر نگاه درست و حساسی داشته باشند و جزئیات دنیای زنان را کشف کنند.

▪ جایگاه «به همین سادگی» در کارنامه شما کجاست و تاثیر ساخت این فیلم برای شما چه بود؟

ـ اگر فیلم‌هایم را سوال‌های امتحانی در نظر بگیرید، «به همین سادگی» سخت‌ترین سوالی بود که به آن جواب دادم. حتی اگر این مسیر را ادامه ندهم و به سراغ قصه‌هایی بروم که با تکیه بر ماجراهای دراماتیک پیش می‌روند، باز هم با اعتمادبه‌نفس می‌توانم به‌سراغ موضوع‌هایی بروم که در آن به رابطه انسان با محیط اطرافش می‌پردازد. این اعتمادبه‌نفس، حاصل تجربه «به همین سادگی» است. با این فیلم به نتیجه رسیده‌ام که جذابیت حاصل توالی حوادث در یک قصه نیست، شکل‌گیری فضایی قابل باور با تکیه بر جزئیات هم می‌تواند برای مخاطب جذاب باشد.

محدثه واعظی پور