سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

از خاطرات بد تا خاطرات خوب


هرکسی برای خودش خاطراتی دارد خاطرات شکست , خاطرات مردمی که باید به ما کمک می کردند , ولی این کار را نکردند , خاطرات انسان هایی که به آنها اطمینان کردیم ولی به ما خیانت کردند و خیانت هایی که متقابلا ما به آنها کردیم خاطرات کارهایی که دیگران با ما کردند و کارهایی که ما در حق دیگران انجام دادیم

هیچ کسی فرمولی برای از بین بردن خاطرات بد کشف نکرده و حتی روان شناسان هم از چنین دانشی برخوردار نیستند. تنها کاری که ما انسان ها قادر به انجام آن هستیم ، این است که سعی کنیم شاد زندگی کنیم و بکوشیم به نوعی توازن میان خاطرات خوب و بد در زندگی برسیم تا در نهایت بتوانیم به آسایش روانی برسیم. برای این کار شما می توانید:

خودتان را باور کنید: بفهمید که شما چه کسی هستید. به احساسات و عواطف تان توجه کنید. به این که چه چیزهایی شما را خوشحال و چه چیزهایی شما را آزار می دهد، فکر کنید. اگر با هرکس دیگری روراست نیستند با خودتان صادق باشید. به خاطر احساسی که دارید از دیگران یا از خودتان معذرت خواهی نکنید. عواطف و احساسات شما نتیجه زندگی ای است که شما داشته اید. آنها یک انتخاب هوشیارانه نیستند. عکس العملی که شما برابر شرایط از خود نشان می دهید تاثیرات مهمی بر کیفیت زندگی شما دارد. یک محرم اسرار پیدا کنید : حداقل شخصی را بیابید تا عمیق ترین و تیره ترین افکارتان را با او قسمت کنید. مهم نیست زندگی شما تا چه حد تیره و تاریک است ، همیشه کسی وجود دارد که به حرفهای شما گوش کند بدون این که بخواهد درباره شما قضاوت یا شما را محکوم کند.

بدانید چه وقت با دیگران مشورت کنید: اگر شما خودتان را می شناسید، الزامی وجود ندارد که اطلاعات شخصی تان را با دیگران قسمت کنید. اگر شما احساس می کنید چیزهایی را که شما دوست دارید همسالان شما دوست ندارند ، هیچ قانونی نمی گوید که شما باید افکار و عواطف خودتان را برای دیگران شرح دهید.

با طناب دیگران به چاه نروید: برای زندگی شخصی خودتان منتظر تایید و اجازه دیگران نباشید. نظر و عقاید دوستان ، خانواده و همسالان برای ما چیز مهمی است ، اما اگر به آنها اجازه بدهیم که خیلی مهم شوند. باید تمام زندگیمان را صرف این کنیم که به استاندارد غیرممکنی دسترسی پیدا کنیم تا از نظر دیگران خوب یا مناسب به نظر برسیم تا این که خانواده خود را خوشحال کنیم.برای خودتان و نه برای دیگران زندگی کنید: به دیگران دلسوزی ، وفاداری ، توجه و درستی تان را نشان دهید، اما به یاد داشته باشید که دیگران با عواقب تصمیمات شما زندگی نمی کنند بلکه این شما هستید که باید با پیامدهای تصمیمات خودتان زندگی کنید. تلاش نکنید خودتان را تغییر دهید تا آن شخصی که دیگران از شما انتظار دارند باشید. شما فقط می توانید خودتان باشید.

فقط یک بار معذرت خواهی کنید: به دلیل اشتباهاتی که مرتکب شده اید، مرتب از خودتان یا دیگران معذرت خواهی نکنید. اگر شما با دیگران بد برخورده کرده اید، کار درستی انجام نداده اید یا دچار یک اشتباه غیر عمد شده اید، فقط یک بار معذرت خواهی کنید و بکوشید دیگر آن اشتباه را مرتکب نشوید. بکوشید در عمل با برخورد خوب ، اشتباهتان را تلافی کنید. وقتی شما معذرت خواهی می کنید، معذرت خواهی به شما کمک نمی کند از آن شرایط رهایی یابید. اگر شما واقعا از عملکرد خودتان در گذشته افسوس می خورید آیا با خودخوری کردن و معذرت خواهی کردن مشکلی حل می شود؟

به زوایای مثبت زندگی خود بیندیشید: ثروتمندترین اشخاص هم می توانند احساس ناراحتی کنند.زیباترین اشخاص هم می توانند احساس زشتی کنند و معروفترین اشخاص هم می توانند احساس تنهایی کنند. شب که می خواهید بخوابید به افرادی فکر کنید که هیچ سرپناهی برای خوابیدن ندارند. بهتر است که یک روز کاری سخت و بد را پشت سر گذاشته باشید تا این که به جای مردی باشید که ۳ ماه است کارش را از دست داده است. بهتر است به خاطر ارتباط عاطفی که به نتیجه نرسیده است مایوس باشید تا این که به جای کسی باشید که معنای دوست داشتن و دوست داشته شدن را نمی فهمد. آخر هفته بدی را پشت سر بگذارید ، بهتر از این است که به خانم تنهایی فکر کنید که در هر ۷ روز هفته مجبور است روزی ۱۲ ساعت کار کند تا بتواند برای بچه هایش غذا و لباس تهیه کند. از خوشی های ساده در زندگی لذت ببرید: اگر شما از توانایی مالی کافی برخوردارید لذت بردن از چیزهای غیرعادی مثل خوشگذرانی های اشرافانه ، خرید یک بازی رایانه ای جدید، لباسهای گران یا حتی یک مسافرت می تواند شگفت انگیز باشد ؛ اما فراموش نکنید از چیزهایی هم که نیاز به صرف هزینه ندارند لذت ببرید. به خاطر بیاورید هنگامی که شما یک کودک بودید چطور یک گل آفتابگردان شما را مجذوب خودش می کرد. زندگی سرشار از لحظات شگفت انگیز است. هر چقدر شما بتوانید بیشتر از این لحظات قدردانی و آنها را درک کنید می توانید نور بیشتری به زندگی خودتان بتابانید و تحمل تان را برابر لحظات تیره و تار زندگی تان افزایش دهید.

از کاه کوه نسازید: اتفاقاتی که اطراف شما رخ می دهد به آن اندازه که برای شما مهم است برای دیگران مهم نیست. شما ممکن است کاری را انجام داده باشید و از انجام آن کار واقعا احساس شرمندگی یا حماقت کرده باشید و کسانی که اطراف شما زندگی می کنند آن را برای مدتهای زیادی به خاطر داشته باشند ، اما اهمیت این کار برای آنها خیلی کمتر از اهمیت آن کار برای شماست. بیشتر اوقات دردها و سختی هایی که شما آنها را بسختی احساس کرده اید براحتی به وسیله کسانی که درباره آن شرایط و رخدادها اطلاع دارند، فراموش می شود.

به شکستهای زندگی به عنوان سرمایه های زندگی نگاه کنید: خیلی خوب است که گاهی اوقات در حدی پایین تر از شرایط آرمانی خود قرار داشته باشید. والدین و معلمان شما ممکن است از موفقیت شما در زندگی مایوس و ناامید شوند ؛ اما مهم این است که خوب زندگی کنید به جای این که همیشه موفق باشید. در آخر زندگی شما این کیفیت روابط شماست که مشخص می کند شما زندگی خوبی داشته اید ، نه ماشینی که دارید و خانه ای که در آن زندگی می کنید. به یاد داشته باشید شما بیشتر از شکستها درس می آموزید تا از موفقیت هایتان همیشه شانس های دیگر هم وجود دارد. آیا جوامع انسانی با علوم آکادمیک اداره می شود یا با کار و تلاش. اگر شما نمره خوبی نگیرید ، یا در تیمی پذیرفته نشوید یا نتوانید به کالج مورد علاقه تان بروید یا شغلی که می خواهید به دست نیاورید هنوز دنیا برای شما به آخر نرسیده است. با کمک کردن به دیگران به خودتان کمک کنید: به کسی که خیلی از شما اوضاع و شرایط بدتری دارد، فکر کنید. شما می توانید ذهنتان را از مشکلات و مسائل خودتان منحرف کنید و با کمک کردن به کسانی که در مقامی پایین تر از شما هستند، عزت نفستان را افزایش دهید. همیشه کسانی وجود دارند که در وضعیتی پایین تر و بدتر نسبت به شما قرار داشته باشند. برای کمک کردن به دیگران از هیچ تلاشی دریغ نکنید. بدون توجه به جنسیت ، نژاد، ملیت و... کمک کنید تا دیگران هم بدون توجه به این شرایط به شما کمک کنند. عمل نیک شما فراموش نخواهد شد. روزی نتایج آن عمل خیرخواهانه به شما برگردانده خواهد شد.

وقایع در صبح متفاوت به نظر می رسند: خواه که شما عصبانی ، افسرده یا گیج باشید، وقایع همیشه در طول روز متفاوت به نظر می رسند. وقتی شما در شب به خواب رفته اید، استراحت به ذهن اجازه می دهد افکار و اطلاعات را جمع آوری کند و در مدت زمان خوابیدن ضمیرناخودآگاه قادر می شود افکار شما را مرتب کند و آنها را با نظم خاصی کنار همدیگر قرار دهد. نور روز معمولا نوعی شفافیت اضافی با خود به همراه می آورد که شرایط را پیچیده تر و غیرقابل حل به نظر می رساند. در این شرایط شما باید از شخص دیگری درخواست کمک کنید تا به شما در حالا مشکلات کمک کند. در شرایط و لحظات بسیاری کمی شما می توانید با یک ذهن کاملا هوشیار نسبت به مسائل تجدیدنظر کنید. هرگز روی تصمیمی که در نیمه های شب گرفته اید تصمیمی نگیرید تا این که شما آن را در نور روز دوباره کاملا بررسی کرده باشید.