شنبه, ۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 22 February, 2025
مجله ویستا

ضرورت خوشه سازی بنگاههای كوچك و متوسط


ضرورت خوشه سازی بنگاههای كوچك و متوسط

در این مقاله در ابتدا مروری بر مشكلات و محدودیتهای بنگاههای كوچك و متوسط به عنوان بخش مهمی از اقتصاد هر كشور خواهیم داشت سپس ضرورت خوشه سازی این بنگاهها را در جهت ساماندهی به وضعیت این بنگاهها و در نهایت رقابت پذیری آنها مطرح می كنیم

در سایه هدایت و الزام سازمان جهانی تجارت، اقتصاد و بازار کشورهای مختلف به سرعت در حال پیوستن به جرگه اقتصاد باز، تجارت آزاد و بازار جهانی است.

با توجه به اینکه در اکثر کشورهای دنیا بخش قابل ملاحظه ای از فعالیتهای اقتصادی توسط شرکتهای کوچک و متوسط انجام می شود و این شرکتها مسائل و مشکلات خاص خود را در ورود به عرصه رقابت جهانی پیدا می کنند، دولتها با تدایبر مختلفی همواره به فکر حمایت منطقی از این شرکتها برمی آیند تا رقابت پذیری آنها را به گونه ای بالا ببرند که توان رقابت در بازارهای رقابتی دنیا را به‌دست آورند.

یکی از روشهایی که بنا بر مطالعات انجام شده در اکثر کشورهای دنیا تجربه موفقی در افزایش توان رقابتی شرکتهای کوچک و متوسط از خود برجای گذاشته، خوشه سازی این شرکتها بوده است. در این مقاله در ابتدا مروری بر مشكلات و محدودیتهای بنگاههای كوچك و متوسط به عنوان بخش مهمی از اقتصاد هر كشور خواهیم داشت. سپس ضرورت خوشه سازی این بنگاهها را در جهت ساماندهی به وضعیت این بنگاهها و در نهایت رقابت پذیری آنها مطرح می كنیم.

با توجه به تغییرات محتوایی و كیفی بسیار زیادی كه از چند دهه اخیر در بازارهای جهانی رخ داده و حركت به سوی جهانی شدن بازارها شروع و به موازات آن دوره تولیدمحوری در انتهای حیات خود و مشتری‌محوری در حال نضج گرفتن است، تولیدكنندگان صنعتی با هدف استفاده بهینه از امكانات و جلوگیری از هدر رفتن منابع باارزش به تمهیداتی متوسل شده‌اند كه نتیجه آن تغییر ساختار صنعتی است. از مشخصات اصلی این تغییر ساختار، ترویج بیش از پیش صنایع كوچك است. در سالهای اخیر توجه فزاینده‌ای به كوچك‌سازی شده و روند توسعه بنگاههای كوچك و متوسط به طور بالایی افزایش یافته است.

این بنگاهها دارای مزایای زیادی نسبت به صنایع بزرگ هستند كه از آن جمله می‌توان از ارزش افزوده، نوآوری، اشتغال‌آفرینی و انعطاف‌پذیری بیشتر نسبت به صنایع بزرگ نام برد. بنابراین لزوم توجه به این بخش از اقتصاد ضروری است. از طرف دیگر كوچك بودن این بنگاهها و حجم پایین منابع در دسترس موجب ایجاد محدودیتهایی برای این بنگاهها می‌شود كه از آن جمله محدودیتهایی مالی، تحقیق و توسعه، بازاریابی و غیره هستند. بنابراین، می‌توان گفت كه بازاریابی یكی از مشكلات اساسی این بنگاههاست كه دلایل آن، هزینه بالای تحقیقات بازاریابی، نداشتن كادر مجرب و در كل نداشتن امكان انجام فعالیتهای بازاریابی گسترده به دلیل هزینه‌های بالای آن است.

یكی از راهكارهای اساسی كه در محافل علمی برای ساماندهی به بحث صنایع كوچك و متوسط مورد توجه قرار گرفته است تجمیع این بنگاهها و سازماندهی آنها در قالب خوشه‌های صنعتی است. بدین ترتیب، تمركز تعدادی از بنگاههای كوچك و متوسط در یك حوزه جغرافیایی، موجب ایجاد مزایایی برای بنگاههای درون خوشه می‌شود.

به عبارت دیگر، با تجمیع شركتهایی كه در زمینه‌های مشابه یا مرتبطی فعالیت می‌كنند، این شركتها می‌توانند از مزایایی از قبیل صرفه‌جوئیهای ناشی از مقیاس و تنوع، انتقال دانش و فناوری، افزایش رقابت‌پذیری و ... برخوردار شوند كه از كارایی جمعی حاصل می‌شوند. كارآیی جمعی دو جنبه دارد: یكی صرفه‌جویی بیرونی كه به علت تجمع در یك مكان نصیب شركتهای عضو خوشه می‌شود و دیگری مزایای اقدام اشتراكی كه از همكاری آگاهانه محلی حاصل می‌شود. ارتقاء كارآیی جمعی به صورت سرمایه‌گذاری برای تأمین ماشین‌ابزار و دستیابی به بازار و خدمات (مانند طراحی، بازاریابی، تبلیغات، فروش و توزیع، تأمین مالی، آموزش نیروی انسانی و ...) میسر است.

● بنگاههای كوچك و متوسط

در دو دهه اخیر با ظهور فناوریهای جدید و دستیابی همگان به شبكه ارتباطی اینترنت تحولاتی در تواناییهای واحدهای صنعتی، روشهای تولید و توزیع و ساختار تشكیلاتی بنگاهها ایجاد شده كه عموماً بر اهمیت نقش واحدهای كوچك و متوسط در ساختار صنعتی كشور افزوده است. به‌طوری كه واحدهای كوچك صنعتی و بازرگانی، به‌عنوان بخش مكمل و اساسی اقتصاد هر كشور شناخته شده‌اند.

این واحدها در بسیاری از كشورهای در حال توسعه ضمن دستیابی به اهداف اصلی توسعه، نقش تعیین‌كننده‌ای در گسترش و تنوع تولیدات صنعتی دارند و در اهتمام به یك سری اهداف بنیادین همچون ایجاد اشتغال، ریشه‌كن كردن فقر، بهبود توزیع درآمد و برآوردن نیازهای اساسی كشورهای در حال توسعه، دارای نقش موثری هستند.

در بسیاری از کشورها این صنایع، تامین­کنندگان اصلی اشتغال جدید، مهد تحول و نوآوری و پیشرو در ابداع فناوریهای جدید بوده­اند. از سوی دیگر این صنایع با صادرات قابل توجه، نقش موثری در توسعه اقتصادی کشورها ایفا می­کنند.

در کشور ما علی­رغم حضور کمی قابل توجه صنایع کوچک در ساختار صنعتی آن(حدود۹۴ درصد واحدهای صنعتی کشور را صنایع کوچک تشکیل می­دهند)، این واحدها با معضلات متعدد و عقب­ماندگیهای فاحشی روبه‌رو هستند، به نحوی که از ایفای نقش استراتژیک مورد انتظار برای آنها همچون کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، ناتوان مانده­اند.

اهمیت واحدهای كوچك در ایران را از دو بعد كمی و كیفی می‌توان بررسی كرد. از بعد كمی، درصد بسیار بالایی از شركتهای موجود در كشور ما و بسیاری از كشورهای جهان را واحدهای كوچك و متوسط تشكیل می‌دهند و تعداد شاغلان این واحدها قابل توجه است. همچنین ارزش افزوده‌ای كه این واحدها تولید می‌كنند در كشورهای مختلف، چیزی بین یك سوم تا نیمی از ارزش افزوده كل كشور را تشكیل می‌دهد. از بعد كیفی، این واحدها می‌توانند بخش خصوصی را در سرمایه‌گذاریها تشویق كنند، چون بخش خصوصی معمولاً برای ایجاد واحدهای بزرگ امكانات كافی ندارند، این واحدها همچنین می‌توانند به عنوان ابزار مناسبی برای خصوصی سازی در نظر گرفته شوند.

این واحدها امكان شناخت بازار را دارند و می‌توانند خود را با نیازهای بازار منطبق كنند و به خاطر كوچك بودن، فرایند تصمیم گیری در آنها بسیار سریع است. این واحدها می‌توانند قدرت ابتكار و خلاقیت بیشتری داشته باشند، در توزیع فناوری در سطح كشور می‌توانند موفق‌تر باشند و سریعاً خود را با فناوریهای لازم تطبیق دهند و در یك نكته می‌توانند تخصصی عمل كنند كه این، در واحدهای بزرگ كمتر اتفاق می‌افتد.

با توجه به آزادسازی تجارت در سطح جهان و جهانی شدن اقتصاد، بهبود كارایی و بهره‌وری بنگاههای كوچك و متوسط و سازگاری و انعطاف پذیری آنها در زمینه های محصول، بازار، فناوری، مدیریت و سازمان امری مهم و حیاتی است. (بانك توسعه آسیایی، ۲۰۰۱)

با فرصتهای بالقوه‌ای كه جهانی شدن برای دسترسی به بازارهای جهانی به‌وجود می‌آورد، بنگاههای كوچك و متوسط به‌طور فزاینده‌ای برای قرار گرفتن در موقعیتی كه بتوانند از این فرصتها مزیت كسب كنند، تحریك می‌شوند، اما به دلیل محدودیتهای زیادی كه دارند خود را از بهره‌مندی از این امكانات ناتوان می‌یابند(اسملاش بیین،۲۰۰۲). بنگاههای كوچك و متوسط با مشكلات و محدودیتهای زیادی روبه‌رو هستند كه به‌وسیله اندازه، طبیعت راه‌اندازی، ثبات، محیط رقابتی، دسترسی به فناوری و خدمات، و عوامل مرتبط به آنها تحمیل می‌شوند.(آنتون فرناندو، ۲۰۰۱).

اكثر شركتهای كوچك، بالاخص آنهایی كه در كشورهای در حال توسعه هستند، نمی‌توانند این الزامات را برآورده كنند و بنابراین ابزاری برای حضور موفقیت‌آمیز در بازارهای جهانی ندارند(یونیدو،۲۰۰۳). یك دلیل رایج برای شكست این كسب و كارها مربوط به فقدان تحقیقات بازار مناسب و كافی است. تحقیقات بازار به شركتها در زمینه شناسایی مبنای مشتری بالقوه، قیمت پیشنهادی و تغییر حجم تقاضا در مقابل تغییر قیمت كمك می كنند.

همچنین تحقیقات بازار به این شركتها، اطلاعاتی در رابطه با رقبای آنها و عكس‌العمل احتمالی آنها در مقابل ورود رقبای جدید ارائه می‌دهند. همان‌طوری كه مشخص است این اطلاعات در بازار رقابتی امروزی كاملاًحیاتی هستند. بنگاههای كوچك و متوسط به تنهایی منابع لازم برای بررسی بازارهای خود را ندارند. آنها به‌طور بالایی به شركای تجاری خود برای بازاریابی محصولاتشان وابسته هستند(ایتوه موتوشیگه، ۱۹۹۴)

● خوشه سازی

بحثهای نظری متفاوتی در این مورد كه چگونه مؤسسات كوچك می‌توانند به توسعه كمك كنند توسط اقتصاددانان و صاحبنظران مختلف ارائه شده است. یك جمع‌بندی از این نظریات این است كه شركتهای كوچك در عین حال كه رقبای طبیعی یكدیگرند، اعضای یك شبكه مستقل داخلی هستند كه توانمندی ایجاد شغل را دارند و همچنین فراهم‌كننده زمینه لازم برای ایجاد نوآوری و خلاقیتهای تكنولوژیك هستند. اما جالبترین نگرشی كه به این گونه مؤسسات شده است مربوط به پدیده شبكه شدن و خوشه شدن یا به‌طور كلی تجمیع است.

اغلب شركتهای كوچك گرایش به خوشه شدن و ارتباط با یكدیگر دارند. این پدیده بیشتر برای شركتهای سازنده‌ای وجود دارد كه در یك محدوده جغرافیایی كه در آن مهارتهای نیروی انسانی وجود داشته باشد شكل می‌گیرند. نمونه‌های پیشرفته‌ای از آنها در نواحی صنعتی شمال ایتالیا در اواخر دهه ۱۹۷۰ مشاهده شد و بعد در سایر نقاط اروپا و آمریكا در ژاپن و سایر مناطق توسعه یافته است(اشمیتزو ندوی،۱۳۸۱).

آنچه كه اهمیت خوشه‌ها را در ایران دو چندان می‌كند این است كه در زیر بخشهای صنعت ایران بیش از ۹۴ درصد مؤسسات و شركتها را این چنین شركتهایی تشكیل می‌دهند كه عموماً به صورت منفرد فعالیت می‌كنند و همواره با مشكلات و مسائل مختلف درگیرند. هر چند این گونه شركتها حدود ۳۰ درصد از ارزش تولیدات صنعتی را ایجاد می‌كنند لیكن از لحاظ اشتغال سهم مهمی از فرصتهای شغلی را (حدود ۵۶ درصد) تأمین می‌كنند.

از آنجا كه حمایت از واحدهای پراكنده و كوچك برای دولت علاوه بر مشكل بودن، هزینه بسیار سنگینی را در بردارد، تشویق و ترغیب آنها به تجمیع در خوشه‌ها می‌تواند به عنوان یك راهكار موفق و تجربه شده در بسیاری از كشورها مورد توجه سیاستگذاران و مدیران اجرایی قرار گیرد. موفقیت كشورهای مختلف و از جمله كشورهای رو به توسعه‌ای چون برزیل، مكزیك، هند،‌ پاكستان، شیلی و ... بومی شدن این الگو را با ساخته‌ای فرهنگی،‌ اجتماعی و اقتصادی هر كشور و منطقه به اثبات رسانیده است.

اساساً خوشه تلفیقی از تئوری‌های مختلف است كه در طول زمان به‌صورت منسجم و در قالب‌ بسته‌های سیاستی ارائه گردیده است. برخی از این تئوری‌ها عبارتند از: تئوری جغرافیای اقتصادی، اقتصاد منطقه‌ای و نظام نوآوری، نظام ملی نوآوری، تئوری‌های مربوط به دانش و انتقال آن و تئوری سرمایه اجتماعی و شبكه‌های اجتـماعی(لوری اشمیتز، ۲۰۰۴)

اگرچه بعضی از محققان، ریشه تئوری خوشه صنعت را به لحاظ تاریخی به نظریه مارشال (۱۹۲۰-۱۸۹۰ میلادی) در مورد تأثیر جانبی بنگاههای تخصصی ارتباط می‌دهند، برای اولین بار مایكل پورتر (۱۹۹۰) در كتابی تحت عنوان «مزیت نسبی ملل» نظریه خوشه‌های صنعت را مشخصاً مطرح ساخت.

منابع و ماخذ

۱. اشمیتز(هوبرت) و ندوی(خالد)، خوشه‌های صنعتی رویكردی نوین در توسعه صنعتی، ترجمه عباس زندباف و عباس مخبر، تهران: طرح نو، ۱۳۸۱.

۲. ایزدخواه، روح‌ا...، بررسی دو راهبرد عمده در توسعه همكاری­های بین­بنگاهی در ساختار صنعتی ایران (خوشه‌های صنعتی و نظام پیمانكاری­های فرعی)، تابستان ۱۳۸۲.

۳. Anton Fernando ,October ۲۰۰۱ “challenges of Growth,Employment and Decent work country profiles:srilanka”small and medium enterprise compenent

۴. Asian Development Bank, Best Practice in Developing Industry Clusters and Business Networks, Policy Discussion Paper No. ۸, November ۲۰۰۱

۵. Asmelash Beyene,۲۰۰۲ “Enhancing the competitiveness and productivity of Small and Medium scale Enterprises(SMEs) in African analysis of differential roles of national governments through improved support services”Africa Development,vol.XXVII,NO.۳

۶. Bell, M. & Albu, M. (۱۹۹۹) Knowledge systems and Technological Dynamism in Industrial clusters in Developing countries, World Development ۲۷(۹)

۷. Christian Felzensztein,۲۰۰۱ “Regional Clusters and Their Impact on Joint Marketing Activities; First Exploratory Insights for an Empirical Cross-Country Analysis” Strathclyde International Business Unit - Department of Marketing

۸. Itoh, Motoshige, Urata, Shujiro, Small and Medium-size Enterprises support policies in Japan, the world bank, December ۱۹۹۴

۹. Lori Schmits, “Networks” as a Tool for Cluster Development :An Edmonton Manufacturing Cluster Development Case Study, ۲۰۰۴

۱۰. Porter, M. ۱۹۹۸ “Clusters and the New Economics of Competition” Harvard Business Review

۱۱. Tulus Tambunan, Promoting Small and Medium Enterprises with a Clustering Approach: A Policy Experience from Indonesia, Journal of Small Business Management ۲۰۰۵ ۴۳(۲), pp. ۱۳۸–۱۵۴

۱۲. UNIDO, Development of clusters and Networks of SMEs: The UNIDO programme a guide to export consortia, UNITED NATIONS INDUSTRIAL DEVELOPMENT ORGANIZATION , Vienna, ۲۰۰۳

محمود ناطق: پژوهشگر بازاریابی و تحقیقات بازار موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی

رحیم محترم قلاتی: دانشجوی كارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی دانشگاه تهران


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.