یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

اعتراض محرومان «ابرباثبات» اروپا را تهدید می كند


اعتراض محرومان «ابرباثبات» اروپا را تهدید می كند

دو ماه پیش مردم فرانسه, این كشور «ابر باثبات» اروپا, بر صفحه تلویزیون های خود با چشمانی حیرت زده شاهد هرج و مرج در نیواورلئان آمریكا بودند

هرج و مرج و آشوب فقرا و رنگین پوستان آمریكا در نیواورلئان كه بعد از توفان كاترینا صورت گرفت، محصول قرن ها برده داری، فقر و انزوای نژادی بود كه چندین نسل را از امكانات زندگی محروم كرده بود. اما فرانسه با نوع جدیدی از این مشكل روبه روست.جوانان ساكن ساختمان های كثیف و بی روح اطراف پاریس دو هفته است كه شب ها را در خیابان ها می گذرانند. غروب ها جوانان محروم در دسته های ۳۰ و ۴۰ نفری به مراكز خرید هجوم می آورند، شیشه ها را خُرد می كنند و موجب وحشت كارمندان و رهگذران می شوند.

آنها كه با شاهكار ادبیات فرانسه و رنج «بینوایان» هوگو آشنایند اكنون از خود می پرسند میراث داران انقلاب بزرگی كه آرمان باشكوه عدالت اجتماعی و سیاسی را به تاریخ و فرهنگ انسان هدیه كرد، چگونه این مفهوم بی بدیل و فاخر را فراموش كردند.یك جوان ۱۹ساله مراكشی كه پای ثابت دسته های مهاجم است می گوید: «پلیس خودش شروع كرد.» جوان دیگری كه پدر و مادرش متولد هائیتی هستند می گوید:«این روزها شبیه ماه مه ۱۹۶۸ است.»البته این تشبیه دقیق نیست. در آن زمان دانشجویان فرانسوی تحت تأثیر فلسفه اگزیستانسیالیسم به خیابان ها ریختند و خواستار اصلاح نظام دانشگاهی این كشور و پایان دادن به «حكومت پلیسی» شدند. اما اكنون فرانسه در آستانه یك شورش نژادی تمام عیار است. هر شب هزاران جوان خشمگین و سرخورده به خیابان ها می ریزند و همه چیز را به آتش می كشند. آنها كه از تبعیض، بیكاری و فقر به تنگ آمده اند در واقع زندگی خودشان را به آتش می كشند. این اعتراض آتشین همچون یك كمان سراسر حومه پاریس را در بر گرفته و تا چند كیلومتری قلب پاریس هم رسیده است. در یكی از این شهرك ها، این جوانان ۲۲ اتوبوس را به آتش كشیدند، در شهری دیگر به اتوبوس در حال حركت حمله بردند و بنزین بر روی مسافران ریختند، بعد آتش را روشن كردند. در اثر این آتش سوزی یك زن معلول به شدت مجروح شد. آنها به مدارس، مراكز خرید و شركت ها و مراكز تجاری حمله می كنند و شهر به شهر گروه های مشابهی را با خود همراه می كنند. هزاران نیروی پلیس و آتش نشان برای خاموش كردن آتش این آشوب بسیج شده اند، اما نتوانسته اند كاری كنند. تاكنون نزدیك به ۸۰۰ نفر دستگیر شده اند. در یكی از این شهرك های حومه پاریس معترضان به سوی پلیس آتش گشودند و ۱۰مأمور را مجروح كردند. شب بعد هم كه یكی از خط مرزهای این گونه آشوب ها شكسته شد یك كوكتل مولوتوف به سوی یك خودرو در نزدیكی محله معروف دلارپابیكا در پاریس پرتاب شد. این معترضین آشوب گر اكثراً عرب یا سیاهپوست هستند. اما آنان فرانسوی هایی هستند كه در این محلات متولد شده و رشد كرده اند، محلاتی كه اكنون یكی پس از دیگری به آتش كشیده می شود. رهبران فرانسه تلاش كرده اند میان محكوم كردن خشونت ها و وانمود كردن به درك انگیزه های پشت آن،خطی متعادل ر ا در پیش بگیرند، اما هنوز نتوانسته اند نظم را در این خیابان ها برقرار كنند. طی سالها فرانسه چشم هایش را به روی كمبودهای این محله ها بسته بود. اما هفته گذشته مجبور شد كه این بی تفاوتی را كنار بگذارد. بروز هر مورد خشونت و درگیری دولت را بیشتر تكان می دهد و الگوی برابری اجتماعی این كشور را بیشتر زیر سؤال می برد. یك مقام فرانسوی كه دبیر امور اجتماعی حزب سوسیالیست این كشور است، شرایط كنونی را به آتش در جنگل تشبیه می كند كه با وزش باد روز به روز شعله ورتر می شود. با گسترش آتش آشوب ها به شهرهای لیون، مارسی و رون سراسر فرانسه در معرض خطر قرار دارد.حومه پاریس كه بیشتر طبقه متوسط در آن ساكن هستند محل اسكان مهاجران عرب از شمال آفریقاست كه در دهه ۱۹۵۰ به فرانسه آمده اند. اكنون فرزندان و نوه های آنها در كنار مهاجران عرب و جنوب آسیایی زندگی می كنند كه به تازگی به فرانسه آمده اند. این خانواده ها تلاش می كنند تا عزت خود را حفظ كنند، ولی از سوی دیگر بهترین طعمه برای دلالان مواد مخدری هستند كه تنها فرصت شغلی جوانان این خانواده ها به حساب می آیند. نرخ بیكاری در این مناطق دست كم دو برابر متوسط ملی یعنی رقم ۸/۹ درصد است. در بعضی محله ها رقم بیكاری از ۴۰ درصد فراتر می رود. این نمونه فرانسوی شرایط اجتماعی است كه شهرهای اروپایی از آمستردام تا لندن و مادرید را دربرگرفته است.

مشكل اصلی همان معضلی است كه فرانسوی ها با ادب خاص خود آن را «انزوای اجتماعی» می خوانند. شهروندان شهرهای اطراف پاریس خود را محروم از شغل، تحصیل، مسكن و در نهایت محروم از زندگی سیاسی می بینند. در فرانسه تقریباً پنج میلیون مسلمان زندگی می كنند اما در پارلمان این كشور حتی یك عضو مسلمان وجود ندارد. فقر، سرنوشت محتوم بسیاری از این جوانان منزوی شده از جامعه است كه می گویند به خاطر مذهب یا قومیت شان از شغل محروم هستند. تبعیض چه در زمینه های نژادی و چه مذهبی، هیچ گاه با تعاریف خود فرانسوی ها از جمهوریت منحصر به فرد خودشان نمی خواند. اما شاهدان این دو هفته آشوب خیابانی به خوبی این تعارض را حس كرده اند. این جوانان، فرزندان متولد شده در فرانسه ای هستند كه احساس می كنند واقعاً فرانسوی به حساب نمی آیند. وقتی به دنبال كار می روند، كاری پیدا نمی كنند، وقتی درخواست مسكن می كنند، پاسخی نمی بینند.جرقه این آشوب های خیابانی، مرگ دو نوجوان در ۲۷ اكتبر (۵ آبان) در شهر «كلیشی سوبو» بود كه اكثریت جمعیت آن را مهاجران و فرزندان نسل بعد از آن تشكیل می دهند.«بونا ترائوره» ۱۵ساله مالایی و زید بنا ۱۷ساله كه والدینش تونسی هستند به همراه یك نوجوان دیگر از بیم پلیس در یك ایستگاه فشار قوی برق پناه گرفتند. در اثر این كار این دو نفر دچار برق گرفتگی شده و كشته شدند. بلافاصله شایعات گسترده ای درباره مرگ این دو نوجوان منتشر شد و پلیس به عنوان مسئول این فاجعه شناخته شد. با این حال یك تحقیق رسمی نشان داد كه پلیس این سه نوجوان را اصلاً مورد تعقیب قرار نداده و آنها خود وارد این ایستگاه برق شدند. عصر همان روز یك گروه از جوانان خشمگین در مقابل محل وقوع حادثه تجمع كردند و آتش زدن خودروها و شكستن شیشه مغازه ها شروع شد. با حضور پلیس آتش بیشتر شد. روز بعد تظاهراتی آرام به یاد این دو نوجوان برگزار شد كه در آن شركت كنندگان تی شرت هایی با این نوشته پوشیده بودند كه«مرگ بی هیچ دلیلی ». در پایان این تظاهرات میان جوانان و پلیس ضد شورش درگیری درگرفت، ناتوانی دولت فرانسه در كنترل این ناآرامی ها به اندازه وقوع این خشونت ها حیرت همه را برانگیخت. بعد از آن كه دو قطار هدف حمله جوانان قرار گرفت، دولت مجبور شد حركت قطار از پاریس به فرودگاه شارل دوگل را متوقف كند. سیاستمداران حیران به نظر می رسند و شهروندان فرانسوی اصلاً انتظار دیدن چنین وقایعی را نداشتند. ماه گذشته نظرسنجی كه در سراسر فرانسه انجام شد نشان داد كه ۷۶ درصد از مردم اطمینان و اعتمادی به رهبران سیاسی اشان ندارند. این شورش ها شرایط رهبران سیاسی فرانسه را متزلزل تر كرده است.در كانون این ماجرا، نیكولا ساركوزی قرار دارد كه رهبر حزب حاكم اتحاد برای جنبش مردمی و رقیب اصلی دومینك دوویلپن نخست وزیر در به دست آوردن نامزدی حزب حاكم در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۷ فرانسه است. مبارزه موسوم به«قانون و نظم»ساركوزی برای سركوب جرم و جنایت و مواد مخدر در مناطق مهاجرنشین واكنش های منفی به همراه داشته است. او كه همواره از « واكنش سخت»حمایت می كند، چندی پیش اعلام كرد عوامل جنایتكار باید ریشه كن شوند. چند روز پیش از شروع این ناآرامی ها، در یكی از شهرهای حومه پاریس مردم به سوی او سنگ پرتاب كردند.از زمان وقوع این ناآرامی ها ساركوزی بارها از موضع خود دفاع كرده است، اما با شدت گرفتن بحران، او و سیاست هایش با انتقادات شدیدی از درون دولت روبه رو شدند. یكی از مقامات دولتی ساركوزی را كه پدرش از مجارستان به فرانسه مهاجرت كرده، به استفاده از عبارات جنگی متهم كرد. در بعضی محله ها، سخنان ساركوزی بهانه ای شد برای آشوب بیشتر. اما دوویلپن با گذشت چند روز از وقوع آشوب ها، حرفی نزد. با گسترش درگیری ها او در پارلمان حاضر شد تا به پرسش ها پاسخ دهد. ساركوزی سكوت اختیار كرده بود. كلام ویلپن محترمانه تر از ساركوزی بود. او به سنا گفت: «دولت جمهوری خواه تسلیم نمی شود، نظم و عدالت حرف آخر را در كشور ما می زند.»با گذشت یك هفته از شروع آشوب ها ویلپن با گروهی از جوانان محلات معترض اطراف پاریس دیدار كرد و وعده داد تا پایان ماه طرحی برای بهبود شرایط زندگی در این محلات ارائه كند. بعد از او هم ژاك شیراك رئیس جمهور درخواست آرامش كرد. دولت نشست های بحران برگزار كرد تا نشان دهد كنترل اوضاع را در دست دارد؛ اما با این كار فقط ناكارآمدی خود را نشان داد. این واكنش ضعیف از نظر ساكنان این محلات،خود ریشه ناآرامی هاست و نشان می دهد طبقه حاكم در فرانسه، ارتباطی با عامه مردم ندارد. جوانان مهاجر ناراضی سالهاست تلاش می كنند كه توجه دولت را جلب كنند. اما فرانسه همچنان بر این باور است كه تازه واردها بعد از ورود به كشور دیگر رسماً فرانسوی هستند و نیازی به مراقبت ویژه ندارند. یك تحلیل گر فرانسوی در این باره می گوید، شكاف میان دولت و مردم رو به افزایش است.یكی از رهبران سوسیالیست فرانسه در این باره در گفتگو با روزنامه گاردین گفته است: «این بحران سراسری است. ما با یك مشكل ساختاری روبه رو هستیم كه در ۲۵ سال گذشته نه چپ ها و نه راست ها با آن روبه رو نبوده اند.»او و عده ای دیگر در فرانسه بر این اعتقاد هستند كه الگوی جمهوری در فرانسه نیاز به تجدید نظر دارد. یكی از اصول این جمهوری آن است كه همه در برابر دولت برابر و یكسان هستند. همه شهروندان فرانسوی بدون توجه به این كه از كجا آمده اند، در یك نكته با هم برابرند و آن فرانسوی بودنشان است. این اصل از دل آرمان های انقلاب سال ۱۷۸۹ بیرون آمد. اما در عمل دچار عقب گردهایی شد. مثلاً آمارگیری بر اساس قومیت یا مذهب در فرانسه ممنوع است. هیچ كس نمی داند چه تعداد از شهروندان فرانسوی عرب یا آفریقایی تبار هستند، عملكرد آنها در مدرسه در مقایسه با شاگردان سفیدپوست چگونه است و یا درصد بیكاران یا زندانیان این گروه چه مقدار است. سال گذشته ساركوزی اعلام كرد باید اقدامی قاطع در زمینه تحصیل و شغل این مهاجران صورت گیرد؛ اما این درخواست ساركوزی با واكنش منفی شیراك و رهبران چپ گرای فرانسه روبه رو شد و او را به تبلیغ ضدجمهوریت وضد فرانسه متهم كردند. فرانسه درباره موج اولیه مهاجران از اروپا و از كشورهایی چون لهستان، اسپانیا، ایتالیا و پرتغال این سیاست را به كار می برد. اما آن مهاجران سفیدپوست و كاتولیك بودند و وقتی به فرانسه مهاجرت كردند كه این كشور به نیروی كار احتیاج داشت. این سیاست برای مهاجران بعد از جنگ از شمال آفریقا جواب نمی دهد. نشانه آن هم همین ناآرامی های روزهای اخیر در شهرهای فرانسه است.

نیلوفر قدیری



همچنین مشاهده کنید