یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

ضرورت ایجاد تحول در جنبش غیرمتعهد ها


ضرورت ایجاد تحول در جنبش غیرمتعهد ها

شاید زمانی که «جواهر لعل نهرو» نخست وزیر فقید هند در اجلاس «کلمبو» در ۲۸ آوریل ۱۹۵۴ نخستین بار موضوع عدم تعهد را در برابر ابرقدرت های شرق و غرب, مطرح کرد, هرگز تصور نمی کرد کمتر از ۴۰سال بعد با فروپاشی دیوار برلین و پایان جنگ سرد, موضوع وابستگی ابعاد جدید و اینچنین پیچیده پیدا می کند

شاید زمانی که «جواهر لعل‌نهرو» نخست‌وزیر فقید هند در اجلاس «کلمبو» در ۲۸ آوریل ۱۹۵۴ نخستین بار موضوع عدم تعهد را در برابر ابرقدرت‌های شرق و غرب، مطرح کرد، هرگز تصور نمی‌کرد کمتر از ۴۰سال بعد با فروپاشی دیوار برلین و پایان جنگ سرد، موضوع وابستگی ابعاد جدید و اینچنین پیچیده پیدا می‌کند. فروپاشی شوروی ابرقدرت شرق و برهم خوردن نظام دو‌قطبی حاکم بر جهان به معنای پایان نظام سلطه بین‌المللی نبود بلکه این نظام وارد مرحله جدیدی شد که بیش از پیش به تحقق اصول دهگانه‌ای که بنیان‌گذاران جنبش غیرمتعهد‌ها در اجلاس «باندونگ» اندونزی در سال ۱۹۵۵ به جهانیان عرضه کردند، نیاز دارد. برای جنبشی که نهرو و یارانش «عبدالناصر» در مصر، «سوکارنو» در اندونزی، «نکرومه» در غنا و «تیتو» در یوگسلاوی پیگیر آن شدند، هویت جدیدی بعد از گذشت بیش از نیم‌قرن از اولین اجلاس سران در ۱۹۶۱ در بلگراد پایتخت یوگسلاوی، شکل گرفته که به صورت بالقوه می‌تواند تاثیر تعیین‌کننده‌ای بر شکل‌گیری نظام بین‌الملل داشته باشد. در این مقاله سعی شده نشان دهیم که جنبش عدم تعهد در سه سال پیش رو که رهبری آن بر عهده ایران است، می‌تواند وارد عرصه جدیدی شود که در جهان چندقطبی، منزلت و جایگاه بهتری در مقایسه با گذشته پیدا کند. به شرط آنکه دیپلماسی قوی بتواند با استفاده از امکانات موجود هماهنگی بیشتری بین اعضای موثر به‌ویژه رهبر دوره‌ای گذشته و فعلی و آینده موسوم به تروییکا به وجود آورد.

● ملزومات تحول بنیادی جنبش غیرمتعهد‌ها

برای آنکه جنبش غیرمتعهد‌ها بتواند در جهان کنونی براساس اندیشه جوهری خود هرگونه سلطه‌جویی و سلطه‌پذیری را نفی کند و بر اصول اساسی استقلال‌خواهی و حفظ تمامیت ارضی دولت‌ها در عمل و نه در شعار برسد، نیاز مبرمی دارد که کارکرد‌ها و ساختارهای موجود در این جنبش تغییر بنیادی کند. اصول کلی جنبش عدم تعهد اگرچه در دو دهه اخیر به بهانه‌های مختلف توسط نظام سلطه بین‌المللی به رهبری آمریکا در عراق، کوزوو، افغانستان، لیبی و اخیرا در سوریه نادیده گرفته شده است، اما در دوره کنونی آمریکا و متحدانش هنوز نتوانستند به بهانه دفاع از آرمان متعالی حقوق‌بشر، مبارزه علیه خشونت و تروریسم، سیاست‌های توسعه‌طلبانه خود را مشروعیت بین‌المللی ببخشند. بنابراین هنوز برای رهبران جنبش عدم تعهد این فرصت باقی است تا با تاکید بیشتری بتوانند مانع از شکل‌یابی جهانی تک‌قطبی یا چندقطبی براساس حاکمیت قدرت و تعریف مناسبات بین کشورها براساس آن شوند. برای ایفای چنین نقش مهمی جنبش عدم تعهد نیاز دارد با تعیین ساختار جدید و تعریف کارکرد‌های تازه برای اعضا، فضای مناسبی را در جهت گسترش همکاری‌ها بین کشورها فراهم کند. جنبش غیرمتعهد‌ها با احیای اصول دهگانه کنفرانس باندونگ* و بازتعریف آنها در شرایط نوین جهان، راه را هموار می‌کند تا جنبش بتواند بیش از گذشته آرمان‌های خود را به منصه ظهور برساند. در این میان این واقعیت را نمی‌توان نادیده گرفت که ایجاد تفاهم بین ۱۲۰ عضو اصلی و ۱۸ کشور عضو ناظر اما موثر، به هیچ‌وجه کار ساده‌ای نیست زیرا در درون این جنبش گرایش‌های متفاوت و بعضا متناقضی وجود دارد. از لحاظ پراکندگی جغرافیایی بین چهار قاره جهان، ۵۳ کشور آفریقایی در حال توسعه یا توسعه‌نیافته با نیازها و مشکلات خاص خود در کنار ۴۰کشور آسیایی با برخورداری از سطوح مختلف امکانات اقتصادی اما در همان حال دارای ساختارهای حکومتی متفاوت قرار دارند. از سوی دیگر ۲۶ کشور حوزه آمریکای لاتین و دریای کاراییب نیز با مشکلات اقتصادی و سیاسی خاص خود بر این تنوع آرمان‌ها و خواسته‌ها می‌افزایند. با وجود این همه تنوع در بین کشورهای عضو که نزدیک نیمی از جمعیت جهان را شامل می‌شوند، آنها پذیرفته‌اند باید غیروابسته به نظام سلطه باشند و در این مسیر به استقلال دیگر کشورها احترام بگذارند و اجازه ندهند حاکمیت ملی کشورها نقض شود زیرا دموکراسی وارداتی به همان اندازه دیکتاتوری وابسته خطرناک و ضدمردمی است. از آنجایی که در عالم سیاست امور نسبی هستند نه می‌توان انتظار داشت وابستگی به‌طور مطلق نابود شود و نه می‌توان تصور کرد که کشورها استقلال کامل داشته باشند. سلطه‌جویی، استقلال‌خواهی، وابستگی، آزادی‌خواهی و مردمسالاری، اینها همه امور نسبی هستند که درجات گوناگون آن را می‌توان در بین کشورهای عضو جنبش عدم تعهد سراغ گرفت. نباید شعارهای سیاسی، جنبش را از واقعیت‌های موجود در درون و بیرون خود گمراه کند. در یک حرکت تدریجی برنامه‌ریزی‌شده می‌توان بدون درگیری مستقیم با سلطه‌جویان، فضای کار را به تدریج تغییر داد. اتخاذ شیوه‌های رادیکال برای ایجاد تغییرات فوری موجب می‌شود اولا نظام سلطه با همه امکاناتی که در اختیار دارد روند مثبت تحولات را برهم بزند یا لااقل در برابر آن مانع‌تراشی کند. ثانیا به دلیل وابستگی‌های سیاسی و اقتصادی بعضی از اعضای جنبش به قدرت‌های سلطه‌جو، تعارض‌های درونی بیش از گذشته انجام کارهای زیربنایی و اصلاحی را با چالش روبه‌رو می‌کند. بنابراین ایجاد تحول باید با فرصت زمانی و ایجاد هماهنگی‌های لازم بدون تحریکات رادیکال، همراه باشد تا بتوان به نتایج ملموس‌تری دست یافت.

● فرصت تاریخی برای ایران

ایران با برگزاری اجلاس سران و به دست گرفتن رهبری جنبش غیرمتعهد‌ها باید به جهان نشان دهد به خوبی به منافع جمعی بدون شعارهای اختلاف‌آمیز توجه دارد و در عمل نشان ‌دهد چگونه می‌شود مدیریت مشترک جهانی داشت. تحقق مدیریت مشترک بدون دستیابی به اصول همکاری براساس گذشت از منافع فردی برای رسیدن به منافع جمعی امکان‌پذیر نیست. ایران باید با ایجاد سازمان قوی در وزارت خارجه برای پیگیری مصوبات و اجرایی شدن آنها، به دنیا اثبات کند که مدیریت ایرانی که در سال‌های اخیر در عرصه جهانی نادیده گرفته شده است، به خوبی قادر است مشکلات دنیای امروز را که اکثرا ابعاد جهانی دارند حل و فصل کند. ایران می‌تواند در دوران رهبری سه‌ساله خود بر جنبش غیرمتعهد‌ها ثابت کند کار کردن با دیگران به معنای آن نیست که دیگران باید خود را با ایران تطبیق دهند یا برعکس ایران برای آنکه بتواند با دیگران تعامل داشته باشد، منافع خود را نادیده بگیرد. این هر دو مسیر یا به همان جایی می‌رود که نظام استکباری رفته است یا در چنبره وابستگی می‌ماند. در دنیای جدید کشورها با به‌کارگیری ترفند‌های مناسب دیگران را به همراهی و همگامی با خود متقاعد می‌کنند و از طریق تعریف منافع مشترک و ارایه راهکارهای عملی و قابل اجرا آنها را به ایجاد پیمان‌ها و سازمان‌های منطقه‌ای و بین‌المللی متقاعد می‌کند زیرا در دنیای قرن ۲۱ کشورها برای آنکه بتوانند منافع بیشتری کسب کنند باید بتوانند در قالب سازمان‌ها، اتحادیه‌ها و پیمان‌های منطقه‌ای و جهانی برای خود جایی تعریف کنند. بهترین فرصت از این نظر برای ایران فراهم شده و امید می‌رود این فرصت به دلیل اختلاف‌های جناحی و گروهی در داخل کشور از دست نرود. بدون شک برای استفاده از این فرصت تاریخی عزم ملی و تلاش همه جناح‌ها و گروه‌ها در داخل و خارج از کشور ضرورت دارد.

اصول دهگانه باندونگ، به شرح ذیل به تصویب رسید که امروز از آن به عنوان اصول بنیادین جنبش عدم‌تعهد یاد می‌شود:

۱. احترام به حقوق بنیادین بشر و اهداف و اصول منشور ملل متحد.

۲. احترام به حاکمیت و تمامیت ارضی همه ملت‌ها.

۳. شناسایی برابری تمامی نژادها و برابری تمامی ملت‌ها، اعم از کوچک و بزرگ.

۴. خودداری از مداخله در امور داخلی کشورهای دیگر.

۵. احترام به حق همه ملت‌ها در دفاع فردی و جمعی از خود، مطابق با منشور ملل‌متحد.

۶. خودداری از استفاده از ترتیبات دفاع‌جمعی برای تامین منافع خاص هر یک از قدرت‌های بزرگ و خودداری همه کشورها از اعمال فشار برکشورهای دیگر.

۷. خودداری از اقدامات تجاوزکارانه، تهدید به تجاوز یا به‌‌کارگیری زور علیه تمامیت‌ارضی یا استقلال سیاسی کشورهای دیگر.

۸ . حل و فصل تمامی منازعات بین‌المللی از طرق مسالمت‌آمیز، مطابق با منشور ملل‌متحد.

۹. ارتقای همکاری و منافع متقابل.

۱۰ . احترام به عدالت و تعهدات بین‌المللی.

حسن بهشتی‌پور