جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

رسوا دنیای بازی های پر از دسیسه


رسوا دنیای بازی های پر از دسیسه

یاد آن روزها به خیر یاد گذشته نه چندان دور بازی های ویدئویی همین هفت هشت سال پیش که بازی ها حسی خاص داشتند و چنان بازیکن را مسحور خود می کردند که تا زمان مجال می داد, پای تلویزیون وقت می گذراند

عنوان: Dishonored

پلتفرم: Xbox۳۶۰، PS۳، PC

ناشر: Bethesda Softworks

سازنده: Arkane Studios

سبک: اکشن

امتیاز: ۹

یاد آن روزها به خیر... یاد گذشته نه‌چندان دور بازی‌های ویدئویی. همین هفت هشت سال پیش که بازی‌ها حسی خاص داشتند و چنان بازیکن را مسحور خود می‌کردند که تا زمان مجال می‌داد، پای تلویزیون وقت می‌گذراند. «رسوا» بازیکن را یاد بازی‌های اکشن‌/‌ ماجرایی دوست داشتنی نسل قبل می‌اندازد. بازیکن‌های کارکشته در همان دقایق ابتدایی می‌توانند این بازی را با عنوان دوست داشتنی و محبوب Thief مقایسه کنند که در ایران هم هواداران خاص خود را داشت. دنیایی تاریک و پوسیده، مردمی فاسد و بی‌رحم، دسیسه‌های گوناگون از مشخصات دنیای رسواست. قهرمان (یا ضدقهرمان؛ بنا به انتخاب بازیکن) بازی، فردی به نام کوروُ آتانو است؛ محافظ اصلی ملکه مملکت دونوال؛ سرزمینی نفرین شده. حکومت دونوال با استفاده از روغن شکم نهنگ که منبع اصلی تامین قدرت شهر است، پا گرفته است. اما با شیوع بیماری دردناکی که ظاهرا موش‌ها ناقل آن هستند، همه چیز به هم می‌ریزد. ملکه به پیشنهاد سردسته قاتلان مخفی دولت، تصمیم می‌گیرد کوروُ را به سفر بفرستد تا بلکه در حکومت‌های همسایه درمانی برای این بیماری پیدا کند. غافل از این‌که همه اینها دسیسه‌ای بیش نیست و به محض بازگشت کوروُ ملکه را به قتل رسانده، دختر وی را به گروگان می‌گیرند. کوروُ به قتل ملکه و در پس آن به اعدام محکوم می‌شود؛ اما گروهی از یاران وفادار ملکه او را از زندان فراری داده، قصد می‌کنند با کمک وی توطئه‌ای را که علیه مردم و حکومت سر گرفته، خنثی کنند. کمی بعد داستان بُعدی پیچیده‌تر به خود می‌گیرد...

داستان رسوا از عمق خوبی برخوردار است. با این‌که نمی‌تواند به عنوان یک هویت مستقل از کلیشه‌ها خود را مطرح کند، اما ماهیت روایی آن، از این اثر یک تجربه دلنشین ساخته است. دیالوگ و شخصیت‌پردازی آن قوی است و از سوی دیگر صداپیشگان سنگ تمام گذاشته و به بهترین شکل به شخصیت‌ها جان بخشیده‌اند. موسیقی حضوری مناسب دارد. طراحی هنری بازی بر اساس لندن و ادینبرگ قرن ۱۸ و ۱۹ انجام شده و حقیقتا ستودنی است. سازندگان سعی کرده‌اند قالب هنری خاصی به بازی ببخشند و از این رو، طرح‌ها را کمی با اغراق زده‌اند. هر چند آناتومی کاراکترها کمی خارج از عرف طبیعی بوده و به طراحی سری بایوشاک شبیه است، اما نسبتا به واقعیت گرایش دارد. رنگ پردازی با وجود سیاه بودن فضای بازی، با هنرمندی تمام صورت گرفته و بسهولت می‌توان جزئیات را از هم تمییز داد. تنها مشکل گرافیکی مربوط به تعدادی تکسچرهاست که فقط در نسخه‌های کنسولی برای بارگذاری دچار تاخیر ‌شده و نسخه رایانه‌ای تقریبا بی‌نقص اجرا می‌شود. سازندگان غیر از المان‌های اشاره شده، کمی ایده استیم پانک هم به بازی تزریق کرده‌اند. بازیکن با یک متروپولیس در آستانه فروپاشی روبه‌رو می‌شود؛ حکومتی که با منبع انرژی مخصوص خود روزگار می‌گذراند. شهری که در آن با برج‌های بلند و ساختمان‌هایی زیبا روبه‌رو هستی. تمام این المان‌ها با تفاهم کنار هم نشسته‌اند تا یکی از خاص‌ترین دنیاها در صنعت بازی‌های ویدئویی را شکل بدهد.

همه بحث‌های گفته شده به کنار، رسوا در گیم‌پلی بیشترین درخشش را دارد. برخلاف بیشتر بازی‌های این نسل که ادعای آزادی عمل می‌کنند، رسوا حقیقتا دست بازیکن را باز گذاشته تا هر طور که دوست دارد در این دنیا مانور بدهد. دنیای دونوال پر از سوراخ و لبه و حفره و آب و... است که سوای ارائه رازها و نیروهای مخفی متعدد، چند راه برای رسیدن به انتقام پیش پای بازیکن می‌گذارد. پیغام اخلاقی که سازندگان در این بازی منتقل می‌کنند واقعا زیباست. اگر سعی کنید بازی را با مخفی‌کاری و با حداقل تعداد کشتار (می‌توانید بازی را بدون کشتن یک نفر تمام کنید) به پایان برسانید، بهترین پایان را خواهید دید. اما هرچه بی‌پرواتر به دل دشمنان بزنید، نه تنها در ادامه نگهبانان بیشتری سر راه شما سبز شده و موش‌های بیشتری برای مثله کردن شما سرتان خواهند ریخت، پایان بازی هم به همان نسبت تلخ‌ و سیاه‌ خواهد بود. دست راست کوروُ مخصوص شمشیر زنی است و دست چپ نیز به اجرای توانایی‌های ویژه و استفاده از سلاح اختصاص یافته است. کوروُ در شمشیرزنی استاد است و می‌توانید با زدن دکمه مخصوص، حملات دشمن را بلوکه کرده، با یک ضدحمله بیرحمانه گلوی آنها را نشانه بروید. البته اگر مراقب نباشید، در مقابل حملات گروهی دشمن شکست خواهید خورد. دو سلاح دوربرد اصلی بازی تپانچه و کمان صلیبی است که هرکدام چند نوع فشنگ دارد. اما تنها یک فشنگ بیهوش کننده برای کمان وجود دارد که به کار مخفی‌کارهای صلح‌طلب می‌آید. نارنجک دستی و مین زمینی (از نوع تیغ‌دار!) سلاح‌های انفجاری است.

نیروهای جذاب زیادی مانند تلپورت، دیدن دشمنان پشت دیوار، خاک کردن اجساد، متوقف کردن زمان، احضار یک دسته موش برای تکه‌تکه کردن دشمنان، نیروی مسخ برای کنترل موجوداتی مانند موش و ماهی و حتی نگهبانان، از قدرت‌های اجرایی و الحاقی است که می‌توانید روی آنها سرمایه‌گذاری کنید. در گیم پلی فقط می‌توان به چند مورد انگشت‌شمار مانند کنترل مشکل در بیرون آمدن از آب، کنترل بگیر نگیر حملات مخفی‌کاری و دیوارهای نامرئی اشاره کرد که واقعگرایی بازی را دستخوش قرار می‌دهد. اما هیچ‌یک از این مشکلات آنقدر بزرگ نیست که مانع لذت بردن از بازی شود. کل بازی از ۹ مرحله تشکیل شده که اگر قصدتان فقط بزن ـ دررویی باشد، بازی را زیر ده ساعت به پایان خواهید رساند. اما اگر قدر عمق آن را بدانید و همه جا را جستجو کنید، ممکن است بیش از ۲۰ ساعت مشغول آن باشید. آزادی عمل در روسا معنا می‌یابد. به عنوان مثال، می‌توانید چند جور با دیوارهای نوری امنیتی که هر جنبنده‌ای را بخار می‌کند، برخورد کنید. می‌توانید از روی بام‌ها حرکت کنید و بگذرید، حیوانی را مسخ کنید و از راه دیگری بروید، نگهبانی را مسخ کنید و مستقیم از دیوار رد شوید، مخزن دیوار را جدا کنید تا از کار بیفتد، یا حتی سیستم آن را هک کنید تا به شما اجازه عبور دهد و نگهبانان پشت سر شما را از زندگی عاجز کند! در نهایت این بازی فوق‌العاده را با توجه به رده‌بندی سنی، به گیمرهای قدیمی که دلشان برای یک تجربه به یادماندنی تنگ شده توصیه می‌کنیم.

سیاوش شهبازی