پنجشنبه, ۷ تیر, ۱۴۰۳ / 27 June, 2024
مجله ویستا

الفت خانوادگی


الفت خانوادگی

الف ) ازدواج عقلانی
انگیزه‏های ازدواج متفاوت است. برخی تنها برای هوسرانی و کامجویی ازدواج می‏کنند و هوس، از مهم‏ترین انگیزه‏های آنان است. روشن است که چنین خانواده‏هایی بنیان …

الف ) ازدواج عقلانی

انگیزه‏های ازدواج متفاوت است. برخی تنها برای هوسرانی و کامجویی ازدواج می‏کنند و هوس، از مهم‏ترین انگیزه‏های آنان است. روشن است که چنین خانواده‏هایی بنیان محکمی پیدا نمی‏کنند. عقلانیت در ازدواج و محاسبه جوانب، پیامدها، مسئولیت‏ها، هزینه‏ها، حقوق و وظایف متقابل و به دوش گرفتن «بار زندگی» و با چشم و گوش باز و آگاهانه ازدواج کردن، می‏تواند عاملی برای تداوم این بنیان باشد.

ب ) شناخت پیش از ازدواج

وقتی بناست دو نفر یک عمر با یکدیگر زندگی مشترک داشته باشند، باید دیدگاههای مشترک، سلیقه‏های متناسب با هم و افکار و اخلاق و روحیاتی که به یکدیگر بخورد و حساسیت‏های خانوادگی از دو سوی، مورد توجه باشد.

مگر نه اینکه «ناسازگاری‏های اخلاقی» اغلب پس از ازدواج و برآورده نشدن برخی توقعات متقابل یا ناهنجاری‏های رفتاری زوجین یا فامیل‏های آنان بروز می‏کند؟ شناخت قبلی و پرس و جوهای پیش از عقد و کسب آگاهی از ویژگی‏ها و مشاوره با دیگران، راهی برای پیشگیری از بروز اختلافات است. حتی شناختِ طرف ازدواج به چهره، از نظر اسلام مورد توجه است، تا بعدا ادعا نشود که ندیدم و اگر دیده بودم، سراغش نمی‏رفتم!

در حدیث است که پیامبر اسلام، به کسی که زنی را خواستگاری کرده بود، فرمود: «لَوْ نَظَرْتَ اِلیها، فانّه اَحری اَنْ یَدُومَ بینکما؛(۱) کاش پیش از ازدواج، به او نگاه می‏کردی، چرا که این نگاه، مناسب‏تر است برای تداوم زندگی بین شما!»

ج ) صداقت در برخورد

چه پیش از ازدواج و چه پس از آن، عدم صداقت در ابراز نظر یا ارائه وضعیت خویش از نظر مالی، شغلی، خانواده، جسم و ... مایه بروز اختلافات بعدی می‏شود. صداقت در برخورد اولیه و مسائل بعدی، مانع بروز کشمکش‏هایی می‏شود که گاهی تا مرز طلاق و جدایی هم پیش می‏رود. اگر سنّ واقعی دختر، یا میزان تحصیلات و درآمد پسر، یا وضع خانه و مسکن، سلامتی یا بیماری جسمی و روحی و ... واقعی طرح نشود و بعدا خلاف آن آشکار گردد، مشکل‏ساز خواهد بود. اینکه تدلیس و مخفی کردن عیوب مرد و زن یا نیرنگ حرام شمرده شده، برای پیشگیری از فروپاشی خانواده‏هاست.

مهریه، یک بدهی شرعی و قانونی بر عهده شوهر است. از این‏رو برخورد عاقلانه و متین و صادقانه با آن ضروری است. اینکه «کی داده، کی گرفته» گفته شود و سکه‏هایی به عدد نجومی، مهریه قرار گیرد و با بروز اولین نقطه اختلاف، کار به شکایت و دادگاه و زندان و ... کشیده شود، عوارض همان عدم صداقت است.

د ) احترام به فامیل‏های طرف مقابل

چنین نیست که اگر دختر و پسری با هم ازدواج کردند، دیگر کاری به کار فامیل یکدیگر نداشته باشند و بی‏اعتنا به اصول معاشرت و مسئله صله رحم و دید و بازدیدهای فامیلی و آداب و سنن خانوادگی و محلی و عرف اجتماعی، از همه بریده و سر در لاک خویش ببرند. ازدواج، مایه وصلت دو دودمان است و گسترش دایره خویشاوندان و افزایش روابط و توسعه پیوندها و بدون الفت خانوادگی، «زندگی شیرین» فراهم نمی‏آید.

بی‏اعتنایی به فامیل همسر، یا بی‏حرمتی و عیبجویی و ناسزاگویی، بذر فتنه است که وقتی بارور شد، میوه تلخ آن، اختلافات و قهرها و جدایی‏ها و عذاب وجدان و شومی و تلخی زندگی است. باید بنا را بر حفظ احترام متقابل، تقویت روابط فامیلی، صمیمیت و محبت بین افراد دو دودمان، رفت و آمدهای خانوادگی گذاشت و هر چه بیشتر رشته‏های الفت را قوی‏تر ساخت. اینها موجب استوار شدن چفت و بستِ روابطی است که با ازدواج پدید آمده است.

البته دخالت‏های بی‏جا در زندگی «زوجین جوان»، از سوی فامیل هر دو طرف، ناپسند و غلط است، ولی دلسوزی‏های صادقانه و اظهارنظرهای دلسوزانه و از سر صدق و خیرخواهی، نه دو به هم زنی و انتقام‏گیری و تلافی کردن و ... لازم و کارساز است و خلاء «کمبود تجربه» را در زندگی‏های مشترکی که تازه پا گرفته است، پر می‏کند.

دیدارهای فامیلی را باید به رنگ «صله رحم» در آورد، تا ثواب و رضای الهی را هم داشته باشد.

سختگیری‏های بی‏مورد نسبت به رفت و آمد همسر با فامیل خودش یا تحمیلِ داشتن رفت و آمد با بستگان شوهر، در شرایطی که علاقه‏ای در بین نیست، مسئله‏ساز است. باید با تدبیر و دقت و متانت مشکل را حل کرد، نه با قلدرمآبی یا مردسالاری قهرآمیز و تحکم‏های یک جانبه.

اگر مدت‏ها بگذرد و پدر و مادری علاقه‏مند باشند که به خانه پسر یا دخترشان بروند، ولی به دلیلِ راضی نبودن و مخالفت کردن عروس و داماد، این حسرت بر دل‏هایشان بماند، معلوم نیست که خورشید سعادت بر این خانواده بتابد و خدا از آنان راضی باشد. یا اگر زنی دوست داشته باشد که به دیدار والدین یا خواهرها و برادرها و بستگانش برود، اما شوهرش، بی‏دلیل و از روی یک‏دندگی و لجاجت، از این گونه رفت و آمدها جلوگیری کند، معلوم نیست آنان خیری از این زندگی ببینند.

«صله رحم»، به تعبیر حضرت باقر(ع)، هم عمل‏های انسان را پاک و بالنده می‏سازد، هم مایه رشد و برکت مال می‏شود، هم حساب‏رسی خدا را در قیامت آسان می‏سازد، هم بلاها را از انسان و خانواده دور می‏سازد، هم مایه طول عمر می‏شود و اجل را به تأخیر می‏اندازد.(۲)

در حدیثی حضرت رسول(ص) فرموده است:

«صلهٔ الرحم تَعْمُرُ الدّیارَ و تَزیدُ فی الأعْمارِ؛(۳)

صله رحم، آبادی‏ها را آبادان و عمرها را طولانی می‏سازد.»

اگر یک طرف قطع رابطه کرد و به سنت اسلامی «صله رحم» عمل نکرد، طرف دیگر باید به این آیین الفت‏بخش پای‏بند باشد، تا یخ‏های بی‏مهری آب شود و سردی‏ها به گرمی بگراید.

امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «صِلُوا اَرْحامَکُم و ان قَطَعُوکم؛(۴) با خویشاوندانتان پیوند داشته باشید و صله رحم کنید، هر چند آنان با شما قطع رابطه کنند.»

برای رسیدن به این نقطه آرمانی، گذشت و بزرگواری لازم است و به دل نگرفتنِ رفتار نامناسب دیگران.

یک نمونه

سیره پیشوایان، همیشه الگو بوده است. در این زمینه هم نمونه‏ای از رفتار کریمانه و الفت‏آفرین امام صادق(ع) با یکی از بستگان می‏تواند سرمشق ما باشد.

بین عبداللّه‏ بن‏حسن و امام صادق(ع) بر سر مسئله‏ای گفتگو و بحث پیش آمد، تا آنجا که صدای آن دو بلند شد. مردم با شنیدن سر و صدای آنان گرد آمدند. مسئله به نحوی فیصله یافت و آن شب از هم جدا شدند. صفوان بن‏مهران (که راوی حدیث است) می‏گوید: صبح برای کاری از خانه بیرون آمدم، امام صادق(ع) را دیدم که درِ خانه عبداللّه‏ بن‏حسن است، عبداللّه‏ بن‏حسن به او می‏گفت: یا اباعبداللّه‏، چه عاملی سبب شده صبح زود به اینجا آمده‏اید؟ حضرت فرمود: دیشب در تلاوت قرآن به آیه‏ای برخوردم که مرا به فکر انداخت و ناراحتم کرد. گفت: کدام آیه؟ فرمود: این آیه شریفه که «آنان که با آنچه خداوند فرموده است تا وصل شود، پیوند برقرار می‏کنند (صله رحم) و از پروردگارشان و حساب سخت قیامت بیم دارند؛ وَ الّذین یَصِلون ما اَمَر اللّه‏ بِهِ اَنْ یُوصَلَ وَ یَخْشَونَ رَبَّهم و یخافون سُوءَ الحِساب.»(۵) آنگاه، هر دو دست در گردن هم انداخته و گریستند. عبداللّه‏ بن‏حسن گفت: راست می‏گویی یا اباعبداللّه‏! گویا من تا کنون این آیه را نخوانده بودم.(۶)

رفتاری چنین بزرگوارانه، آن هم از سوی شخصیتی چون حضرت صادق(ع)، درسی بزرگ برای خانواده‏های شیعی و پیروان مکتب تربیتی و اخلاقی خاندان رسالت است. انسان هر چه هم ثروت و فرزند داشته باشد، بی‏نیاز از خویشان و بستگان نیست. آنان بال و پر و بازو و پنجه انسانند، حمایت و همدلی آنان در مشکلات و شداید و مصیبت‏ها، کمکی ارجمند و مهم است. آنکه با خویشاوندانش قطع رابطه می‏کند، گویا یکی از دو دست خود را بسته یا بریده است. مگر نه اینکه کارآیی یک دست، بسی اندک است؟

هنر در گسستن از خویشان نیست، بلکه در پیوستن و تحکیم رابطه‏هاست و این، ایثار و گذشت و کرامت و روح بزرگ می‏طلبد. آنکه رابطه‏ها را می‏گسلد، منابع خیر فراوانی را به روی خود می‏بندد. «الفت خانوادگی»، موهبت و نعمتی است که باید پاسش داشت و در تقویتش کوشید.