پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
زمانی برای آرامش جسم و روان
افزایش میزان تولد کودکان و کاهش مرگ و میر انسانها به علت بهبود وضع بهداشتی در چند دهه اخیر سبب افزایش تعداد سالمندان شده است. به دنبال افزایش جمعیت سالمندان، روان پزشکان به اهمیت توجه به بهداشت روانی آنان و فراهم آوردن امکانات لازم برای ارائه خدمات ویژه در این زمینه بیشتر پی برده اند. در حال حاضر در کل جهان حدود ۴۱۰ میلیون نفر بالای ۶۵ سال وجود دارند که پیش بینی میشود تا ۴۰ سال آینده این جمعیت دو برابر شود.
سالمندی و پیر شدن پدیدهای شگفت آور است، آنچنان شگفت آور که اغلب نمیتوانیم باور کنیم روزی به سراغ ما خواهد آمد؛ چرا که تحولات دوران جوانی به سالمندی آنچنان تدریجی است که هیچ گاه این تحولات قابل حس نیست و سالمندی از دید اطرافیان واضحتر از آن چیزی است که به نظر خود شخص میآید.
اصطلاحاتی مثل سالمند، سالخورده، پیر، مسن، کهنسال و نظایر آن درباره کسانی به کار میرود که ۶۵ سال بیشتر از سن آنها گذشته باشد، ولی مرزبندی سنین سالمندی بیشتر براساس قرارداد شکل گرفته است و به طور کل سالمندی یک امر نسبی است.
در واقع سالمندی فرآیندی است که در سه بُعد فیزیولوژیک، روان شناختی و اجتماعی شخص را به سمت پیری میبرد، تغییرات ایجاد شده در این سه بُعد با سرعتهای متفاوتی ایجاد میشود. اگر فردی علی رغم این که از نظر فیزیولوژیک پیر شده است، خودش را از نظر ذهنی جوان بداند، پدیده غیرمعمولی نیست یا برعکس اگر کسی با چهره جوان همانند پیرها عمل کند نیز غیرمعمول نمینماید؛ بنابراین جای شگفتی نیست که این پدیده در برخی افراد زودتر از موعد معمولی و در برخی دیرتر به ظهور رسد.
پس سالمندی پدیدهای زیستی و طبیعی از رشد انسانی است که به صورت عمومی و بسیار تدریجی تمامی موجودات زنده را در بر میگیرد. همه اعضا و جوارح ما با هم َروَندِ مسن شدن را طی میکنند. شکوه از سنگینی گوش، شکایت از تاری دید، گله از درد مفاصل و دهها رنج و فریاد دیگر همه حکایت از هماهنگی میان اعضا و مجموعه ساختاری انسان دارد. پس به طور کلی سالمندی نوعی تغییر و سر فرود آوردن در مقابل سیر طبیعی و سنت الهی به صورتی هماهنگ است.
متأسفانه در بسیاری از جوامع، سالمندی را مترادف با بیماری تلقی میکنند؛ در حالی که سالمندی بیماری نیست بلکه فرآیندی طبیعی است که کسی نمیتواند از آن جلوگیری کند. هیچ دلیلی برای نگرانی از این پدیده وجود ندارد؛ به طوری که با مراقبت مناسب میتوان از عمر طولانی لذت برد و پیری سالم و شادی آوری داشت و از هجوم بیماری و ضعف در امان ماند.
درباره طول عمر (LONGEVITY) باید گفت که بهترین شاخص آن، شاخص خانوادگی است. تقریباً نیمی از افراد بالای ۸۰ سال، پدران بالای ۸۰ سال داشته اند. این عامل تحت کنترل انسان نیست، ولی یک سری عوامل پیش بینی کننده در طول عمر وجود دارد که در کنترل انسان است.از مهمترین آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
معاینات طبی منظم، مصرف نکردن کافئین و الکل، رضایت شغلی، احساس و تصور خود در نقش نوع دوستانه مفید از نظر اجتماعی مثل همسر، مشاور، والد و غیره، رژیم غذایی مناسب و ورزش. در کشورهای صنعتی و پیشرفته مقام سالمندان به ارزش آنها برای اجتماع وابسته است، بنابراین به علت افت کارایی آنها قدر و منزلت آنها نیز کاهش مییابد؛ ولی در جوامعی مثل جامعه ما به سبب اعتقادات فرهنگی و مذهبی مردم و بافت خانوادگی حاکم، سالمندان مورد احترام قرار میگیرند و از اعتبار بالایی برخوردارند.
سن پیری همراه است با تغییر شکل و در بیشتر اوقات از دست دادن نقش اجتماعی قبلی. در بسیاری از افراد سالمند تعداد نقشهای موجود در دورههای قبلی از نظر شغلی، خانوادگی و اجتماعی با افزایش سن رو به کاهش میگذارد، پس افراد سالمند سالم فعالیتهای اجتماعی خود را با مطابقت دادن با محدودیتهای دوره سالمندی تا حد زیادی حفظ میکنند.
گاهی عوامل مداخله گر مثل بیماری جسمی، روانی، مشکلات اقتصادی، مرگ دوستان و عوامل استرس زای دیگر مانع از ادامه تعامل اجتماعی میشود و این چرخه معیوب ادامه مییابد.
به طور کلی حفظ تماس با افراد و فعالیت اجتماعی برای سلامت جسمی و روانی حایز اهمیت است؛ حتی تماس با افراد جوان میتواند احساس سودمندی و افزایش اعتماد به نفس را در سالمندان به وجود آورد، چرا که سالمندان در طول زندگی خود ارزشهای اجتماعی و فرهنگی را به نسل بعدی منتقل کردهاند و هم اکنون میتوانند حاصل تلاش یک عمر خود را در ارتباط با آنها بیابند.
امروزه نقش رویدادهای مهم زندگی و عوامل استرس زای محیطی و اجتماعی در شکل گیری بیماریهای روانی و تشدید آنها به اثبات رسیده است. بعضی رویدادهای مهم زندگی مثل بازنشستگی، مسائل اقتصادی و مرگ همسر در سالمندان از اهمیت بیشتری برخوردار است و میتواند مستقیماً روی بهداشت روانی آنها تأثیر بگذارد.
برای بسیاری از افراد، بازنشستگی زمانی برای رهایی از مسئولیتها و تعهدات شغلی قبلی و پیگیری زمان تفریح و استراحت و آرامش جسمی و روانی است. برای عدهای دیگر به خصوص اگر بازنشستگی با مشکلات اقتصادی و از میان رفتن اعتماد به نفس همراه شود، زمان استرس است و میتواند همراه با علایم روان پزشکی باشد.
جنبه اقتصادی بازنشستگی هم برای خود سالمند و هم برای جامعه او از اهمیت فوق العادهای برخوردار است. در بسیاری از سالمندان فقیر، نگرانی در خصوص پول و چگونگی گذراندن زندگی خود به یک اشتغال ذهنی دایم بدل میشود که با کسب لذت آنها در زندگی تداخل دارد. این نقصان در بنیه مالی، از یک طرف مراقبت جسمی مناسب و درمان اختلالات جسمی را با مشکل روبه رو میکند و از طرف دیگر با ایجاد استرسهای ذهنی و از میان بردن یا تضعیف اعتماد به نفس چرخه معیوب خطرناکی از مسائل روانی را به وجود میآورد.
بازنشستگی اگر به دلخواه و قابل پیش بینی باشد، میتواند توأم با لذت و افزایش اعتماد به نفس شود. در هر حال باید به این نکته توجه داشت که یک فرد سالمند بازنشسته در گذشته فردی مفید و فعال برای جامعه بوده و دین خود را ادا کرده است. از این نظر بهتر است با او به عنوان یک عضو ارشد در اجتماع برخورد کرد که منبعی از تجارب سالهای کاری است و میتواند بازوی مشاورهای خوبی برای شاغلان جوان باشد نه این که با او به عنوان فردی غیر مفید و از کار افتاده و خدای نکرده سربار جامعه رفتار کرد. خیلی از اوقات با اشتغال مجدد این افراد در کارهای سبکتر و به صورت نیمه وقت میتوان اعتماد به نفس درهم شکسته سالمندان بازنشسته را ترمیم کرد و آنها را از تنهایی در آورد.
عزلت نشینی، علاج پیری نیست. درست است که یک سالمند نمیتواند مثل یک جوان تحرک و جنب و جوش داشته باشد، ولی با پذیرفتن ناتوانیهای طبیعی خود و به کاربردن توانمندیهای موجود، میتواند غبار افسردگی را از چهره اش پاک کند.
برای رهایی از عوارضی چون تنهایی و افسردگی در سالمندان بازنشسته توصیه میشود علاوه بر تماس بیشتر با اعضای خانواده، ساعات تنهایی و بیکاری روزانه را با شرکت در اجتماعات مخصوص سالمندان پر کنند. در این اجتماعات نه فقط ساعات بیکاری فرد سالمند پر میشود؛ بلکه در او احساس مفید بودن به وجود میآید و این باعث بالا بردن و بالا نگهداشتن قدر و منزلت سالمند میشود.
به نظر میرسد در کشور ما نیز با توجه به رشد سریع جمعیت سالمندی و درگیری شغلی خانوادههای جوان تر، نیاز به تشکیل باشگاههای مخصوص سالمندان که در آن اجتماع کنند، بیشتر احساس میشود تا علاوه بر تجمع در محیطهای عمومی مثل پارک، محلی اختصاصی برای خود داشته باشند که علاوه بر دیدار یکدیگر و احساس مشترک در توانمندیها و ناتوانیهای طبیعی توأم با افزایش سن، به فعالیتهای متناسب با آن تواناییها و ناتوانیها بپردازند.
برای این منظور شناخت اعضای خانواده و در کل اجتماع از محدودیتها و توانمندیهای سالمندان ضروری به نظر میرسد تا علاوه بر درک این گنجینههای گرانبها و برخورد مناسب، از تجارب سالهای پربار زندگی آنها بیشتر بهره برند.
دکتر آرش میراب زاده روان پزشک
استادیار دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست