جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
مجله ویستا

این آتش، معلم را هم می‌سوزاند


این آتش، معلم را هم می‌سوزاند

تقویم ما پر از حادثه است، اما دیگر حادثه نه؛ تقویم ما پر از اتفاقات بد است که اگر حادثه بود یک بار بود و حالا که همیشگی است، تقدیر است. تقدیر هم نه، تقدیر دستنوشته آدم‌هایی که مرگ …

تقویم ما پر از حادثه است، اما دیگر حادثه نه؛ تقویم ما پر از اتفاقات بد است که اگر حادثه بود یک بار بود و حالا که همیشگی است، تقدیر است. تقدیر هم نه، تقدیر دستنوشته آدم‌هایی که مرگ اگر برای همسایه باشد، باکشان نیست.

تقویم ما پر از ردپای این آدم‌هاست. نه این که آنها شیطنت کنند و کبریت به دست بگیرند و به مخزن نفت بخاری برسانند و آتش به پا کنند و نه این که آنها ترمز اتوبوس را خراب کنند و ماشین را در جاده پر دست‌انداز بیندازند و بچه‌ها را زیر تن آهنی آن له کنند که کار این آدم‌ها از این جنس نیست.

آنها پشت پرده، جایی دورتر از حادثه ایستاده‌اند و حوادث را می‌نویسند. روزی که بخاری مدرسه روستایی «بیجارسر» شهرستان شفت، گر گرفت این آدم‌ها نبودند، اما بچه‌ها در شعله‌های آتش می‌سوختند و معلمشان تنهای تنها بچه‌ها را نجات داد. معلم بچه‌ها آن روز سوخت و تا پاییز امسال که مرد، رنج کشید ولی نه کسی سراغش آمد و نه بعد از این که تب و تاب اخبار خوابید، کسی پای درددلش نشست.

روزی که اتوبوس بچه‌های بروجنی چپ کرد و ۲۶ دختر را به کشتن داد هم این آدم‌ها در آن حوالی نبودند تا ببینند دانش‌آموزان وحشت‌زده از اتوبوس ترمز بریده چقدر می‌ترسند و چقدر محکم به زندگی چنگ می‌زنند در حالی که معلم تنها کسی بود که تا زنده بود، صدای ضجه‌شان را می‌شنید و دلداری‌شان می‌داد.

بلا که بیاید همه را می‌برد برای همین شد که مرگ، دانش‌آموز و معلم را با هم برد. حال معلم پیرانشهری اکنون بد است، معلم‌هایی که چند روز پیش در لردگان مینی‌بوس‌شان با کامیون تصادف کرد و زیرشان گرفت هم حالشان وخیم است،‌ معلم شفتی اما دیگر از درد و رنج آزاد شده، چون دو ماهی می‌شود که تنش به تن خاک ساییده و سوختگی‌هایش التیام یافته است.

اما کسی هست که در لابه‌لای اخبار به معلم‌ها فکر کند؟ کسی هست که برای آنها دل بسوزاند و به خاطرشان رخت سیاه بپوشد؟ آیا کسی هست که به بچه‌های یتیم‌شده معلم‌ها فکر کند، به همسران تنها مانده‌شان، به پدر و مادران داغان‌شان که چیزی جز پوست و استخوان به تن ندارند؟

بلا که آمد با بچه‌ها و معلم‌هایشان چنین کرد که خدا کند دیگر بلا نیاید تا آدم‌هایی که خطر اگر تا پشت در خانه‌شان نیاید باورش نمی‌کنند، دیگر نگویند که استاندارد کردن بخاری‌های همه مدارس میلیاردها تومان بودجه می‌خواهد و....

مریم خباز