سه شنبه, ۷ اسفند, ۱۴۰۳ / 25 February, 2025
مجله ویستا

مشكل اروپا با آریل شارون


مشكل اروپا با آریل شارون

نویسندگان مقاله مذكور ضمن بررسی ریشه ای تحولات مربوط به اختلافات اعراب و اسرائیل, با ارائه اسناد و شواهد مختلف, دیدگاه و مواضع اروپائیان را نسبت به عملكرد شارون و دولت اسرائیل مورد بررسی قرار داده اند نوشتار حاضر ترجمه مقاله ای است كه با عنوان “Europ’s Problem with Ariel Sharon” در پایگاه اینترنتی «فصلنامه خاورمیانه» منتشر شده است

نویسندگان مقاله مذكور ضمن بررسی ریشه‌ای تحولات مربوط به اختلافات اعراب و اسرائیل، با ارائه اسناد و شواهد مختلف، دیدگاه و مواضع اروپائیان را نسبت به عملكرد شارون و دولت اسرائیل مورد بررسی قرار داده‌اند. نوشتار حاضر ترجمه مقاله‌ای است كه با عنوان “Europ’s Problem with Ariel Sharon” در پایگاه اینترنتی «فصلنامه خاورمیانه» منتشر شده است. نویسندگان مقاله مذكور ضمن بررسی ریشه‌ای تحولات مربوط به اختلافات اعراب و اسرائیل، با ارائه اسناد و شواهد مختلف، دیدگاه و مواضع اروپائیان را نسبت به عملكرد شارون و دولت اسرائیل مورد بررسی قرار داده‌اند. به اعتقاد نویسندگان این مقاله، بخش عظیمی از مردم در كشورهای مختلف اروپایی از عملكرد دولت یهودی و شخص شارون ناراضی هستند و .... با توجه به اهمیت موضوع و ضرورت آشنایی خوانندگان محترم با مواضع و دیدگاه‌های مختلف نسبت به دولت عبری، در خصوص ترجمه و انتشار این مقاله اقدام شده است. مرگ یاسر عرفات رهبر دولت خودگردان فلسطین با تعهدات آریل شارون نخست‌وزیر اسرائیل در خصوص عقب‌نشینی از نوار غزه روح تازه‌ای را به دیپلماسی اسرائیل‌ـ فلسطین دمید، اما نگرش‌های اروپاییان نسبت به اسرائیل هم‌چنان رو به ضعیف شدن می‌باشد. این نگرش منفی در بسیاری از موارد هم‌چون نگرش ضدامریكایی، با «اعلام انزجار رسانه‌های گروهی» نسبت به دولت یهود، خود را نشان داده است و ادراك این موضوع كه اسرائیل خود ماحصل استعمار می‌باشد و نیز تفكر ضدیهودیت برخاسته از این نگرش منفی است، به طوری كه دخالت بیش از حد اروپاییان در دیپلماسی اسرائیل و اعراب به مانعی بزرگ برای كمك به حل مشكلات موجود، تبدیل شده است. بسیاری از اروپاییان در اینكه اسرائیل به دنبال صلح واقعی می‌باشد دچار شك و تردید شده‌اند، اما آنها معتقدند این موضوع برعكس در فلسطینیان كاملاً صدق می‌كند. برای مثال در نوامبر ۲۰۰۳ تحقیقات اتحادیه اروپا بیانگر این موضوع بوده است كه به طور میانگین ۵۹% از اروپاییان، اسرائیل را بیش از جمهوری اسلامی ایران و كره شمالی، افغانستان و پاكستان به عنوان تهدید برای صلح جهانی می‌پندارند و ۳۵% آنان بر این باورند كه نیروهای نظامی اسرائیل به طور آگاهانه غیرنظامیان فلسطینی را مورد هدف و حملهٔ خود قرار می‌دهند. تحقیقات اخیر نیز نشان می‌دهد كه نیمی از فرانسوی‌ها و آلمانی‌ها بر این باورند كه كاخ سفید می‌بایستی نسبت به اسرائیل اعمال فشار بیشتری نماید و یك‌پنجم آنان این اعمال فشار را علیه فلسطینیان ضروری می‌دانند. (در صورتی كه نظر امریكاییان درست برعكس می‌باشد) در یك نظرسنجی دیگر، ۳۹% از اروپاییان با این موضوع كه «نحوهٔ برخورد اسرائیل با فلسطینیان درست شبیه برخورد با سیاهپوستان افریقای جنوبی در دوران آپارتاید می‌باشد» موافق‌اند و ۱۴% آنان نیز اعتقاد دارند كه رویكرد فلسطینیان به تروریسم قابل توجیه است و حتی مخالفین نیز بر این باورند كه پاسخ اسرائیل نسبت به موضوع تروریسم افراطی به نظر می‌رسد و تقریباً نیمی از آنان به اسرائیل به عنوان یك جامعه «آزاد و دموكراتیك» اعتقاد ندارند. انزجار اروپاییان نسبت به اسرائیل خط‌مشی‌ِ آنها را معین می‌سازد. دیپلمات‌های اروپای غربی به طور مشخص از شارون بدگویی می‌كنند و اسرائیل را مقصر اصلی معرفی می‌كنند و اغلب معتقدند بدون در نظر گرفتن امنیت اسرائیل و یا حق موجودیت دولت یهودی می‌بایستی به فلسطینیان امتیازاتی داده شود. نوع نگرش منفی اروپاییان نسبت به شارون، به اذهان عمومی، مطبوعات و دیپلماسی نیز نفوذ كرده است. پیآمدهای مشكل اروپا با شارون بیش از اختلافات و تصورات كنونی، گسترش یافته است و اكنون ادعای شارون در خصوص حمایت اروپاییان از امنیت اسرائیل و حتی به رسمیت شمردن این كشور به عنوان یك دولت یهودی كاهش یافته است. دشمنی رسانه‌های گروهی اروپا با شارون باعث شكل‌گیری عقاید و اذهان اروپاییان در این خصوص شده است و دیپلمات‌های اروپایی مواضعی را اتخاذ نموده‌اند كه اثرات دیپلماسی آنان و نیز تلاش‌های بین‌المللی برای حل اختلافات اسرائیل و فلسطینیان را كم‌رنگ‌تر كرده است.

* ضدصهیونیسمی نوین:

تفكر ضدصهیونیسمی در اروپا همیشه ملموس نبوده است. ملیت یهود در غرب اروپا به وجود آمد. اسرائیل در سال ۱۹۴۸ به عرصهٔ جهانی پا گذاشت و دلیل اصلی آن تصویب طرح سازمان ملل برای تشكیل دو دولت یهودی و فلسطینی توسط كلیه دولت‌های اروپایی (به جز یونان كه با رأی مخالف خود و یوگسلاوی و بریتانیا با رأی ممتنع از آن حمایت نكردند) بود، بلوك شرق بعدها از حمایت خود از اسرائیل دست كشید و این درست بعد از جنگ شش روزه، اتفاق افتاد كه كشورهای اروپایی از جمله فرانسه به كم‌اهمیت جلوه دادن روابط خود با دولت یهود و تمایل بیشتر خود به بلوك اعراب اقدام نمودند. با وجود این مسئله، اكثر كشورهای اروپایی در حمایت خود از اسرائیل با شدت بیشتری ثابت قدم ماندند. اروپاییان احساس همدردی و تأسف خود را با ورزشكاران اسرائیلی كه توسط مبارزان فلسطینی در سال ۱۹۷۲ در المپیك مونیخ كشته شده بودند ابراز داشتند. هلند اسرائیل را در طی جنگ «یوم‌كیپور» در سال ۱۹۷۳ مورد حمایت قرار داد و با ایالات متحده با هدف تحریم اتحادیه نفتی اعراب همگام شد. دوسال بعد، دولت‌های اروپای غربی در مقابل اكثریت مسلمانان و كشورهای در حال توسعه با قطعنامه سازمان ملل در سال ۱۹۷۵ مبنی بر «برابری صهیونیسم با نژادپرستی» مخالفت‌های خود را اعلام نمودند. در سال ۱۹۸۰ در مقابل افزایش قیمت نفت و وقوع انقلاب اسلامی در ایران اوضاع برعكس شد و در همین سال ۹ عضو جامعه اروپایی با صدور یك بیانیه خواستار پایان دادن به اشغال سرزمین‌های اشغالی سال ۱۹۶۷ شدند و نیز از خودمختاری فلسطینیان و مذاكرات با سازمان آزادی‌بخش فلسطین و دادن نقش مناسب به آن، جانبداری نمودند. تهاجم اسرائیل به لبنان در سال ۱۹۸۲ و متعاقب آن كشتار و قتل عام ساكنان پناهندگان صبرا و شتیلا توسط شبه‌نظامیان فالانژ، نقطهٔ عطفی در اذهان عمومی اروپاییان به وجود آورد. یكی از نمایندگان مجلس حزب كارگر بریتانیا اظهار داشت: این تهاجم انتقادات بیشتری از اسرائیل نسبت به هر دولت دیگر از سال ۱۹۴۸ به وجود آورده است. مطبوعات اروپا در راستای به تصویر كشاندن اسرائیل به عنوان یك محل غیرامن برای یهودیان اقدام كردند و بیشتر این كشور را به عنوان یك دولت متخاصم همانند رژیم نژادپرست افریقای جنوبی یا دولت الجزایر مستعمره فرانسه معرفی كردند و با مروری بر نگرش ضداستعماری اروپاییان جناح چپ، كشتار فلسطینیان را به عنوان قربانیان اصلی نژادپرستی و نماد زور دولت یهودیان معرفی نمودند. شارون وزیر دفاع وقت، نماد تهاجم در فاجعه صبرا و شتیلا معرفی شد. در مصاحبه كه در فوریه ۲۰۰۴ انجام شد، فیلسوف فرانسوی «آلن فینكرات» و نویسنده بهترین كتاب سال ۱۹۸۱ به نام «یهود خیالی» فضای داخل فرانسه را به خوبی توصیف كرده است: «انزجار از اسرائیل به حدی است كه به هیچ وجه قابل جبران نیست. حزب نازی با دولت یهود قابل انطباق می‌باشد و البته شارون به عنوان شریك جرم اصلی محسوب می‌گردد.» در سال ۲۰۰۴ نیمی از اروپاییان شارون را به عنوان فرد نامطلوب معرفی كرده و به مراتب منفی‌تر از یاسر عرفات محسوب نمودند. علی‌رغم بركناری وی از مسئولیت‌های مستقیم قبل از كمیسیون «كان» در سال ۱۹۸۳، گزارشگران اروپایی اغلب به طور نادرستی شارون را به عنوان مسئول كشتار دسته جمعی سال ۱۹۸۲ توسط فالانژهای لبنان كه منجر به قتل عام ۸۰۰ فلسطینی در اردوگاه‌های پناهندگان لبنانی صبرا و شتیلا شد، معرفی كردند.

* شكل گیری دستور كار ضداسرائیلی

چرا رسانه‌های گروهی این موضوع‌ها را تحت پوشش خبری خود قرار می‌دهند؟

رسانه‌های گروهی درك خود از وقایع بین‌المللی را در سراسر جهان منتشر می‌كنند و این در حالی است كه بیشتر افكار عمومی به سوی تلویزیون روی می‌آورند و اخبار توسط روزنامه‌ها منتشر می‌شود. برخلاف امریكایی‌ها، اكثر اروپاییان اطلاعات مورد نیاز خود را از طریق روزنامه‌ها كسب می‌نمایند و روزنامه‌ها به ویژه در میان نخبگان كه سیاست‌های مردمی را مطرح می‌سازند تأثیر بسزایی دارند. اخبار صبح اروپاییان، دارای گزارشات موضوعی قابل بحث در تیترهای روزنامه‌ها در طول روز می‌باشد و سخنان مكتوب نسبت به تلویزیون بیشتر دوام دارد. مطالعات بیانگر آن است كه در اروپا، نگرش‌های نامساعدی نسبت به اسرائیل متناسب با شهروندانی كه به دنبال پوشش‌های خبری ویژه در مورد اختلافات اسرائیل و فلسطینیان می‌باشد، وجود دارد. رسانه‌های گروهی اروپایی به انتشار اخبار از زبان و روایت فلسطینیان نیز روی آورده‌اند. در بریتانیا، فرانسه، بلژیك، دانمارك و آلمان احساسات ضداسرائیلی در میان آن دسته از افرادی كه از طریق رسانه‌های گروهی به دنبال اختلافات اسرائیل و فلسطینیان می‌باشند به مراتب بیشتر به چشم می‌خورد. برای مثال در انگلستان موضوع همدردی با فلسطینیان در میان آن دسته از افرادی كه به دنبال پوشش خبری در رسانه‌ها بوده‌اند، ۳۰% تا ۴۱% بیشتر به ثبت رسیده است. این در حالی است كه مؤسسات مستقل، اطمینان دارند كه در روزنامه‌ها و نیز كانال‌های خبری امریكا اختلافات گسترده‌ای وجود دارد، به ویژه در رسانه‌های اروپایی كه تحمل تجزیه و تحلیل به سود اسرائیل به طور كلی و به ویژه در خصوص شارون را ندارند، این اختلافات چشم‌گیرتر می‌باشد. در مصاحبه‌ای در روزنامه بریتانیایی چپ میانه‌رو گاردین با مارتین نیولن سردبیر روزنامه محافظه‌كار دیلی تلگراف آمده است: «دلیل اخراج سردبیرانی هم‌چون دین گارسون و باربارا آمیل فقط به دلیل حمایت بیش از اندازه از اسرائیل بوده است وی معتقد است: «طرفدار اسرائیل بودن هیچ مشكلی نیست، بلكه طرفدار لیكود اسرائیل بودن غیرقابل قبول است».


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.