جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

كارآفرینی مفاهیم, نظریات و ضرورت وجودی


كارآفرینی مفاهیم, نظریات و ضرورت وجودی

كارآفرینی و كارآفرینان از قدیم الایام وجود داشته اند اما توجه به آنها بگونه ای شایسته و بایسته صرفا در چند دهه صورت گرفته است كارآفرینی, خلاقیت, و كسب وكارهای ریسكی, بعنوان سوخت موتور اقتصاد مدرن در نظر گرفته شده اند

با توجه به پیچیدگی و رقابت رو به رشد موجود در دنیای امروز كه البته با تحولات سریع محیط بین‌الملل و گذر از جامعه صنعتی به جامعه اطلاعاتی و نیز تغییر اقتصاد ملی به اقتصاد جهانی همراه است از كارآفرینی بعنوان موتور محرك توسعه اقتصادی یاد می‌شود. زیرا آن می‌تواند باعث رشد و توسعه اقتصادی كشورها، افزایش بهره‌وری، ایجاد اشتغال و رفاه اجتماعی ‌شود(احمد‌پور و دیگران، ۱۳۸۳، ص۱). بررسی روند زندگی انسان از دوران اولیه پیدایش تاریخ تاكنون نشان می‌دهد كه همواره عامل تغییر یا همان كارآفرین، نقش مهمی در پیشرفت جوامع داشته است. بعبارت دیگر می‌توان گفت كه كارآفرینی و كارآفرینان از قدیم الایام وجود داشته‌اند اما توجه به آنها بگونه‌ای شایسته و بایسته صرفا در چند دهه صورت گرفته است. كارآفرینی، خلاقیت، و كسب‌وكارهای ریسكی، بعنوان سوخت موتور اقتصاد مدرن در نظر گرفته شده‌اند. كارآفرینان در رأس كسب‌وكارها قرار گرفته، در جستجوی فرصتها بوده، و خلاقیت نیز ابزاری برای موفقیت آنها تلقی می‌شود. كارآفرینان تغییر را بعنوان یك پدیده تلقی كرده، همیشه در جستجوی آن هستند، به آن واكنش نشان داده و از آن بعنوان یك فرصت استفاده می‌كنند(Dunphy, ۱۹۹۴, p. ۱).

در مقاله حاضر، با هدف شناختی مقدماتی ازكارآفرینی و برخی موضوعات مهم مرتبط با آن، مروری استنادی بر مفاهیم و اصول مربوطه خواهیم داشت. در این راستا بیان مختصری از تعاریف، اهمیت، سیر تحول تاریخی نظریات، دیدگاهها و رویكردها، آموزش، ویژگیهای كارآفرینان و نتایج برخی مطالعات و تحقیقات مرتبط با كارآفرینی را ارائه نموده، در پایان پس از بحث و نتیجه‌گیری، پیشنهاداتی بمنظور ادامه تحقیقات و پیگیری موضوع توسط محققان دیگر ارائه خواهیم نمود.

● ضرورت و اهمیت كارآفرینی

كارآفرینی بعنوان سمبل و نماد تلاش و موفقیت در امور تجاری بوده و كارآفرینان پیشگامان موفقیتهای تجاری در جامعه هستند. توانایی آنها در بهره‌گیری از فرصتها، نیروی آنها در نوآوری و ظرفیت آنها در قبال موفقیت، بعنوان معیارهایی هستند كه كارآفرینی نوین بوسیله آنها سنجیده می‌شود. كارآفرینان از نظر رهبری، مدیریت، نوآوری، كارایی،‌ ایجاد شغل، رقابت، بهره‌وری و تشكیل شركتهای جدید، سهم مهمی در رشد اقتصادی دارند. بنابر اعتقادی، در جوامع لازم است كه انقلاب كارآفرینی رخ دهد. این انقلاب در قرن حاضر، اهمیتی به مراتب بیشتر از اهمیت انقلاب صنعتی دارد(كوراتكو و هاجتس، ۱۳۸۳، ص‌۲۳).

گرایش بسوی كارآفرینی و كارآفرینان، از اوایل دهه۱۹۸۰ به بعد، همزمان با تأكید شركتها بر نوآوری برای بقاء و رقابت با كارآفرینانی كه بیش از پیش در صحنه بازار ظاهر می‌شدند موجب هدایت فعالیتهای كارآفرینانه به درون شركتها شد(Duncan et al, ۱۹۸۸). همراه با رسوخ دیوان‌سالاری در فرهنگ شركتها طی دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، كارآفرینی در سازمانهای بزرگ به طور فزاینده مورد توجه مدیران ارشد شركتها قرار گرفت تا آنها نیز بتوانند به فرآیند اختراع، نوآوری و تجاری نمودن محصولات و خدمات جدید خود بپردازند. با آغاز دهه ۱۹۸۰ و پیشرفتهای ناگهانی صنایع در عرصه رقابت جهانی، اهمیت فرآیندهای كارآفرینانه در شركتهای بزرگ بیش از گذشته مورد تأكید قرار گرفت و محققین كانون توجه خود را به چگونگی القاء مقوله كارآفرینی در ساختار اداری شركتهای بزرگ معطوف نمودند(Stevenson & Gumpert, ۱۹۸۵). برخی از محققین در همان ابتدا چنین بیان می‌نمودند كه كارآفرینی و دیوان‌سالاری دارای ماهیتی متناقض بوده و نمی‌توان هر دو را در یك ساختار اعمال نمود اما برخی دیگر از محققین به تشریح چگونگی ایجاد شركتهای كارآفرینانه فرعی در چهارچوب شركتهای مادر پرداخته و معتقد بودند آنچه كه در بین تمامی انواع كارآفرینان بطور مشترك می‌توان یافت انجام یك فعالیت مخاطره‌آمیز بوده، و هدف از تعمیم فرآیند كارآفرینی در سازمانها، در واقع اولویت دادن به انجام فعالیتهای مخاطره‌آمیز نسبت به برنامه‌های جاری شركت می‌باشد (Burgleman, ۱۹۸۴). البته لازم به توضیح است كه فعالیتهای مخاطره‌آمیز در كارآفرینی مستقل و فردی به معنای سازماندهی یك سازمان جدید یا همان تأسیس یك شركت بوده، و در مفهوم كارآفرینی شركتی، به معنای توسعه فعالیتی جدید در چارچوب شركت می‌باشد(Kuratko et al, ۱۹۹۳).

محققین، كارآفرینی‌شركتی را مفهومی چند بعدی می‌دانند كه فعالیتهای شركت را به سوی نوآوری در محصول و فن‌آوری، ریسك‌پذیری و پیشگامی سوق می‌دهد. منظور از كارآفرینی مستقل و منفرد نیز تأسیس یك شركت و یا سازمان جدید می‌باشد. امروزه بسیاری از شركتها به لزوم كارآفرینی شركتی پی برده، و در واقع اینگونه تغییر گرایش در استراتژی، در پاسخ به سه نیازی است كه بر شركتها تحمیل گردیده است(احمدپور، ۱۳۸۱، ص۱۳۴):

▪ افزایش سریع رقبای جدید.

▪ ایجاد حس بی‌اعتمادی نسبت به شیوه‌های مدیریت سنتی در شركتها

▪ خروج بهترین نیروهای كار از شركتها و اقدام آنها به كارآفرینی منفرد و مستقل.

در ارتباط با رقابت باید اشاره نمود كه این عامل با شتابی كه در سالهای اخیر به خود گرفته است تمامی شركتها را به چالش واداشته و حتی صنایعی كه در فن‌آوریهای پیشرفته نیز فعالیت دارند را با رقبای بسیاری مواجه نموده است. سرعت نوآوری و ارائه محصولات جدید به قدری شدت یافته كه با این تغییرات، ابتكارات و بهبودها به امری عادی در بازارها تبدیل شده است. از این‌رو شركتها یا باید به نوآروی بپردازند یا اینكه محكوم به فنا می‌باشند. در مورد موضوع دوم یعنی ایجاد حس بی‌اعتمادی نسبت به شیوه‌های مدیریت سنتی در شركتها باید گفت كه با توجه به تغییرات سریع محیطی و گرایش آنها به سمت پیچیدگی بیشتر و عدم پایداری در شرایط محیطی و بازار، شیوه‌های سنتی مدیریت دیگر نمی‌توانند پاسخگوی اینگونه تغییرات سریع در محیط بوده و عدم تطبیق آن با شرایط تصمیم‌گیری در چنین محیطهای جدیدی، نوعی بی‌اعتمادی را نسبت به سبكهای مدیریت سنتی ایجاد نموده است. سومین موضوع و چالش، ترك شایسته‌ترین افراد از شركتها برای اقدام به كارآفرینی مستقل می‌باشد. از علل اصلی تشویق افراد به ترك شركتهای خود می‌توان به نتایج حاصل از كارآفرینی مستقل نظیر رفاه اقتصادی و اجتماعی، شهرت و استقلال در تصمیم‌گیری اشاره نمود. همین عوامل سبب می‌شوند تا كاركنان جوان و با سابقه شركتها بیش‌ازپیش به كارآفرینی ترغیب شوند.

كارآفرین ایده‌ای را یافته وآن را تبدیل به فرصتی اقتصادی می‌كند. در فضای كسب‌وكار، فرصت فكر نوینی است كه قابلیت تجاری شدن دارد. آگاهی از محیط بازار و نیازهای مشتری به همراه نگرش كارآفرینانه، كارآفرین را در یافتن فرصت و پرداختن به آن یاری می‌دهد. سپس كارآفرین یك طرح تجاری می‌نویسد كه درآن مسائلی چون بازار محصول یا خدمت، مسائل حقوقی و قانونی شركت، تامین سرمایه، راه‌اندازی و رشد، سازماندهی و مدیریت كسب و كار را بررسی می‌نماید. از سوی دیگر شكل‌گیری بازار‌های سرمایه بصورت یك صنعت نوین و تمایل آن به سرمایه‌گذاری مخاطره‌آمیز سبب شده تا كارآفرینان با سهولت بیشتری نسبت به گذشته بتوانند برای تحقق افكار و اجرای پروژه‌هایشان به منابع مالی دست پیدا كنند(Fry, ۱۹۹۳, p. ۳۷۳).

بطور كلی پیشرفت سریع دانش و فن‌آوری، و تغییر روندهای جمعیت شناختی نظیر افزایش سطح تحصیلات، اشتغال بكار زن و مرد در خانواده‌ها، افزایش طول عمر و سالخوردگی جمعیت، حضور اثربخش بازارهای سرمایه و آشنایی بیش از پیش مدیران با پدیده كارآفرینی سبب گردیده تا گرایش به سمت كارآفرینی در استراتژی شركتها شدیدأ مورد تاكید قرار گیرد(Kuratko & Hodgetts, ۱۹۸۹, p. ۹۵).

● سیر تاریخی تحول كارآفرینی

موضوع كارآفرینی در طول زمان همراه با تحول شیوه‌های تولید و ارزشهای اجتماعی دچار دگرگونی فراوان و افزایش مفاهیم در برگیرنده آن شده است. بررسی این تحولات و موارد كاربرد این واژه می‌تواند تا حد زیادی در راستای توسعه نظریه كارآفرینی و شناخت جوانب مجهول آن امری مفید باشد كه ذیلأ به آنها پرداخته می‌شود(Cochran, ۱۹۶۸) (Palmer, ۱۹۸۷)(Vanderwerf & Brush, ۱۹۸۹) (احمدپور، ۱۳۸۱):

۱) دوره اول

اولین تعاریف از كارآفرینی در این دوره یعنی قرون ۱۵ و ۱۶ میلادی، با ویژگی وجود صاحبان پروژه‌های بزرگ ارائه شده است. این دوره همزمان با دوره قدرتمندی ملاكین و حكومتهای فئودالی در اروپا است. در این دوره اعتقاد بر این بود كه كارآفرین كسی است كه مسئولیت اجرای پروژه‌های بزرگ را بر عهده می‌گیرد و البته در این راه مخاطره‌ای را نمی‌پذیرد زیرا عمومأ منابع توسط حكومتهای محلی تامین می‌شوند و او صرفأ مدیریت می‌كند. نمونه بارز كارآفرینی در این دوره معماران مسئوول ساخت كلیسا، قلعه‌ها و تاسیسات نظامی هستند.

۲) دوره دوم

طی این دوره یعنی قرن هفدهم میلادی و همزمان با شروع انقلاب صنعتی، بعد جدیدی بنام مخاطره یا همان ریسك به كارآفرینی اضافه شد. كانتیلون یكی از اولین محققین این موضوع، كارآفرین را اینگونه تعریف می‌كند: كارآفرین كسی است كه منابع را با قیمت مشخص می‌خرد، روی آن كارآفرینی انجام می‌دهد و آن را به قیمتی نامشخص و تضمین نشده می‌فروشد. از این رو وی ریسك‌پذیر است. كارآفرینان در این دوره شامل كسانی نظیر بازرگانان، صنعتگران و دیگر مالكان خصوصی بوده‌اند.

۳) دوره سوم

این دوره یعنی قرون ۱۸ و ۱۹ میلادی و اوایل قرن بیستم، با ویژگی تمایز كارآفرینان از دیگر بازیگران صحنه اقتصاد، كارآفرین از تأمین‌كننده سرمایه متمایز می‌گردد. یعنی كسی كه مخاطره می‌كند با كسی كه سرمایه را تأمین می‌كند متفاوت است. ادیسون، بعنوان یكی از كارآفرینان این دوره، پایه‌گذار فن‌آوریهای جدید شناخته می‌شود. وی سرمایه مورد نیاز فعالیتهای خود را از طریق اخذ وام از سرمایه‌گذاران خصوصی تأمین می‌كرد. همچنین در این دوره میان كارآفرین و مدیر كسب‌و‌كار نیز تفاوت گذارده می‌شود. یعنی كسی كه سود حاصل از سرمایه را دریافت می‌كند با كسی كه سود حاصل از توانمندهای مدیریتی را دریافت می كند تفاوت دارد.

۴) دوره چهارم

در این دوره مفهوم نو‌آوری به یك جزء اصلی تعریف كارآفرینی تبدیل می‌شود. از جمله تعاریف كارآفرینی ارائه شده در این دوره می‌توان موارد زیر را نام برد: كارآفرین فردی نوآور و توسعه‌دهنده فن‌آوری به كار گرفته نشده است(Schumpeter, ۱۹۳۴). كارآفرینان كسب‌وكاری جدید را شروع می‌كنند در حالی كه دیگران برخلاف آنان تغییرات اندكی در محصولات موجود می‌دهند.

مفهوم نوآوری می‌تواند شامل همه چیز، از خلق محصولی جدید تا ایجاد یك نظام توزیع نوین یا حتی ایجاد یك ساختار سازمانی برای انجام كارها باشد. اضافه شدن این مفهوم به خاطر افزایش رقابت در بازار محصولات، تلاش در استفاده از نوآوری برای ایجاد مزیت رقابتی در كسب و كارهای موجود و بقای آنهاست.

۵) دوره پنجم

در این دوره یعنی دوران معاصر(از ۱۹۸۰ تاكنون) با ویژگی رویكرد چندجانبه، همزمان با موج جدید ایجاد كسب‌وكارهای كوچك، رشد اقتصادی و شناخته‌شدن كارآفرینی بعنوان تسریع كننده این ساز و كار، توجه زیادی به این رشته جلب شد. تا این زمان، كارآفرینی فقط از دیدگاه محققان اقتصادی مورد بررسی قرار می‌گرفت ولی در این دوره توجه جامعه‌شناسان و روانشناسان، و بخصوص مدیران نیز به این رشته معطوف گردید. عمده توجه این محققین بر شناخت ویژگیهای كارآفرینان و علل حركت فرد بسوی كارآفرینی است.

از تعاریف شناخته‌شده‌تر این دوره می‌توان به موارد زیر اشاره كرد: كارآفرینی روندی پویا در جهت ایجاد و افزایش سرمایه است. این كار توسط كسی انجام می‌شود كه مخاطره از دست‌دادن زمان یا فرصتهای شغلی دیگر را با هدف ایجاد ارزش برای یك محصول یا خدمت می‌پذیرد(Ronstadt, ۱۹۸۵).

در دوره پنجم سه موج وسیع بعنوان عوامل سوق‌دهنده كارآفرینی به جلو بوده‌اند كه عبارتند از:

۱) مطالعات، تحقیقات و انتشارات مرتبط با زندگی كارآفرینان و تاریخچه شركتهای آنها، چگونگی ایجاد كسب‌وكارهای جدید و شیوه‌های سریع ثروتمند شدن

۲) ارائه رشته‌های آموزشی كارآفرینی در مراكز آموزشی دنیا

۳) علاقمندی دولتها به انجام تحقیقات در خصوص بنگاههای كوچك با هدف تشویق رشد شركتهای كوچك و نیز تحقیق در خصوص نوآوریهای صنعتی.

مرجع: فصلنامه رویش


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.