سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
قذافی در فهرست رفقای غرب
در سی و هشتمین سال حکومت قذافی سیاست خارجی لیبی شاهد یک تغییر پرشتاب است، این تغییر در قالب سفرهای دوره ای معمر قذافی به پایتخت های غربی نمایان شده است.
نخستین حلقه این تغییر در دیداررهبر ۶۵ ساله لیبی از دو مرکز اروپا یعنی مادرید و پاریس به منصه ظهور رسید، قذافی در حالی که محافل سیاسی و خبری اروپا جو روانی سنگین علیه او به راه انداخته بودند با نیکلا سارکوزی و رودریگز زاپاته رو به مذاکره نشست. اما مهمترین حلقه سیاست نوین لیبی که عنوان «رویکرد نزدیکی به غرب» دارد، قرار است به زودی در قالب دید و بازدید مقام های طرابلس با طرف های آمریکایی به اجرا درآید.
براساس بیانیه رسمی دولت طرابلس در گام اول وزیر خارجه لیبی با همتای آمریکایی اش کاندولیزا رایس دیدار می کند و مرحله دیگر زمینه ملاقات قذافی با جورج بوش فراهم خواهدشد.
رئیس جمهور آمریکا با صدور پیام ویژه برای قذافی به بهانه عیدقربان این تصمیم را علنی کرد.
فرایند دگردیسی در سیاست خارجی لیبی قرار است با مجموعه ای از تغییرات سیاسی در داخل تکمیل گردد. طراح این تغییرات در ساختار حکومت لیبی کسی نیست جز فرزند سرشناس قذافی، سیف الاسلام.
قذافی جوان که خود تحصیلکرده غرب است همانند بسیاری از شاهزادگان جوان عرب امروز در نقش یک چهره تحول خواه ظاهر شده است.
سیف الاسلام در این راستا یک مانیفست اصلاحی را ارائه کرده است که ازجمله اصول آن؛ تغییر بخشی از مفاهیم اصول قانون اساسی لیبی، بازکردن فضای سیاسی، اعطای آزادی هدایت شده به احزاب ورسانه ها در این کشور و بالاخره گشودن دریچه آشتی و دوستی با دولت های غربی است.
اما به نظر می آید پیش از آن که اصلاحات اعلام شده سیف الاسلام در فضای اجتماعی لیبی به اجرا درآید، این دگرگونی در ساختار سیاست خارجی طرابلس پیاده شده است. قذافی با گام های شتابان برای زدودن تضادهای کهنه خود با اروپا و آمریکا خیز برداشته است.
کارت بازی سیاستمداران طرابلس در این عرصه، نفت و منابع سرشار انرژی لیبی است تا حدی که دو سفر اروپایی قذافی به مادرید و پاریس به امضای قراردادهایی به ارزش بیش از ۲۰ میلیارد یورو منجر شده است. اما در سوی دیگر ، طرف های میزبان قذافی در عین چشم دوختن به بازار انرژی این کشور هرگونه دوستی با این دشمن دیرین را به تغییر در ساختار سیاسی و اصول زمامداری قذافی موکول کرده اند.
شرط و شروطی که طرف های غربی پیش روی سران لیبی قرار داده اند ابتدا از زبان سارکوزی بیان شد، زمانی که او در کاخ الیزه و هنگام دیدار قذافی مدعی شد که در مذاکره با میهمان لیبیایی خود موضوع حقوق بشر و «تغییررفتار» طرابلس را مطرح کرده است.
در ادامه، سران کاخ سفید مطالبات غرب از لیبی را فهرست کردند، کاندولیزا رایس اظهارداشت که آمریکا به دلیل دست شستن لیبی از سیاست های گذشته بویژه در زمینه هسته ای به سمت بهبود روابط با این کشور می رود و بعد از آن، جورج بوش به بهانه عید قربان در پیام ویژه خود برای قذافی اعلام کرد که واشنگتن طرح یک همکاری جدید با طرابلس را در عرصه های مختلف پیش می برد و از همتای لیبیایی خود چشمداشت همکاری در زمینه دموکراسی و آزادی را دارد.
به هرحال اتفاقاتی که این روزها در روابط طرابلس با جهان غرب رخ می دهد دارای ریشه ها و زمینه های قابل تأملی است، اروپایی ها و غرب اکنون در نفوذ به این نقطه شمال آفریقا، دیپلماسی خود را کامیاب می بینند. بر همین اساس افرادی چون سارکوزی امروز با اطلاق واژه هایی مانند «بازگشت لیبی به جامعه بین المللی» یا «فروریختن دیوار انزوای طرابلس» تلاش زیادی در تئوریزه کردن این اتفاق و ثبت آن به عنوان یک موفقیت در کارنامه خویش دارند.
اما آیا به راستی ماجرای گرایش لیبی به غرب چنانکه فرانسوی ها و انگلیسی ها وانمود می کنند حاصل یک توفیق دیپلماتیک بود یا آن که ریشه در مشکلات و نارسایی های سیستم داخل این کشور داشت
* در پوشش بازگشت لیبی به جامعه بین المللی
سنگ بنای چرخش در سیاست خارجی لیبی دسامبر ۲۰۰۳ نهاده شد و آن زمانی بود که معمر قذافی در تصمیمی شگفت آور برنامه هسته ای و موشکی خود را به حالت تعطیل درآورد.
با این تصمیم، رهبری لیبی به نوعی خلع سلاح خود خواسته دست زد و مهمترین مطالبه آمریکا و غرب را که حذف «عنصر قدرت نظامی» از ارکان اقتدار این کشور بود، برآورده ساخت.
این تصمیم قذافی در سی امین سال زمامداری او و زمانی به وقوع پیوست که سران جهان عرب در بحبوحه دستگیری صدام به شدت تحت تأثیر هیمنه نظامی آمریکا قرار گرفته بودند.
اقدام ناگهانی قذافی که برخی از آن با عنوان «وداع با اسلحه» و برخی «تسلیم تاریخی» تعبیر کردند، بازتاب پردامنه ای در جهان عرب پیدا کرد. در هاضمه بسیاری از نیروهای اسلامی و انقلابی خاورمیانه که چند دهه قذافی را در کسوت مدعیان مبارزه با امپریالیسم دیده بودند، این اتفاق بسیار دشوار آمد. چه آن که قذافی حتی در برهه ای که قافله رهبران محافظه کار عرب راه سازش با آمریکا و رژیم صهیونیستی را پیش گرفته بودند خود را تنها میراث دار تفکر سوسیالیسم انقلابی امثال عبدالناصر معرفی می کرد و همیشه و بارها همقطاران عرب خویش را به دلیل ترک مسیر مقاومت و مبارزه شماتت می کرد.
لیبی با آن که توانسته بود در سایه بهره مندی از درآمد سرشار نفتی تحریم های آمریکا و غرب را پشت سر گذارد اما به واسطه گزارش های حساب شده ای که در برهه سقوط صدام با عنوان حمله احتمالی آمریکایی ها به کاخ های قذافی از سوی سرویس های اطلاعاتی غرب منتشر شد از در مصالحه وارد گردید. این گزارش ها که در پی چند رشته ملاقات میان دو دستیار ارشد معمر قذافی یعنی سیف الاسلام و موسی کوسا با جورج تنت (رئیس وقت سیا در ۲۰۰۳) و نیز مقام های ارشد MI۶ انگلیس صورت گرفت رهبری لیبی را در یک وضع غافلگیرانه قرارداد.
با این طراحی ها و تمهیدات بود که قذافی به یکباره چرخش تاریخی خویش را انجام داد.او برای جلب دوستی آمریکا نه تنها لیبی را از عظیم ترین پروژه های تسلیحاتی و موشکی محروم ساخت که گناه بسیاری از حوادث تروریستی به انضمام دیون سنگین ۲۷۰ قربانی حادثه لاکربی را نیز بر دوش گرفت.
● دوران فترت و نقش واسطه های اروپایی
از سال ۲۰۰۳ که قذافی سلاح بر زمین گذاشت تا کنون، وقفه ای جدی در آهنگ همکاری طرابلس و غرب پدید آمد.
این دوره فترت موجی از بدگمانی و بی اعتمادی را دوباره بر مناسبات دوطرف حاکم ساخت.
درحالی که طرف لیبیایی خواسته های اصلی غرب اعم از توقف برنامه های تسلیحاتی و قطع مناسبات با جنبش های خاورمیانه را محقق ساخته بود، اما طرف غربی بویژه آمریکایی ها هیچ کدام ازوعده های خویش در برچیدن محدودیت ها و رفع خصومت علیه لیبی را اجرا نکردند.
این حالت نه جنگ و نه سازش ، موجب شد مناسبات دو طرف بار دیگر به حالت خصمانه گذشته بازگردد، تا حدی که معمر قذافی از تصمیمی که برای خلع قدرت تسلیحاتی و هسته ای لیبی گرفته بود اظهار پشیمانی کرد. رهبر لیبی چند نطق بلند علیه سیاست فریب آمریکا ایراد کرد و حتی به کشورهای اسلامی و عربی توصیه کردکه از دل بستن به وعده های سیاسی واشنگتن و لندن احتراز ورزند.
دولتمردان طرابلس که در این معامله بدفرجام همه پل های بازگشت به دوران طلایی همنشینی با جریان های انقلابی خاورمیانه را از دست رفته می دیدند فقط به چند اقدام تاکتیکی برای جلب توجه دوباره غرب دست زدند که از آن جمله می توان به تلاش های سیاسی - نظامی قذافی در محیط بحرانی آفریقا اشاره کرد. رهبری لیبی تز اتحاد ملت های آفریقا را مطرح کرد و در همان حال به برقراری روابط ویژه سیاسی - نظامی با برخی دولت ها و شبه نظامیان مؤثر در بحران دارفور و نیجر مبادرت کرد.
اما قذافی وقتی که تیم دستیاران او با هدایت زوج سیف الاسلام (فرزند ارشد او) و موسی کوسا (رئیس سرویس اطلاعاتی لیبی) حاصل پروژه لابی های خویش با مجموعه ای از شرکای اروپایی بوش را به منصه ظهور رساندند ، بی آنکه از این تاکتیک ها طرفی ببندد به انتظار بهار سال جدیدمیلادی نشست.
البته در دور جدید به این تیم زمینه سازان مصالحه با غرب چهره ای جدید هم اضافه شد و آن کسی نبود جز عبدالرحمان شلغم که ریاست دیپلماسی لیبی را در دست گرفته و شخص رایس نسبت به همکاری با او ابراز علاقه کرده است.
در ماه های آغازین سال ۲۰۰۷ همه چیز برای شروع مصالحه جدید مهیا بود. رسانه های اروپا و آمریکا در گزارش همزمان خود تصویر «نسل جدید حکومتگران نوگرا» را از سیف الاسلام و مثلث دستیاران جوان معمر قذافی ارائه کردند. از این پس این تلقی در سطح گسترده ای در محافل سیاسی غرب رواج یافت که سرهنگ کهنه کار لیبی در برهه جدید صرفاً نقش یک لیدر معنوی را دارد ورشته امور طرابلس در دست تیم مدیران جوانی است که دست بر قضا همگی دانش آموخته دپارتمان های غرب هستند. سیف الاسلام فرزند ارشد قذافی که چون همسالان عربش، عبدالله دوم و جمال مبارک، کارت جانشینی را در آستین دارد، تحصیلات عالیه خود را در لندن گذرانده و موسی کوسا، رئیس سرویس اطلاعاتی لیبی که از دانشگاه میشیگان آمریکا فارغ التحصیل شده است. راهبردی که به دست مدیران تکنوکرات قذافی ارائه شد، تکیه بر واسطه های اروپایی برای گشودن باب دوستی با آمریکا بود. سیف الاسلام و دوستانش این سیاست را به صورت گام به گام و در قالب رایزنی های فشرده در چند پایتخت اروپایی
پی گرفتند.
ایستگاه نخست آنها برای اجرای این سناریو، لندن بود جایی که تونی بلر، شاکی اصلی حادثه لاکربی و مهم ترین شریک اروپایی بوش طرف مذاکره فرستادگان طرابلس قرار گرفت. در مذاکراتی که سیف الاسلام استارت آن را زد، دیوید مانینگ مشاور وقت بلر حضور یافت، همین رشته مذاکرات به برقراری نخستن پل دوستی میان لندن و طرابلس و ملاقات جنجالی بلر با قذافی منجر شد.
به تدریج با افول عصر بلر، رایزنان لیبیایی نگاه خود را به سمت دوست جدید جورج بوش یعنی نیکلا سارکوزی معطوف کردند. سیف الاسلام برای گشودن باب مراوده با مردان الیزه در اعطای امتیاز پرسود به سارکوزی تردید نکرد، او با امضای معامله عجیب آزادی پرستاران بلغاری که ده ها کودک لیبیایی را به ایدز آلوده کرده بودند، این امکان را برای رهبر بلندپرواز فرانسه فراهم ساخت تا در نقش یک میانجی ماه ژوئیه راهی طرابلس شود. با این حال، داد وستد مشاوران قذافی با رهبر جدید الیزه به اینجا محدود نماند و اندکی پس از امتیاز آزادی اتباع بلغاری، پاریس توانست با ترتیب دادن ضیافت جنجالی آذر ماه برای قذافی، قراردادهایی به ارزش ۱۰ میلیارد یورو به امضا رساند.
توفیق سارکوزی در به نتیجه رساندن پروسه مصالحه ای که سلف اروپایی اش، بلر آغاز کرده بود، بلافاصله بازتاب مثبت خود را در نگاه کاخ سفید آشکار کرد. کورتیس کوپر، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، به استقبال نتایج این مذاکرات رفت و پس از او، خود کاندولیزا رایس در مصاحبه ای اعلام کرد که مهیای پرواز به مقصد طرابلس است.
● معجزه تازه از طلای سیاه
بی گمان در پروسه پرسروصدای مصالحه لیبی و غرب ارتباطات تیم تکنوکرات ها و مشاوران جوان قذافی، نقش بسزا دارد، اما به باور ناظران، نقش اصلی را در این داد و ستد اسلحه پنهان قذافی یعنی منابع انرژی ایفا می کند. چه آن که گروه دیپلمات های غربگرای قذافی نیز با تکیه بر همین برگ وسوسه انگیز نفت طرف منفعت جوی اروپایی خویش را سر میز مذاکره آوردند. بنابراین اگر غرب تحت هیچ شرایطی حاضر به از دست دادن لیبی نیست از آن روست که تصور چشم پوشی از ذخایر غنی نفت این کشور برای هر دولتمرد جهان سرمایه محال است. آن گونه که منابع معتبر اقتصادی آمریکا گزارش کرده اند، ذخایر نفت لیبی در حدی هست که به تنهایی نیاز ۸ سال این کشور را تأمین کند.
در ضیافت های مجللی که برای قذافی در مادرید، لیسبون و پاریس ترتیب داده شد، شرکت ها و کمپانی های نفتی حضوری چشمگیر داشتند. چنان که ذکر شده سفر قذافی برای شرکت ها و سرمایه گذاران فرانسوی قراردادی به ارزش ۱۰ میلیارد یورو به ارمغان آورد تا حدی که فرانسوا فیون نخست وزیر فرانسه در پاسخ منتقدان این سفر گفت که چنین قراردادی هزاران فرصت شغلی برای جوانان بیکار فرانسوی پدید خواهد آورد. یا می توان به جشن و شادمانی که صاحبان منابع اسپانیایی پس از دیدار قذافی از مادرید برپا کردند اشاره کرد، وقتی که آنها قراردادهایی به ارزش ۱۱ میلیارد و ۸۰۰ میلیون یورو امضا کردند.
از این نظر، چرخش نگاه غرب به لیبی قذافی پدیده ای شگفت نیست، پیوند عمیق اقتصاد و دیپلماسی یا به عبارتی تقدم منافع اقتصادی بردموکراسی واقعیتی است که به وضوح راهنمای حرکت محافل غرب در قبال طرابلس است وگرنه هیچ تغییر ویژه ای در فضای سیاسی لیبی - برحسب استانداردهای جهان لیبرال - رخ نداده است که این چنین شوق دوستی و همنشینی با سرهنگ مغضوب غربی ها را برانگیزاند.
سلیمان دعویسرا
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست