دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

عوامل زمینه ساز ایجاد اختلاف در جامعه


عوامل زمینه ساز ایجاد اختلاف در جامعه

برخی از آسیب های فراروی نظام جمهوری اسلامی, آسیب هایی هستند که هم از داخل و هم از خارج متوجه نظام می شوند

برخی از آسیب‌های فراروی نظام جمهوری اسلامی، آسیب‌هایی هستند که هم از داخل و هم از خارج متوجه نظام می‌شوند. عوامل داخلی و نیز عوامل خارجی می‌توانند در ایجاد این گونه آسیب‌ها موثر باشند و گاهی هر دو عامل کنار یکدیگر قرار گرفته، آسیبی را متوجه نظام می‌سازند. اختلاف و دشمنی میان قشرهای گوناگون جامعه، یکی از آسیب‌هایی است که عوامل داخلی و خارجی می‌توانند در ایجاد آن مؤثر باشند. اختلاف میان گروهها و قشرهای گوناگون جامعه، گاهی از عواملی کاملا درونی و بر اساس ملاکهای غیر قابل قبول، از نظر اسلام، نظیر اختلاف‌های قومی، نژادی و حتی مذهبی سرچشمه می‌گیرد. مسلم است که زمینه این گونه اختلافها، در جامعه‌ای که از نژادهای گوناگون و گویش‌های متفاوت مرکب است، وجود خواهد داشت. تفاوت مناطق جغرافیایی، اختلاف آداب و رسوم محلی و حتی مذهبی و عوامل داخلی دیگر زمینه پیدایش اختلاف در جامعه را فراهم می‌کنند. دشمنان یک نظام خواهند کوشید تا برای متلاشی کردن و تضعیف جامعه، از این زمینه‌ها بهره برده، به اختلاف‌ها دامن زنند و آنها را تشدید کنند.‏

اختلاف میان گروههای گوناگون جامعه، سبب خواهد شد تا نیروهای جامعه مستهلک شده، قدرت پیشرفت را نداشته باشند. تردیدی نیست که با رو در رو قرار گرفتن دو عامل متضاد، نیروی فراوانی صرف تضعیف طرف مقابل می‌شود. در صورتی که یکی از دو طرف، قوی‌تر از دیگری باشد، برآیند نیروها مؤثر واقع خواهد شد، اما در صورت برابر بودن قدرت آنها، هر دو طرف از فعالیت و پیشرفت باز می‌مانند. دشمنان جامعه اسلامی نیز با استفاده از اختلافهایی که درون جامعه وجود دارد، می‌کوشند این اختلافها را تشدید کنند تا به دشمنی بینجامد و توانایی دو طرف، صرف رویارویی با یکدیگر شود و زمینه باز ماندن آنها از ترقی، تکامل و پیشرفت فراهم آید.‏

بشر از دیرباز، با این آسیب اجتماعی آشنا بوده است؛ ولی در گذشته، گاهی قدرت حاکم بر جامعه، قدرت شخص بود. آن شخص می‌کوشید تا به کمک ایادی محدود خود، بین مخالفان خود اختلاف ایجاد کند و آنان را به جان هم اندازد تا بتواند بر اریکه قدرت باقی بماند. در قرآن کریم افزون بر عقاید، اخلاق و احکام تعبدی، به ریشه‌های روان‌شناختی یا جامعه‌شناختی رفتارها نیز اشاره شده است: «ان فرعون علا فی الارض جعل اهلها شیعا یستضعف طائفه منهم یذبح ابناءهم و یستحیی نساءهم انه کان من المفسدین؛ فرعون در زمین برتری جست و اهل آن را به گروههای گوناگونی تقسیم کرد. گروهی را به ناتوانی می‌کشاند؛ پسرانشان را سر می‌برید و زنانشان را (برای کنیزی و خدمت) زنده نگه می‌داشت. او به یقین از مفسدان بود»(قصص: ۴).‏

بر اساس این آیه شریفه، فرعون برای حفظ برتری بر دیگران، استحکام قدرت خویش و حکمفرمایی بر مردم مصر، سیاست ایجاد اختلاف میان مردم را پیش گرفت؛ مردم را به گروههای گوناگون دسته‌بندی کرد و آنها را به جان هم انداخت. او از این اختلاف‌ها بهره می‌برد و دسته‌ای از این افراد را از طریق درگیر کردن با دسته دیگر تضعیف می‌کرد؛ بدین سبب، دیگر قدرتی برای مقاومت در برابر دستگاه حاکمه وجود نداشت؛ از این رو، او به تدریج ادعاهای بزرگی را مطرح کرد تا جایی که خود را پروردگار برتر نامید: «فقال انا ربکم الاعلی؛ و گفت: پروردگار بزرگتر شما منم»(نازعات: ۲۴).‏

در زمان فرعون اهل مصر بتها را می‌پرستیدند و هر کس برای خود، پروردگار و معبودی داشت. فرعون معبودهای اهل مصر را خدایانی دانست که در مرتبه پایین‌تری از او قرار داشتند و اوست که پروردگار بزرگ آنان است. فرعون برای نشان دادن قدرت خود، به انواع حیله‌ها روی آورد تا مردم را بفریبد؛ برای نمونه، او مرکز سلطنت خود را بر فراز شاخه‌های رود نیل قرار داده بود؛ به طوری که رود از زیر این کاخ جاری می‌شد. او با این حربه، قدرت خود را به رخ دیگران کشید و اظهار داشت: «یا قوم ا لیس لی ملک مصر و هذه الانهار تجری من تحتی افلا تبصرون؛ ای مردم من، آیا پادشاهی مصر و این نهرها که از زیر (کاخ‌های) من روان است، از آن من نیست؟ پس مگر نمی‌بینید؟»(زخرف:۵۱).‏

مردم تصور می‌کردند فرعون قدرت آن را دارد که جلوی نهرهای آب را بگیرد و آنان را از تشنگی نابود کند؛ از این رو، از او پیروی می‌کردند. سیاست «اختلاف بینداز و حکومت کن» سیاستی است که در گذر تاریخ قدمتی دیرینه دارد و افزون بر فرعون که سیاستهای خود را با ایجاد اختلاف در جامعه جلو می‌برد، کسان دیگری نیز از این سیاست بهره می‌بردند و باعث ایجاد اختلاف در جوامع می‌شدند. از همان زمان که حکومت اسلامی به دست مبارک پیغمبر اکرم (ص) تشکیل شد، حضرت از این آفت در جامعه خود رنج می‌برد و دشمنان خارجی وی نیز می‌کوشیدند تا اختلافهای داخلی را تشدید کنند؛ البته عرب قبل از ظهور پیامبر اکرم (ص) نیز از این اختلافها بسیار آسیب دیده بود و جنگ‌های داخلی طوایف و عشایر عرب با یکدیگر مسئله شایعی بود.

از همان بدو ظهور اسلام و تشکیل جامعه اسلامی، پیامبر اکرم (ص) تلاش وافری را برای برطرف ساختن این اختلافها و برقراری دوستی و محبت میان طوایف گوناگون صورت داد و بین اهل مدینه و مهاجران، به طور رسمی عقد اخوت منعقد ساخت. بر اساس این عقد اخوت، اموال موجود، میان تمام افراد اعم از غنی و فقیر تقسیم می‌شد. این رابطه تا آن حد پیش رفت‌که هر گاه یکی از آنان در آستانه مرگ بود وصیت می‌کرد اموال او را در اختیار دیگران قرار دهند. این رابطه عاطفی و برادرانه، روح همکاری را میان مسلمانان تقویت کرد و سبب شد تا آن دشمنی‌ها و کدورت‌ها که از دیرباز بین مردم ایجاد شده بود، رخت بربندد.‏

در زمان پیامبر اکرم (ص) یکی از اقدامهای منافقان برای ایجاد اختلاف در جامعه اسلامی، ساختن مسجد ضرار بود. آنان به بهانه‌های واهی، همچون دور بودن مسجد پیامبر (ص) به آنان، تصمیم به ساخت مسجدی گرفتند که عبادت خداوند در آن انجام گیرد؛ اما پیامبر (ص) از سوی خداوند مامور شد تا برای جلوگیری از بروز اختلاف در جامعه، آن مسجد را ویران کند: «والذین اتخذوا مسجدا ضرارا و کفرا و تفریقا بین المؤمنین و ارصادا لمن حارب الله و رسوله من قبل و لیحلفن ان اردنا الا الحسنی و الله یشهد انهم لکاذبون؛ و آنهایی که مسجدی اختیار کردند که مایه زیان و کفر و پراکندگی میان مؤمنان است و نیز کمینگاهی است برای کسی که پیشتر با خدا و پیامبر او به جنگ برخاسته بود و سخت سوگند یاد می‌کنند که جز نیکی قصدی نداشتیم و خدا گواهی می‌دهد که آنان به طور قطع دروغگو هستند»(توبه:۱۰۷).‏

این آیات از هدف پلید منافقان از ساخت مسجد پرده برداشته، وظیفه پیامبر (ص) را در این زمینه روشن ساخته است، بنابراین منافقان برای ایجاد اختلاف میان مردم، حتی از ساختن مسجد هم کوتاهی نمی‌کردند. هدف منافقان از ساختن مسجد این بود که برخی از مسلمانان در مسجد پیامبر و برخی در مسجد آنان نماز را به جای آورند و بدین ترتیب در جامعه دو دستگی ایجاد کنند.

درسی که مسئولان کشور می توانند از این قضیه بگیرند این است که باید پیش از آنکه اختلافی در جامعه جوانه زند ریشه آن را خشکاند حتی اگر ویران کردن مسجدی را در پی داشته باشد. در آیات متعددی از قرآن کریم هشدار داده شده که مسلمانان مراقب باشند تا شیاطین داخل و دشمنان کینه توز از خارج نتوانند میان آنان اختلاف ایجاد کنند. مردم مسلمان ایران در وضعی به سر می‌برند که به اقتضای شرایطی که زمانه، جوامع و روابط بین الملل را بپذیرند. در صورتی که این گونه موارد، تزاحم و تعارض چندانی با مبانی فکری و اعتقادی اسلامی نداشته باشد، قابل تحمل است؛ اما گاهی این تزاحم و تعارض به حدی می‌رسد که با اساس فکر اسلامی در تضاد است. اینجاست که باید مسئولان و سیاستگذاران نظام متوجه باشند که این امر سبب شکاف در جامعه اسلامی نشود. ‏

منبع: انقلاب اسلامی جهشی در تحولات سیاسی تاریخ، آیت الله مصباح یزدی، صص ۳۱۳- ۳۱۸‏

علی مهدوی