چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
كدام سوسیالیسم ,كدام لیبرالیسم
روشنفكران این مرز و بوم، مردم را متهم می كنند كه به باورهایشان بیشتر از نیازهای روزمره و زندگی اهمیت می دهند. به عنوان نمونه می گویند اگر به دین مردم تعرض شود، عكس العمل نشان می دهند اما اگر به نان یا جان آنها تعرض شود، دیرتر با عكس العمل تندی روبه رو می شویم. اما همین روشنفكران از لیبرال تا چپ اعم از مذهبی و غیرمذهبی، اگر بر سر برخی از مفاهیم اعتقادی یا باوری شان سخنی گفته شود، بازار نقدنویسی به راه می اندازند، اما اگر بر سر مسائل اقتصادی و ساختار قدرت و مهندسی و عملی كردن همین باورها طرح و مسئله ای مطرح شود، چندان عكس العملی نشان نمی دهند.
به عنوان نمونه طرح این مقوله كه آیا جامعه مدنی و حوزه عمومی، مقوله ای لیبرالی یا سوسیالیستی است، هزاران قلم دار را وارد عرصه كارزار می كند، اما طرح اینكه این مقوله ها چگونه عملی می شود چندان برایشان مسئله زا نیست. یا اگر به مقولاتی مانند انتظار، اعتراض و رابطه دین و دموكراسی بپردازی با برخورد روشنفكران مواجه می شوی، ولی اگر همین مقولات را در زندگی روزمره مورد بررسی قرار دهی، چندان مورد توجه قرار نمی گیرد. از این اشتراكات می توان پی برد كه روح ایرانی اعم از عوام و نخبه، آیینی است. به همین خاطر است كه این مردم قیام نان ندارند، اما قیام برای باورها دارند و روشنفكران این سامان نیز حتی قیام نان را با مفاهیم فكری - فلسفی همراه می كنند.
شاید یكی از عوامل این گونه رفتار این است كه چون دست جامعه ایرانی از تغییر شرایط عینی كوتاه است، تلاش می كند تا شرایط را با تعبیر ذهنی خود همراه كند. غرض از این مقدمه كوتاه پرداختن به طرح شدن هرازگاهی مسائل نه چندان پراهمیتی است كه با اهمیت جلوه می كند. به عنوان نمونه پس از ادعای آقای مرعشی در مورد اینكه كارگزاران سازندگی یك حزب لیبرال - دموكرات مسلمان است، ناگهان از چپ و راست، میانه حاكمیتی و بیرون حاكمیتی به موضع گیری پرداختند. مدافعان لیبرال با عصبانیت كارگزاران را غیرلیبرال خواندند و در توهین به واژه لیبرال سوگوار شدند، در حالی كه همین مدافعان دولت میرحسین موسوی را چپ می خوانند و حتی چپ داخل حاكمیت نیز نمی نامند.
این در حالی است كه دولت میرحسین موسوی در دهه ۱۳۶۰ هـ.ش دولت مكتبی مخالف چپ و راست التقاطی خوانده می شد. در عین حال طرفداران لیبرالیسم در نقد چپ، تفكیكی صورت نمی دهند. به هر حال ماجرای لیبرال كیست، ادامه یافت. جریان راست سنتی در مقابل این ادعا موضع گرفت كه لیبرال یا سوسیال بودن با مسلمانی نمی خواند. سكولارها هم این ادعا را تكرار كردند كه مگر می شود هم لیبرال بود و هم مسلمان.
بالاخره برخی از جریانات بیرون از حاكمیت این اعلام نظر را شفاف سازی احزاب خواندند، در حالی كه باید از این آقایان پرسید كه با نظرات آقای مرعشی چه چیزی شفاف شد. كارگزاران سازندگی مدتی است كه از طریق روزنامه اش خود را عیان تر كرده و آیا در مواضع این حزب مسئله جدیدی رخ داده است؟ از مجموعه این اظهارنظرهای شتاب زده كه گذر كنیم، می توان گفت كه هم می شود مسلمان لیبرال بود و هم مسلمان سوسیالیست. در مورد طرح این ادعا كه نمی شود میان مسلمانی و سوسیال و لیبرال بودن رابطه ای یافت و این جمع ممكن نیست، باید گفت كه این مشكل، مشكل فلسفی و یا تبیین های نظری است كه ظرفیت لازم برای گشایش را ندارند. این نقص درك واقعیت از زمان ارسطو با اندیشه فلسفی تحلیلی و غیره وجود داشته. به تعبیری عقل تجربی همه چیز را به شرط وجود لوازمات معقول آن به رسمیت می شناسد و عقل استدلالی مقید است كه در برابر واقعیت با مشكل مواجه می شود، چون از قبل خود را مقید و ملتزم به مبانی و توجیهاتی كرده است. دعوای تاریخی اشاعره معتدل با معتزله جزمی در عقل استدلالی بر سر همین امكان تجربه های متفاوت بود كه در عین حال درك آن در اختیار عقل استدلالی نبود. از این بعد نظری كه عبور كنیم، می توان گفت كه جریان مسلمان - لیبرال، خوب و بد و میانه دارد. همان گونه كه جریان مسلمان - سوسیالیست خوب و بد و میانه دارد. اینجاست كه مصادیق خود را نشان می دهند.
به عبارتی لیبرال وطنی چه مسلمان و چه غیرمسلمان اگر بدون نوآوری خاص باشد، با نوع اصل آن در غرب متفاوت است. به عنوان نمونه اگر پوپر لیبرال غربی است میرزا ملكم و محمدعلی فروغی و رامین جهانبگلو لیبرال وطنی حساب می شوند. همچنین مهندس بازرگان و دكتر سروش متاخر و سعید حجاریان با گرایش جان راولز نیز لیبرال مسلمان قلمداد می شوند. در همین راستا احزاب ملی گرای جبهه ملی لیبرال ملی قلمداد می شوند، منتها با گرایش های خوش خیم و بدخیم آن. حزب زحمتكشان مظفر بقایی نوع بدخیم و حزب ایران گرایش خوش خیم آن به حساب می آیند. نهضت آزادی ایران مسلمانان لیبرال قلمداد می شوند كه آزادیخواه هستند و در جدال میان آزادی و مالكیت، طرف آزادی را لحاظ می كنند اما كارگزاران سازندگی در دعوای میان آزادی و مالكیت، طرفدار مالكیت هستند، حتی اگر این مالكیت را رانتی به دست آورده باشند. بخش وسیعی از جبهه مشاركت ایران اسلامی در قلمرو مسلمان لیبرال قرار می گیرند كه قرائت خوش خیم اما میانه لیبرالی آرا و اندیشه دكتر سروش را نمایندگی می كنند، اما همین جریان در نهایت آزادی را تا چه حد پاس می دارد؟
در حالی كه مهندس بازرگان و نهضت آزادی با لائیك سكولار غیرمذهبی همراه و هم جبهه بوده اند. با این اوصاف اگر قدری عینی تر به شرایط جامعه خودمان عنایت كنیم متوجه می شویم كه مشكل این جامعه لیبرالیسم و سوسیالیسم یا مسلمانی و غیر مسلمانی نیست، بلكه مقاومت سنتی ها در تئوری و عمل در برابر تحقق دولت - ملت مدرن است كه سنگ بنای تحقق سیاست های لیبرالی یا سوسیالیستی است. در فقدان ساختارهای دولت قانونمند مدرن، بیچاره سیاست های لیبرالی یا سوسیالیستی هستند كه قربانی این ساختار ناهنجار می شوند. بایستی قبول كرد كه با وجود دولت شبه مدرن مدل لیبرالی یا سوسیالیستی اقتصادی - فرهنگی فقط منجر به بدنام شدن این الگو می شود.
در حالی كه حتی لیبرالیسم با قرائت استوارت میلی و سوسیالیسم با قرائت دموكراتیك، می تواند جامعه را كامیاب كند، منتها با وجود تحقق دولت مدرن قانونمند. موضوع مهم این است كه در كشمكش لیبرال ها و دموكرات ها در جامعه ما، نیروهای قبل دموكراسی همواره پیروز بوده اند، در حالی كه اگر لیبرال ها و دموكرات های واقعی با گرایش مذهبی و غیرمذهبی به دنبال رفع موانع ساختاری دولت مدرن قانونمند باشند بهتر می توانند برای آزادی و عدالت در جامعه ما قدم بردارند. باید آرزو كنیم كه جامعه ما برای پرهیز از تكرار تجربه تلخ از تقلید از سنت های غلط سیاسی، فكری بپرهیزد و همچنین از ترجمه اندیشی آثار و دیدگاه های غرب خودداری كند و عقل تجربی را برای تحقق دولت قانونمند به كار گیرد.
اگر چنین شود آنگاه است كه هر نوع گرایش فكری امكان عملی برای تحقق باورهای خود دارد. در غیر این صورت لیبرالیسم به عنوان ابزاری علیه فقرا و سوسیالیسم به عنوان ابزاری برای سركوب آزادی به كار گرفته می شود. در حالی كه در بستر مناسب نه لیبرالیسم و نه سوسیالیسم چنین كاركردی ندارند. به عنوان نمونه خصوصی سازی در دوران سازندگی به مخصوصی و خودمانی سازی ختم شد و در دوران دولت میرحسین موسوی عدالت به كوپنیسم منجر شد. اما می توان پرسید كه چرا روشنفكری و جریانات آزادیخواه و دموكرات كمتر به ارائه مدل های تحققی و رفتار الزام آور تحقق دولت - ملت مدرن كه زیربنای هرنوع اجرای سیاست لیبرالی یا سوسیالیستی است، پرداخته اند؟
تقی رحمانی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست