چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
اصلا حات مقاوم تر و فراگیرتر از گذشته
چندی است که فضای سیاسی کشور حالت انتخاباتی به خود گرفته و نوعی رقابت جدی را شاهد هستیم، بهطوری که بار دیگر دو جریان عمده سیاسی کشور؛ یعنی جریان اصلاحطلبی و جریان اصولگرایی در معرض مناقشات و قضاوتهای عمومی قرار گرفتهاند. به نظر میرسد حاکمیت ۵ ساله گفتمان اصولگرایی که از آغاز به کار مجلس هفتم تا به امروز جریان داشته و با رویدادها و فراز و نشیبهای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی توام گشته، به شدت دچار چالش شده است. در مقابل، تمایل فزاینده جامعه در حال توسعه ایران به تحولات سریعتر و گستردهتر از یک سو و حفظ توازن و اعتدالگرایی برنامهمحور در اصلاح ساختارها و نظامهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کشور از سوی دیگر موجب شده است آرمانهای اصلاحطلبی بار دیگر مورد توجه جدی قاطبه مردم قرار گیرد. شاید تحولات سهونیم ساله اخیر و آزمون و خطاهای دولت موسوم به اصولگرایی را بتوان عامل چنین بازگشتی به گفتمان اصلاحطلبی دانست. امروزه میتوان مدعی شد که گفتمان اصلاحات، علیرغم عدم حضور در قدرت، بسیار مقاومتر و فراگیرتر از ۸ سال حضورش در قدرت ۱۳۸۴۴-۱۳۷۶) شده است. در تحلیل چرایی این ادعا نکات ذیل قابل توجه است:
۱) فضای سیاسی و انتخاباتی خرداد ۱۳۷۶ هرچند یک فضای تحولخواهی بود اما شدت و درجه این تحولخواهی به گونهای بود که عمدتا اقشار خاصی از کشور به دنبال آن بودند. بررسی و تحلیل رفتار رایدهی شهروندان در انتخابات هفتمین دوره ریاستجمهوری نشان میدهد که بخش قابل توجهی از رایدهندگان نه از روی شناخت و ایمان به آرمانهای اصلاحطلبی که صرفا به خاطر لجبازی و مخالفت با جریان اقتدارگرا و انحصارطلب (جناح راست) به کاندیدای تحولخواهان و اصلاحطلبان (جناح چپ) رای دادند. لذا در چنان شرایطی اصلا نمیتوان ادعا کرد که ۲۲ میلیون رای به آقای خاتمی معادل ۲۲ میلیون رای سازمانیافته و مومن به آرمانهای اصلاحطلبی بوده است.
۲) نباید فراموش کرد که بخشی از آرای دوم خرداد ۱۳۷۶ متعلق به گروههای جوان ۱۸ تا ۲۵ سال بود. در آن زمان درک آرمانهایی همچون ارتقای مردمسالاری سازگار با دین، آزادیهای اساسی، مدنی و فردی قانونمند، توسعه پایدار و لزوم استقرار جامعه مدنی و دولت حداقلی کارآمد برای این گروه سنی درکی کامل نبود که ایمانی راسخ و ثبات قدم ایجاد کرده باشد. اما امروزه همان جوانان ۱۸ تا ۲۵ ساله مردان و زنان ۳۰ تا ۳۷ سالهای شدهاند که اغلب در سنین کارشناسی و مدیریتی کشور قرار گرفتهاند و سرمایهاجتماعی و منابع انسانی برای توسعه کشور محسوب میشوند. یقینا درک و شناخت این افراد از آرمانهای اصلاحطلبی و ایمان و ثبات قدم آنان در همراهی با اصلاحطلبان و از همه مهمتر درجه نفوذ و اثرگذاری آنان به هیچ وجه قابل مقایسه با شرایط ۱۲ سال پیش آنان نیست. امروزه بخش قابل توجهی از دیوانسالاران، متخصصان، مدیران، فعالان جامعه مدنی و بخش خصوصی و اصحاب قلم و فکر از میان همان جوانان برخاستهاند؛ جوانان دیروز که امروز نسبت به گذشته ایمان و معرفت بالاتری نسبت به اصلاحطلبی دارند.
۳) حقیقت امر این است که در مقطع زمانی خرداد ۱۳۷۶، گستره معنایی و مفهومی آرمانهای اصلاحطلبی و تازگی مفاهیم آن اجازه شناخت کامل و دقیق را برای عامه مردم فراهم نکرده بود. مباحثی همچون مردمسالاری، جامعه مدنی، آزادی، توسعه سیاسی و اجتماعی و گفتوگوی تمدنها مفاهیمی موسع و پیچیده بودند که بعضا از سوی مخالفان اصلاحطلبی معادل ولایتستیزی، ولنگاری و بیبندوباری، دینگریزی، تقلید از قدرتها و خودباختگی و انفعال در مقابل تمدن غرب تفسیر و تعبیر میشد، به گونهای که برخی از مردم تحت تاثیر این القائات دچار سوءبرداشت و بالطبع تزلزل در اصلاحطلبی شدند. اما امروزه پس از گذشت ۱۲ سال و طرح مباحث مختلف و تبیین و تعریف اصلاحات و اصلاحطلبی و از همه مهمتر تجربه ملموس ۸ سال دوران اصلاحات و ۵ سال دوران اصولگرایی، اغلب اقشار اجتماع به درک نسبتا واقعبینانهای رسیدهاند و بیش از گذشته به آرمانهای اصلاحطلبی شناخت و ایمان پیدا کردهاند. لذا ۱۲ سال چالش و کشمکشهای فکری و سیاسی در مقابل اصلاحات را باید در حکم واکسینه شدن اصلاحات و مقاومتر و قویتر شدن آن دانست.
۴) از روزهای آغازین شکلگیری گفتمان اصلاحات (خرداد ۱۳۷۶) برخی از رقبا و مخالفان اصلاحطلبی در کشور تلاش داشتهاند تا اینگونه وانمود و القا کنند که اصلاحات اساسا محصول اندیشههای سکولاریستی و روشهای غربی است و با جامعه دینی ما سازگاری ندارد. در کنار این ادعا، تلاش برای نسبت دادن نظرات و مواضع افراد و گروههای فرصتطلب و اپوزیسیون، به اصلاحات تاکتیک دیگر مخالفان بوده است تا با جریان اصلاحطلبی اصیل اسلامی در کشور مقابله کنند. این چالش خود موجب تقویت و فراگیرتر شدن اصلاحات شد، چرا که عقلا و بزرگان اصلاحطلبی که خود از رجال دینی هستند به تبیین اصلاحات و خاستگاه و اصالت دینی آن پرداختند. یادآوری کلام، گفتار و رفتار نبی اکرم(ص) و معصومین(ع) و بالاخص حضرت سیدالشهدا امام حسین(ع) که فلسفه قیام خود را اصلاح امت جدش و امر به معروف و نهی از منکر معرفی کرده بود، موجب شده است عموم مردم به اصالت جنبش اصلاحطلبی در تاریخ اسلام و تشیع پی ببرند و با ایمان و اعتقادی راسختر خواهان اصلاحات شوند؛ خواستهای که امروزه در مقایسه با سالهای آغازین شکلگیری گفتمان اصلاحات بسیار فراگیرتر شده است.
در کنار تحولاتی که منجر به اثبات و تقویت گفتمان اصلاحطلبی شده است نباید از تحولاتی که منجر به تضعیف و تزلزل گفتمان رقیب؛ یعنی گفتمان اصولگرایی نیز شده است غفلت کرد. قطعا عملکرد اصولگرایان در مجالس هفتم و هشتم و در دولت نهم مورد توجه جدی مردم بوده است، که البته نقد و تحلیل آن بحثی مفصل و مستقل را طلب میکند. مردم نهتنها به مبانی فکری و نظری این دو جریان توجه دارند، بلکه عملکرد هر دو جریان در دوران حضورشان در قدرت را نیز با دقت تمام مقایسه و قضاوت میکنند.
جعفر سطوتی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست