پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

ما جزو طرفداران چخوف هستیم


ما جزو طرفداران چخوف هستیم

گروه مترجمان نیکا تاکنون پنج مجلد داستان کوتاه از نویسندگان مختلف جهان ترجمه کرده و به چاپ رسانده اند که انتشار آنها همچنان ادامه دارد

گروه مترجمان نیکا تاکنون پنج مجلد داستان کوتاه از نویسندگان مختلف جهان ترجمه کرده و به چاپ رسانده اند که انتشار آنها همچنان ادامه دارد ...

گروه مترجمان نیکا از دو سال پیش آغاز به انتشار کتاب هایی کرده اند که هر کدام مشتمل بر چند داستان کوتاه است. اولین سری از این کتاب ها، مجموعه «حالا این هم از زندگی ما» نام داشت. این مجموعه زیر نظر مصطفا اسلامیه و پویا رفوئی شروع به کار کرد و تا جلد پنجم یعنی «عکس فوری» هم پیش رفت. گروه مترجمان نیکا بر آن بود تا به انتشار این سری داستان ها، مخاطبان را با داستان های معاصر جهان آشنا کند و در این زمینه موفق نیز بود.

بعضی از داستان های این کتاب، جزو بهترین داستان های معاصر هستند و در نشریات معتبر دنیا منتشر شده اند و اکثر آنها متعلق به نویسندگان آمریکا اما اگر بخواهیم سبک این نویسندگان را بیابیم. باید به تاریخ ادبیات داستانی در آمریکا رجوع کنیم زمانی که جان بارت، نویسنده و نظریه پرداز آمریکایی، مقاله ای با عنوان «ادبیات فرسودگی» را نوشت و از دوره ای خبر داد که ادبیات داستانی آمریکا رو به زوال است.

در این دوره، نویسندگان آمریکا غالبا در سه دسته قابل طبقه بندی بودند؛ ۱. داستان نویسان مستند ۲. نویسندگان ضد قصه و ۳. نویسندگان معتقد به مکتب بازگشت. گروه اول اعتقاد داشتندداستان نویسی روز آمریکا به تکنیک زدگی دچار شده است و بنابراین می گفتند داستان نویسی چیزی جز نوعی ژورنالیسم جدید نیست. آنها گزارش هایی از وقایع اجتماعی را به شکل داستانی تالیف می کردند و در کارشان تلاش داشتند واقعیات تاریخی را با داستان به هم بیامیزند.

گروه دوم ضد داستان نویسانی مثل دونالد بارتلمی بودند. این گروه بر این باور بودند که دیگر چیزی به اسم «طرح» در داستان امروز معنا ندارد و باید از آن گذشت. به همین دلیل بارتلمی در یکی از داستان هایش می نویسد: «من به تنها سبکی که اعتماد دارم، تکه پاره نویسی است»؛ چیزی مثل «کولاژ» یا «وصله چسبانی». داستان های این گروه غالبا به مذاق اکثر علاقمندان خوش نیامد اما آنها همچنان به کارشان ادامه دادند.

اما گروه سوم با مدیریت نویسنده بزرگ آمریکایی، ویلیام فاکنر، دور هم جمع شدند تا داستان را به همان سنتی که «چخوف» به آن اعتلا بخشیده بود، دوباره زنده کنند. در داستان های این گروه، تحلیل روانی انسان ها بسیار مورد توجه قرار می گیرد و جزئی نگری جزو ضروریات است. از جمله نویسندگان بزرگ معتقد به این مکتب می توان به «ترومن کاپوتی»، «ریموند کارور»، «توبیاس وولف»، «جان آپدایک» و ... اشاره کرد.

آنها اعتقاد داشتند سنت داستان نویسی چخوفی هنوز هم کاربرد دارد و می تواند داستان تکنیک زده و بی خون آن روز را به حرکت وادارد. سخن «کارور» درباره چخوف، خلق داستان های کوتاه بدون حادثه بود. طرح بسیار کمرنگ بود. عمده کار چخوف، مثلا در شخصیت سازی، تاکید بر ریزه کاری های حالا روانی ست تا حادثه. در داستان هایش از آن طرح های پیچیده کذایی خبری نیست. حتی گاهی داستان های او به طرح شبیه اند. نمونه در این باره زیاد است اما داستان «اندوه» را اثر درخشانی می دانم. دستاورد دیگرش خلق فضای وهمی و پررمز و راز است (ببینید کافکا از او چقدر آموخته) و این کار را با جزئی نگری به دست می آورد.

داستان های چخوف طرح چندانی ندارند. در عوض روانشناسی و خلق یک وضعیت بحرانی، مرکز ثقل داستان های کوتاه او هستند. در اینجا رویداد جزئی و حرکت بیرونی به حداقل می رسدو همه قدرت انفجاری داستان، متوجه درون می شود. در این مورد، داستان «نزد سلمانی» را حتما یک بار دیگر بخوانید تا ببینید جزئی نگری یعنی چه.»

علاوه بر اینها، نکته مهم دیگر درباره مکتب بازگشت، تجدید نظر یا احیای بعضی از اصول فراموش شده (یا به اصطلاح ممنوع) داستان نویسی است. اگر در دوره داستان نویسی همینگوی، نویسنده ای می نوشت «او فکر کرد» گناهی نابخشودنی مرتکب شده بود اما امروزه نویسنده هایی مثل توبیاس وولف به راحتی از این شیوه استفاده می کنند.

در دوره داستان نویسان نسل دوم، ناقدان فریاد می زدند حرف زدن موقوف، نشان بدهید اما امروز شاهد اوج گیری داستان هایی هستیم که به این تعبیر بیشتر حرف می زنند تا نشان بدهند و این هیچ عیب و ایرادی نیز محسوب نمی شود. آن روزها توصیف مستقیم ممنوع بود اما نویسندگان مکتب بازگشت آمدندو از توصیف مستقیم استفاده های فراوان کردند.

در پایان باید گفت اغلب داستان هایی که در مجموعه های گروه مترجمان نیکا می خوانید جزو داستان هایی هستند که می توان آنها را به داستان های نسل سوم آمریکا مرتبط دانست. بعضی از کتاب های این مجموعه طبیعتا از کتاب های دیگر بهتر هستند اما بدون شک، همچنان با معضل ویرایش مواجه هستند. با وجود این معضل، به نظر می رسد در سال های اخیر کمتر مجموعه ای با فکر و روش گروه مترجمان نیکا در عرصه ترجمه تولید و منتشر شده است؛ روشی که نشان می دهد مسئولان گردآوری داستان ها، کاملا با داستان کوتاه و کیفیت یک اثر قدرتمند در این حوزه آشنایی دارند.