پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا

سالمندان نعمت های آسمانی


سالمندان نعمت های آسمانی

پیرمرد صدای رادیوی جیبی قدیمی خود را زیاد کرد, صدای ربنای مؤذن قلب او را سرشار از معنویت کرد

پیرمرد صدای رادیوی جیبی قدیمی خود را زیاد کرد، صدای ربنای مؤذن قلب او را سرشار از معنویت کرد. او در ذهنش بچه هایش را به همراه نوه ها در فضای خانه قدیمی تصور می کرد که سفره افطار پهن و پدربزرگ بالاتر از همه نشسته و با گفتن دعای قبل از افطار همه اهل خانه روزه های خود را باز می کنند. پیرمرد ناگاه به خود می آید، دیگر از سفره افطار و صدای بچه ها خبری نیست و او اکنون حتی قدرت تکان خوردن را ندارد و در گرداب تنهایی فقط نگاهی مهربان را جستجو می کند.

غبار خستگی زمان، طراوت و جوانیش را در لابلای چین و چروک ها پنهان کرده و تجربه سالیان دراز پشتش را چون کمان خمیده نموده است.

دین اسلام و سنت های اصیل بومی ما از سالمند به عنوان برکت خانه یاد کرده است ولی اینکه می گویند پدرها و مادربزرگ ها برکت خانه هستند را شاید گروهی باور ندارند و دلیل آن پر بودن خانه های سالمندان و تعدد این آسایشگاه هاست.

با گذشت دوران جوانی و سپری شدن میان سالی، گرد و غبار پیری و فرتوتی و لرزش دست ها و نداشتن شنوائی و بینائی و ضعف بنیه، به زودی خواسته یا ناخواسته گریبان همه ما را می گیرد و آنگاه چه انتظاری از فرزندانمان داریم، آیا خانه سالمندان آخرین جایگاه ماست؟

احترام به والدین در آیات قرآن و احادیث مکتب ما به وفور دیده می شود و احسان به والدین بارها تأکید شده است.

براستی تا چه حد قدر زحمات پدر و مادرانمان را که اکنون دوران پیری را سپری می کنند را به جا آورده ایم.

می گویند سالمندان در گذشته زندگی می کنند و جوانان در آینده و زیستن در گذشته از مهمترین خصوصیات پیری و کهن سالی است. آنها دیگر قدرت جسمی و توانایی های جوانی را از دست داده اند و با یادآوری آن دوران به وضع فعلی خود معنا می بخشند.

آنها می خواهند با تعریف و بازسازی گذشته، احترام و نظر دیگران را جلب کنند و احساس می کنند که چون توانایی گذشته را ندارند از احترامشان کاسته شده است. و این تصور را دارند که عضو اضافی خانه هستند و تاریخ مصرفشان به پایان رسیده و به همین جهت از نظر روحی و روانی دچار افسردگی و انزوا می شوند.

طبق آمار منتشره از سوی سازمان ملل، ۶۰۰ میلیون نفر سالمند در سراسر جهان زندگی می کنند که سهم کشور ما در این آمار چهار و نیم میلیون سالمند است.

در کلان شهر تهران طبق آمار بهزیستی کشور، ۵۴ مرکز نگهداری سالمندان وجود دارد که عمدتا دولتی و خیریه و تعدادی هم به صورت خصوصی اداره می شوند و جای بسی خوشحالی است که طبق همین سند، ۹۱درصد سالمندان با خانواده های خود زندگی می کنند و این نشانگر این است که اکثر پدران و مادران سالخورده، هنوز در جمع فرزندان و کانون گرم خانواده ها روزگار را سپری می کنند و هنوز فضای خانواده ها بهترین مکان برای نگهداری سالمندان است.

توجه عاطفی و ابراز محبت و حس احترام نسبت به پدران و مادران و افراد سالخورده و کسانی که در دوران کودکی به آنها احتیاج داشتیم و وابسته به آنها بودیم و آنها تمام توان خود را برای رشد و نمو ما به کار گرفته و شب ها تا صبح ما را در آغوش خود از گزند و بلاها حفظ نموده اند، چیز زیادی نیست که امروز باید به آنها هدیه کنیم و شاید کمترین وظیفه ای است که در قبال آنها به عهده داریم.

کشور ما در حال حاضر کشوری جوان است و همه کوشش مسئولان ذیربط به دنبال اشتغال و ازدواج و... جوانان است و تاکنون توجه چندانی به سالمندان صورت نگرفته است. کشورهای اروپایی که سال هاست به این مقوله پرداخته اند و تجربیات زیادی کسب نموده اند اکنون بعد از گذشت سال ها اعلام می کنند که در برخورد با این مشکل، غافلگیر شده اند. در کشور ما مسئله سالمندان هنوز به معضل تبدیل نشده و هنوز اکثر سالخوردگان با احترام در خانه ها زندگی می کنند، جا دارد مسئولین بهزیستی و سایر ارگان ها با برنامه ریزی های کلان برای آینده آنها تصمیمات اساسی اتخاذ کنند، و اینگونه نباشد که در هفته پاسداشت سالمند و روزی که سازمان ملل به سالمندان اختصاص داده است، صحبتی شود و همایشی برگزار گردد و بعد همه چیز به فراموشی سپرده شود و تا سال دیگر و همایشی دیگر.

اگر سری به سرای سالمندان بزنیم، چشمان منتظر پدران و مادران زیادی را می بینیم که به در دوخته شده تا شاید عزیزی از راه برسد و دل های شکسته و افسرده آنها را شاد کند.

امروز سالمند به امید نگاهی مهربان و شنیدن صدائی گرم و آشنا و دستی نوازشگر است تا از تنهائی و انزوا خارج شود و احساس کند که هنوز زنده است و هنوز باارزش است و به راستی برکت خانه است و این چهار دیواری خانه سالمندان پاداش زحمات و عشق او به خانواده و فرزندانش نبوده است.

درحال حاضر جایگاه حقوقی و ارزشی سالمندان با توجه به رشد پدیده پیری و کهنسالی در جامعه ما و در سیاست گذاری کلان فرهنگی و اجتماعی مسئولان، از موقعیت مناسبی برخوردار نیست.

کشور ژاپن که بالاترین حجم سالمند را دارد، روزی را در این کشور به نام سالمند نام گذاری کرده است و در این روز سراسر کشور تعطیل عمومی است و مردم به خانه های سالمندان و کهنسالان می روند و با تبریک و تکریم از کسانی که عمر خود را وقف خانواده و جامعه کردند قدردانی می کنند.

دولت ژاپن جهت تسهیل رفت و آمد سالمندان در ایستگاه های مترو و قطار با ایجاد پله های برقی و ساختن اتوبوس هائی فاقد پله برای سوار شدن پیران و معلولان اقدام کرده و تنها در قالب شعار و حرف بسنده نکرده است و ما باید از پیشرفت و تجربیات آنها در این کار نهایت استفاده را بنمائیم و بزرگداشت و تکریم سالمندان را یک فرهنگ و یک وظیفه شرعی ملی کنیم و جوانان و نوجوانان مان باید احترام به آنها را یاد بگیرند و قدرشناس آنها باشند و از تجربیات آنان سود برند و در اینجا نقش مطبوعات بخصوص رسانه ملی که می تواند با ساختن سریال هایی که فرهنگ تکریم و احترام سالمندان را در میان خانواده ها و بالاخص نسل سوم جامعه رواج دهد، پررنگ تر به نظر می رسد.

به یاد داشته باشیم که روزگار به سرعت سپری می شود و طوفان پیری و سالخوردگی از راه می رسد و توان جسمی و زیبائی چهره و قامت رشید و هر چه را که داریم با خود می برد و تنی نحیف و چروکیده و موهائی سپید برجای می گذارد. پس تا آن روز، قدرشناس پیرانمان باشیم و بوسه بر دستانشان بزنیم.

عباس صالحی