پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

حرکت رو به جلوی فرحبخش


حرکت رو به جلوی فرحبخش

نگاهی به خصوصی

تمام افرادی که سینمای ایران را کمی جدی‎تر دنبال می‎کنند شاید شیوه کپی کردن از فیلم‎های مختلف را توسط «پویا فیلم» می‎شناسند. شیوه‎ای که در این شرکت جواب داد و بیش از یک دهه توسط عبدالله علیخانی و محمدحسین فرح‎بخش ادامه پیدا کرده است. بازگشت سرمایه در فیلم‎های آن‎ها حاصل کپی از فیلم‎های مختلف بود فیلم‎هایی که نام این دو تهیه کننده را هم به عنوان دو تهیه کننده صاحب سبک –البته چون سینمای ما تهیه کننده صاحب سبک ندارد- بشناسند. محصول آن‎ها یا از تم‎های آشنا کپی‎ برمی‎دارد مانند کلاغ پر که از تم کل‎کل‎های گلزار و افشار که در آتش بس جواب داده بود وام می‎برد یا مانند شارلاتان و عروس فراری به ترتیب از یکه بزن و همسفر کپی شده بود.

در میان فیلم‎های آن‎ها اما عطش به کارگردانی خود فرح‎بخش بهتر از آثار ضعیف دیگر بود که البته آن‎هم از خداحافظ رفیق کپی شده بود و حتی صحنه‎هایی از راه کارلیتو هم در آن دیده می‎شد. در کل این شیوه بسیار پاسخ داده بود. فرح‎بخش پس از یک دهه یعنی از ۱۳۸۱ و عطش حال در ۱۳۹۱ فیلم خصوصی را در اکران دارد فیلمی که پس از دیدن آن تم‎های مختلفی را در ذهنم مرور می‎کردم تا به یاد آورم بیشتر شبیه کدام فیلم است اما نمی‎توانستم یک فیلم مشخص را گیر بیاورم تیک ساخته اسماعیل فلاح‎پور به یاد من آمد.

خصوصی با یک تک شخصیت محوری پیش می‎رود. ابراهیم کیانی (فرهاد اصلانی) یکی از افرادی بوده است که در اوایل انقلاب – چیزی که در سکانس آغازین فیلم با آن روبه‎رو می‎شویم- پونس بر پیشانی زنان بدحجاب می‎کرده و با گذر سی سال از انقلاب مغضوب نظام شده است. ابتدا فیلم با محوریت موضوعات سیاسی چون القاب جریان انحرافی و از این جور مواضع شروع می‎شود و پس از گذر زمان همه چیز به یک شوخی تبدیل می‎گردد. ابتدا نشان داده می‎شود آن افراد داغ اول انقلاب تغییر موضع دادند. اگر فیلم‎ها را از اکران باز می‎داشتند و سردر سینماها را آتش می‎زدند یا به بدترین نحو با بدحجابی مواجه می‎شدند، حال در مواضع سیاسی‎شان نیز انحراف از اصل نظام دیده می‎شود. این موضوعات اندک دقایقی طول نمی‎کشد که یک دفعه در همین صحبت‎ها دخترکی بدآرایش (هانیه توسلی) در جلوی آقا ابراهیم قرار می‎گیرد و ابراهیم خان دل می‎بازد و تکلیف فیلم به کلی روشن می‎شود.

خصوصی با ادعای یک فیلم سیاسی و نگرش سیاسی جلو می‎آید اما یک درام درجه دو است که ابراهیم را در راه خیانت به همسرش می‎اندازد و فقط خود ابراهیم در فیلم آدم سیاسی است وگرنه نه در مورد سیاست حرف زده می‎شود نه آن حرف‎های گل‎درشت ابتدایی فیلم در حد و اندازه این فیلم است. ابراهیم در مواجهه با این دختر تا نهایت لذت البته در لباس شرع و خواندن صیغه پیش می‎رود و به همسرش (لعیا زنگنه) خیانت می‎کند. مشخص است که او همسرش و خانواده همسرش را باید دوست بدارد چون با پول خانواده همسرش به همه جا رسیده است.

اغلب فیلم‎های سنیمای ایران مشکل این را دارند که درامشان دیر شکل می‎گیرد و ما یک ساعت از فیلم گذشته و نمی‎دانیم با چه چیزی مواجه هستیم؛ اما خصوصی درامش آن‎قدر گل‎درشت هست که حد ندارد نه تنها درامش زود شکل می‎گیرد بلکه قصه در همان دقایق اولیه تا انتها می‎رود و دیگر چیزی وجود ندارد که فیلمساز دو سوم دیگر را ادامه می‎دهد. پس از معاشرت با دختر کاملا مشخص است که ابراهیم خانواده، مقام، پول و آبرو را انتخاب می‎کند و دختر از سر راه به هر طریقی کنار گذاشته خواهد شد.

پایان‎بندی فیلم که به صورت غافلگیر کننده‎ای اسلحه را ابراهیم بیرون کشیده و زن صیغه‎ای را از سر راه برمی‎دارد بسیار خوش ساخت است. شاید خیلی‎ها از خودشان بپرسند چرا بازیگر گزیده‎کاری چون لعیا زنگنه چنین نقشی را بازی می‎کند اما تهیه کننده در تیتراژ پایانی پاسخ می‎دهد که شخص بانفوذی در سینماست که همه بازیگران را به سر صحنه خود دعوت کرده است.

در مورد شباهت این فیلم تولیدی پویا فیلم نیز باید گفت روابط کاملا شبیه فیلم امتیاز نهایی Match Point ساخته وودی آلن است اما دوست دارم همان‎طور که در ابتدا توضیح دادم من هم بگویم فیلم شبیه تیک است. آن‎جا فریدون فرهودی روابط سیاسی و خیانت را به خوبی به هم پیوند زده بود و این مسئله ابدا در خصوصی رخ نداده است. در تیک هم یک فرد سیاسی که می‎خواهد کاندیدای مجلس شود با استفاده از پول پدرهمسرش به قدرت رسیده و با توجه به قدرتش هوس‎بازی هم کرده است و البته آن‎جا اصلا شخصیت زن سیاه نشان داده نمی‎شود. فیلم خصوصی ابتدا با نام زندگی خصوصی در جشنواره اکران شده بود و فکر کنم این نام بهتر بود چون کاملا زندگی خصوصی در آن و حرف‎های بسیار خصوصی دیده می‎شد و گویا به احتمال این‎که برایش مشکل پیش نیاید همان‎طور که هم عده‎ای به اکرانش معترض بودند تغییر نام داده است.

نویسنده : نرگس جهانبخش