شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

سایه سیاست بر مسائل اجتماعی زنان


سایه سیاست بر مسائل اجتماعی زنان

چند روزی است كه در حال مطالعه روی مسائل زنان و با تمركز بر مساله همسر آزاری هستم می خواستم اختصاصا چیزی در همین زمینه بنویسم ولی بازداشت تعدادی از فعالا ن جنبش زنان در روزهای اخیر, سایر مسائل زنان را تحت الشعاع خود قرار داد

چند روزی است كه در حال مطالعه روی مسائل زنان و با تمركز بر مساله همسر‌آزاری هستم. می‌خواستم اختصاصا چیزی در همین زمینه بنویسم ولی بازداشت تعدادی از فعالا‌ن جنبش زنان در روزهای اخیر، سایر مسائل زنان را تحت‌الشعاع خود قرار داد. امیدوارم همه آنها هر چه زودتر آزاد شوند و توان و همت كشور مصروف مسائل اساسی شود نه صرف چیزی كه با هر نگاهی، نباید حد آن برای نهاد قدرت در سطوح امنیتی تعریف شود و بر همین مبنا هم مورد اقدام قرار گیرد.

مسائل زنان وجوه مختلفی دارد. میراثی تاریخی و جهانی است كه فراز و نشیب‌های زیادی داشته و با وجودی كه در یكی دو سده اخیر گشایش خوبی را شاهد بوده ولی همچنان به عنوان یك مساله در همه جهان مطرح است اگرچه سطح آن در نقاط مختلف طبعا درجات یكسانی ندارد. مساله حقوق زنان و تلا‌ش برای رفع تبعیض علیه آنها علی‌الظاهر موضوعی اجتماعی است ولی در بطن امر، در همه دنیا در زمره مسائل سیاسی هم طبقه‌بندی می‌شود. حتی تاكید بر خانه‌نشینی زنان و اولویت تیمارداری همسر و فرزندان نیز با وجودی كه ظاهرا امری سنتی و در پاره‌ای موارد ایدئولوژیك می‌نماید ولی مساله‌ای بوده كه در قرون گذشته علی‌رغم هجوم مدرنیته به تواتر در متن دنیای سرمایه‌داری و نیز در سایر نقاط پهنه گیتی مطرح بوده و هنوز هم در جاهایی هست. این فقره حتی در پاره‌ای برهه‌ها جزو شعارهای برخی احزاب هم بوده است. پس ماهیت اجتماعی‌ترین مسائل زنان بسته به شرایط، سیاسی هم هست. در ایران این مساله بارزتر است.

گو آنكه با وجود مدرن شدن روزافزون جامعه، مسائل زنان در میان آن دسته از آداب و سنن كه ثبات و پایداری بیشتری دارند، كاملا‌ برجستگی دارد و به همین سبب تعصب بیشتری را نیز برانگیخته است و با افزایش میزان فقر، پایین بودن سطح تحصیلا‌ت - به‌ویژه تحصیلا‌ت مردان، شیوع جرم، آسیب‌های اجتماعی و فرهنگ خشونت، بسته بودن فضای جامعه، میانگین سنی بالا‌ و مرد بودن تصمیم‌گیرندگان و امثال آنها دارای همبستگی است. تجربه گواه آن است كه به میزانی كه امكان بررسی مسائل زنان در حوزه‌های اصلی‌اش <اجتماعی و حقوقی> بیشتر فراهم شود زمینه و امكان حل شدن آنها هم بیشتر و فراهم‌تر خواهد بود. به همین ترتیب به هر میزانی كه مساله سیاسی‌تر شود امكان و مطلوبیت حل آنها هم كمتر خواهد بود. در كنار این، مسائل زنان مادامی ‌كه عمومی‌ نشود و به عنوان خواسته درصد قابل توجهی از جامعه - اعم از زن و مرد و نه فقط از درون جامعه زنان- مطرح نگردد امكان پاسخگویی مثبت بخش‌های سیاسی هم به آنها طبعا چندان امیدواركننده نخواهد بود. برای درك بیشتر بحث مثالی می‌زنم؛ دوستی به شوخی می‌گفت: <زن> اسم نیست بلكه فعلی امری است یعنی بزن!!

این سخن مثل همه شوخی‌های دیگر متاسفانه ناظر به بخش‌هایی از واقعیت هم هست. یكی از مشكلا‌ت رایج زنان در سطوح مختلف اجتماعی، خشونت‌های خانگی علیه آنهاست. یافته‌های برخی پژوهش‌ها حاكی از وقوع زیاد آن در جامعه است به طوری كه برخی فراگیری این نرخ را از یك‌چهارم تا یك‌سوم دانسته اند. این نرخ مربوط به افرادی است كه در معرض خشونت‌های جسمی‌ یا روحی مستمر قرار دارند. سهل است كه چنانچه كل افرادی كه به نحوی خشونت خانگی را تجربه كرده‌اند را در نظر بگیریم این رقم بسیار فراتر خواهد رفت. این تحقیقات نشان می‌دهند كه این خشونت‌ها معمولا‌ پنهان اعمال می‌شوند و بیشتر زنان آسیب‌دیده نیز خود ترجیح می‌دهند و حتی تلا‌ش می‌كنند كه مساله را از سایرین مخفی نگاه دارند. در نتیجه وقتی مساله نمی‌شود راه‌حلی هم برای آن پیدا نمی‌شود و جریان نابسامان آن در جامعه تداوم پیدا می‌كند. حال سوال این است كه با توجه به اینكه شیوع این مساله تا این حد گسترده و پردامنه است چرا به عنوان یك مساله عمومی‌ در میان جامعه زنان مطرح نیست؟

و چرا تقاضای اندیشیدن تدبیری برای فراهم شدن محیط‌های امن‌تر و تضمین یافته، چندان به چشم نمی‌آید؟ در انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر برخی نامزدها نسبت به دیگران، بیشترین شعار را در جهت احقاق حقوق زنان، رفع تبعیض‌ها و اعطای آزادی‌های بیشتر به جامعه زنان مطرح كردند. در برابر، آقای احمدی‌نژاد در مقایسه با سایر نامزدها كمترین شعار را در جهت حقوق زنان مطرح كرد و حتی تمایل آشكاری را در جهت اولویت خانه‌نشینی زنان و همسر و فرزند‌داری نسبت به كار بیرون از خانه آنها از خود نشان داد. آنالیز تحلیلی رای این نامزدها به تفكیك نشان نمی‌دهد كه زنان به نسبت معناداری بیشتر از مردان به آنها رای داده باشند. درباره آقای احمدی‌نژاد هم عكس این پدیده رخ نداده است.

این نتایج گواهی بر وجود یك شكاف گفتمانی و به تبع آن اختلا‌ل ارتباطی بین نخبگان و فعالا‌ن در این زمینه با عموم زنان جامعه است در نتیجه اساسا امكان انتقال پیام‌های ارتباطی در این زمینه دشوار است و از سوی دیگر احتمالا‌ استنتاج درستی است اگر بگوییم كه عمومی‌شدن مسائل زنان بر سایر اقدامات در این زمینه مرجح است. بدون تردید در این صورت احتمال همراهی بخش‌های سیاسی هم با این مساله بیشتر و روان‌تر خواهد بود. سخن فوق به هیچ وجه به معنای كاستن از اهمیت تلا‌ش‌های صورت گرفته و هزینه‌های من تبع آن نیست. بلكه در واقع تلا‌شی آسیب‌شناسانه در جهت امكان‌پذیرتر كردن رفع تبعیض علیه زنان، سهل‌تر كردن راه دستیابی به هدف و نهایتا كاهش هزینه‌های آن است.

كریم ارغنده‌پور