سه شنبه, ۷ اسفند, ۱۴۰۳ / 25 February, 2025
از «نفس عمیق» تا «دربند»

پرویز شهبازی فیلمسازی است که به گزیدهکاری در سینمای ایران مشهور است و پسزمینه اجتماعی فیلمهایش باعث شده بین منتقدان و مخاطبان جدی سینما به داشتن نگاه خاص و صاحب سبکبودن شناخته شود...
بیشتر شخصیتهای فیلمهای شهبازی در تنهایی خودخواستهای گرفتار هستند و عموما تلاششان برای رهایی از این موقعیت موفقیتآمیز نیست. در فیلم تازه او (دربند) نیز با آدمهایی آشنا میشویم که در دور و اطرافمان زیاد میبینیم؛ آدمهایی که تفکر، اشتباهها، گذشتها و خطاهای خاص خودشان را دارند. با پرویز شهبازی درباره مضمون و ساختار فیلم اخیرش و درنهایت، حمایت بهزیستی از فیلمش گفتوگویی انجام دادهایم که در «فرهنگ سلامت» این هفته خواهید خواند.
▪ بهنظر میرسد شما در فیلم اخیرتان (دربند) بر اهمیت «انتخاب» آدمها در سرنوشتشان تاکید داشتهاید. سوالم این است که این مساله در فیلمهای شما چه جایگاهی دارد؟
به هر حال افراد با تصمیمهایی که در زندگیشان میگیرند حال و آیندهشان را رقم میزنند و طبیعی است که گاهی مواقع این انتخابها مثل انتخاب و تصمیم مرد طلافروش در فیلم «عیار ۱۴» یا تصمیم فرید در «دربند»، فرجام تلخ و مرگباری دارد یا مثل تصمیم نازنین در «دربند» که تلاش میکند به اصول و عقایدش وفادار بماند و درنهایت باعث میشود از پیچوخمهای مشکلات زندگی عبور کند و تصمیم و انتخاب درستی بگیرد. در فیلم «دربند» همانطوری که مشاهده میکنید مهاجرت در پایان فیلم به صورت مشخصی دیده میشود. نازنین یک دختر شهرستانی با انتخابش برای تحصیل از شهرستان به تهران میآید و در مقابل سحر با انتخابش و با وجود چالشهای پیش رویش برای زندگی و تحصیل به اروپا میرود.
▪ نحوه حضور و مشارکت سازمان فیلم بهزیستی در فیلم«دربند» چگونه بود؟
سازمان بهزیستی در تولید فیلم مشارکتی نداشت. مشارکت سازمان بهزیستی در بحث تامین هزینه تبلیغات شهری بود و فیلم «دربند» هم در بنرهای فیلم به نام بهزیستی اشارهای داشت و شروع فیلم هم حدود یک دقیقه به فعالیتهای بهزیستی پرداخته شد. معتقدم اینکه بخواهیم گلدرشت در مورد نهاد و سازمانی در فیلمتبلیغ کنیم، کار اشتباه و بیهودهای است. در نظر بگیرید بهطور مثال در فیلم «دربند»، سحر با شماره ۱۲۳ سازمان بهزیستی تماس میگرفت و راهحلی برای مشکلاتش میخواست. این شیوه غیرهنرمندانه و نازیبا به نظر میرسد. آشنا شدن با خدمات سازمان بهزیستی میتواند در جامعه تبعات مثبتی داشته باشد. خیلیها در جامعه ما نمیدانند که خط ۱۲۳ سازمان بهزیستی، مشاوره خوبی به مخاطبان ارائه میکند.
▪ فیلم «دربند» در رقابت با فیلم «گذشته» نتوانست برای حضور در اسکار انتخاب شود. در این مورد چه نظری دارید؟
زیاد درگیر این ماجرا نبوده و نیستم و دوستان مسوول انتخاب فیلم در مراسم اسکار مدتی قبل با لابراتوار و من تماس گرفته بودند و تقاضای نسخهای از فیلم کردند.یعنی این دوستان خودشان تقاضای فیلم را برای مراسم اسکار ارائه کرده بودند. برای فیلم «نفسعمیق» که چند سال پیش برای حضور در مراسم اسکار انتخاب شد هم چندان پیگیرش نبودم و از طریق یکی از خبرگزاریها متوجه این انتخاب شدم. الان هم چند دعوت از جشنوارههایی مثل شیکاگو و پوسان دارم تا در زمان نمایش فیلم دربند در جشنوارهها حضور داشته باشم اما من عذرخواهی کردم و گفتم اکران فیلمم در ایران آغاز شده است و برای من مهم است حین اکران در ایران باشم. علاقهمند هستم فیلمم را در کنار مردم دوباره ببینم و واکنش و نظر مخاطبان را متوجه شوم.
▪ به چه دلیل در اغلب فیلمهایتان در بحث انتخاب بازیگران سراغ چهرههایی میروید که چندان شناختهشده نیستند؟
من همیشه به استفاده از چهرههای جدید در فیلمهایم علاقه دارم. مخاطبی که فیلم را با بازیگر ناشناخته میبیند در طول داستان فیلم زمان میبرد که متوجه شود این بازیگر شخصیت اصلی فیلم است، مثل حضور نارنین بیاتینیا در فیلم دربند. با این شیوه تماشاگر خودش به تدریج کشف میکند. اگر برای نقش نازنین از بازیگر مطرح و شناختهشدهای استفاده میکردیم تماشاگر در همان ابتدا متوجه میشد این شخصیت، شخصیت اصلی فیلم است.
▪ در مورد شخصیتپردازی به چه شیوهای عمل میکنید؟
سنت سینمای کلاسیک به این منوال است که برای هر شخصیت یک کارنامه درست میکنند و فیلمنامهنویس طبق این الگو عمل میکند و بهتدریج در طول داستان رزومه و بکگراند شخصیتها را مینویسد. من خودم بکگراند شخصیتهای فیلمهایم را میشناسم اما درباره این رزومه حین ساخت فیلم امساک میکنم. فرض کنید برای من جالب بود که در فیلم «نفس عمیق» رشته تحصیلی کامران را بدانم. فقط میدانستم کامران رشته مهندسی در دانشگاه علم و صنعت میخواند. با دانشجویان این دانشگاه صحبت میکردم. آنها به من گفتند چون رشته طراحی بتن را انتخاب کرده است، کامران صددرصد رشته عمران میخواند. اینجا بود که فهمیدم کامران در رشته عمران تحصیل میکند.
▪ در زمینه معرفی شخصیت نازنین در «دربند» به چه نحوی عمل کردید؟
اوایل فیلم در سکانسی سحر در آشپزخانه با نازنین مشغول حرف زدن است. نازنین در این سکانس، دغدغهها و وضعیت خانوادگیاش را تا حدی روشن میکند و مخاطب متوجه میشود نازنین ۲ خواهر دارد و پدرش در بیمارستان آشپز است. این اطلاعات در عین کم بودن موجز و رساست و خاستگاه طبقاتی نازنین را مشخص میکند.
▪ در بحث شخصیتپردازی چگونه عمل میکنید؟
تلاش میکنم تیپ را از شخصیت تا حدی تفکیک کنم و این برای مخاطب قابل شناخته شدن است. بهرنگ و حمید از نظر من تیپ هستند. در مقابل نازنین و سحر، شخصیت هستند. در «دربند» به جز این ۲ شخصیت، بقیه تیپ هستند؛ آدمهای تیپیک در شرایط تیپیک.
▪ فیلمنامه «دربند» حین ساخت دچار چه تغییرهایی شد؟
فیلمنامهای که برای ساخت مورد تصویب قرار گرفت را به خاطر داستان حساس و ملتهباش، بدون تغییرهای اساسی جلوی دوربین بردم زیرا احتمال میدادم اگر در فیلمنامه تغییرهایی بدهیم حین گرفتن پروانه نمایش با مشکل روبرو میشویم. تغییرهای جزیی در فیلمنامه برای ما نگرانکننده نبود. زیرا مسالهای طبیعی است و حین تولید رخ میدهد.
شورای پروانه نمایش بعد از دیدن فیلم به ما گفتند که یکی از سکانسهای فیلم، باید کاملا از فیلم خارج شود اما با استناد به اینکه این سکانس، عینا در فیلمنامه وجود دارد قبول نکردیم که از فیلم خارج بشود و سکانس در فیلم باقی ماند. این سکانس مربوط به برگشتن سحر و نازنین از رستوران است که سحر دچار خونریزیمیشود.
▪ چقدر ساختار فیلم دربند نسبت به سایر فیلمهایتان دچار تغییر شده است؟
فیلم دربند همراستا با فیلم «نفس عمیق» است. فکر میکنم فرید فیلم دربند با آن کاپشن قرمز رنگش انگاری از فیلم «نفس عمیق» به این فیلم آمده است. لوکیشن انتهایی نفسعمیق شروع فیلم دربند است. آنچه من در نفس عمیق نشان دادم، ماحصل شرایط جامعه اواخر دهه ۸۰ بود که افسردگی در جوانهای آن دوران را زیاد میدیدیم. در حال حاضر این افسردگی وجود ندارد و حالا معتقدم فضا کمی بهتر شده است. شاید دلیلش، اتفاقات سال ۱۳۸۸ بود و نشاطی که با بحث و تعامل میان گروهها با گفتمان آزاد به وجود آمد در بهتر شدن فضای جامعه و زندگی جوانها بیتاثیر نبود.
▪ لوکیشنهای فیلم مثل خانه قدیمی سحر یا جگرکی که سحر و نازنین در آن غذا میخورند چقدر در شخصیتپردازی افراد نقش و سهم دارد؟
انتخاب فضاها مسلما در راستای محتوای فیلم است. زمانی که شخصیتهای فیلم میخواستند میهمانی برگزار کنند فکر کردم این میهمانی را باید در فضای محقر و سادهای نشان بدهم، نه در یک رستوران لوکس. این سلیقه من در فیلمسازی است. به لوکیشنهای خیلی خوشگل، لوکس و پرزرق و برق علاقهای ندارم. به نظرم ۹۰ درصد فیلمهای سینمای ایران از جنبه انتخاب لوکیشن صدمه میبینند. میبینم فیلم از لحاظ داستانی درست روایت میشود. شخصیتها و دیالوگها هم مناسب هستند اما انتخاب لوکیشنها لنگ میزند. فرض کنید به جای این خانه قدیمی از خانه لوکس و شیک با دیوارههای سفید در پسزمینه و بدون عمق استفاده میکردم. قطعا این فضای فیلم را از دست میدادیم. انتخاب لوکیشن، برخلاف کارگردانی و نویسندگی، شانسی است. ۲ مولفه و ستون اصلی فیلم شامل لوکیشن و بازیگر تا حد زیادی، تابع شانس و اقبال است. انتخاب درست بازیگر نقش نازنین به شانس احتیاج دارد. همانطوری که شانسی مریم پالیزبان را در «نفسعمیق» پیدا کردیم. اگر شانس نمیآوردیم و این خانه قدیمی را پیدا نمیکردیم ممکن بود در خانه دیگری به فضای دیگری میرسیدیم و من مجبور میشدم در دکوپاژ و در فضاسازیها تغییرهای اساسی به وجود بیاورم.
احمد محمد اسماعیلی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست