جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

۳۰ درصد را چه حاصل؟


۳۰ درصد را چه حاصل؟

تجربه سهمیه دادن به زنان در جبهه مشاركت، دستاورد چندان مثبتی دربرنداشته است. گرچه هنوز این اقدام مدافعانی جدی درون این حزب اصلاح طلب دارد و حتی به عنوان «اقدامی مترقی» از آن …

تجربه سهمیه دادن به زنان در جبهه مشاركت، دستاورد چندان مثبتی دربرنداشته است. گرچه هنوز این اقدام مدافعانی جدی درون این حزب اصلاح طلب دارد و حتی به عنوان «اقدامی مترقی» از آن دفاع می شود، اما دستاوردها و برون داد این مصوبه چه از نظر كمی و چه كیفی چندان نبوده كه بتوان آن را بری از نقد و انتقاد دانست.البته موقعیت زنان درون جبهه مشاركت نسبت به سایر احزاب (فارغ از گرایش های سیاسی) بهتر است. اما به نظر نمی رسد، این وضعیت متفاوت ارتباط چندانی با مصوبه ۳۰درصدی داشته باشد.

در واقع، این تفاوت میان جبهه مشاركت با سایر احزاب سیاسی به نوعی ذاتی این تشكل سیاسی است و از بافت اولیه این حزب كه برآمده از مشاركت گسترده زنان و جوانان در جریان دوم خرداد بود، نشأت می گیرد. به عبارت روشن تر، همان طور كه جبهه مشاركت به نسبت دیگر احزاب سیاسی توان بیشتری در جذب جوانان به ویژه در سال های نخست اصلاحات از خود نشان داد، این قابلیت را به طور ذاتی در حوزه زنان نیز داشته است.

مسئله ای كه به نظر می رسد موجب نگرانی سران جبهه مشاركت و به ویژه زنان عضو این حزب شده، از بین رفتن توان جذب نیروهای مشتاق و علاقه مند است كه در سال های نخست پس از اصلاحات وجود داشت و پس از آن، فرو كاست. تصویب مصوبه سهمیه ۳۰درصدی برای زنان در حضور در اركان جبهه مشاركت در همین شرایط صورت گرفت. یعنی زمانی كه دیگر اشتیاق چندانی برای فعالیت سیاسی ذیل گفتمان اصلاحات در بدنه جامعه وجود نداشت و به طور طبیعی، جبهه مشاركت و نیز زنان را دربرگرفت. البته طبیعی است كه در شرایط خاصی چون انتخابات سال گذشته ریاست جمهوری، پتانسیل جذب نیرو از سوی احزابی چون جبهه مشاركت افزایش می یابد و باز هم به طور طبیعی، بخشی از این جذب متوجه زنان می شود.

اما باز هم این مسئله ربطی به مصوبه ۳۰درصدی ندارد و به نظر می رسد مسئله در سطحی كلان تر و در پاسخ این سئوال باید پاسخ یابد كه «چرا اصلاحات جذابیت خود در جامعه را از دست داده است؟» نكته دیگر آنكه، از لحاظ كیفی هم مصوبه ۳۰درصدی عملاً به ضرر زنان عمل می كند. در توضیح این مسئله باید گفت كه مصوبه ۳۰درصدی عملاً نوعی تبعیض مثبت به سود زنان است. تبعیضی كه طبق آن زنان به صرف «زن بودن» از سهمیه و حقی تعیین شده برای حضور در اركان جبهه مشاركت برخوردارند كه این سهمیه برای مردان موجود نیست.

طبق تعریف مدافعان مصوبه، این تبعیض مثبت جایگزین تبعیض تاریخی- اجتماعی می شود كه در طول تاریخ متوجه زنان بوده است. تبعیضی كه در جامعه سنتی- مذهبی ایران بیشتر و در حوزه سیاست عمیق تر بوده است. اما به نظر می رسد نتیجه این تبعیض مثبت نه رفع كه تعمیق آن باشد. چرا كه با وجود چنین مصوبه ای عملاً زنان با صلاحیت، تجربه و دانش سیاسی كمتری در اركان مختلف حزب در كنار مردان می نشینند و در نتیجه گرچه در ظاهر جایگاه و رتبه ای همسان با آنها را دارند، اما در جریان تصمیم گیری ها، بحث ها و تحلیل ها دستی پایین تر را خواهند داشت. در واقع زنان در قالب چنین ساختاری نه عناصری تعیین كننده كه تابع و پیرو مردانی هستند كه با داشتن سطح بالاتری از دانش و تجربه سیاسی تصمیم گیرندگان اصلی در اركان مختلف حزب هستند. همچنان كه اگر تعدادی از زنان در جبهه مشاركت صاحب موقعیت و تاثیر گذاری هستند، نه از بركت مصوبه۳۰درصدی كه بر مبنای توانایی ها و دانش شخص خود آنها است.

این افراد چه قبل از تصویب این مصوبه و چه پس از آن در جبهه مشاركت صاحب وزن و اعتبار بود ه اند و با تداوم یا الغای این مصوبه هم جایگاهشان تغییری نمی كند.این بحث البته جای پرداختن بیشتر و نقد و گفت وگوی مدام درون حزبی و برون حزبی توسط اعضا، همفكران و منتقدان جبهه مشاركت و كارشناسان مسائل زنان دارد، اما فارغ از این بحث ها می توان جمله نخستین این یادداشت را تكرار كرد كه «تجربه سهمیه دادن به زنان در جبهه مشاركت دستاورد چندان مثبتی دربرنداشته است.»