جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

افغانستان، کلافی سردرگم


افغانستان، کلافی سردرگم

جنگ در افغانستان راه حل نظامی ندارد. این جمله ای است که این روزها به کرات می شنویم. شرایط بحرانی افغانستان به گونه ای است که بسیاری از مسائل آن، خود راه حلی هستند برای شرایط دشوارتر …

جنگ در افغانستان راه حل نظامی ندارد. این جمله ای است که این روزها به کرات می شنویم. شرایط بحرانی افغانستان به گونه ای است که بسیاری از مسائل آن، خود راه حلی هستند برای شرایط دشوارتر و معضلاتی دیگر، به طوری که همچون کلافی در هم تنیده به هم مربوط و متصل هستند. مواد مخدر یکی از اصلی ترین عوامل بسیاری از مشکلات و معضلات جامعه افغانستان است، اما همین موادمخدر خود گزینشی است برای اجتناب از فقر مفرط. زمین مناسب برای کشت تریاک برای سایر محصولات مناسب نیست و مشکل می توان محصولی جانشین را یافت و خانواده ها برای امرار معاش خانواده مجبورند به عایدات حاصل از موادمخدر دلخوش کنند تا عزیزان شان جلوی چشمان شان تکیده نشده و از دست نروند. حال اگر بدون توجه به فقر و محصولات کشاورزی جایگزین تریاک، جهت ریشه کنی کشت موادمخدر اقدام شود، هم نتیجه نمی دهد و هم شرایط مردم را از این هم که هست بدتر می کند. با مطالعات بر روی محصولات کشاورزی جایگزین در زمین هایی که تریاک کشت می شود، و با حمایت های دولتی، باید گیاهان و محصولات جدید را به کشت مرسوم آن زمین ها بدل کرد و با کمک های دولتی آن را تشویق نمود.

فقر، کشت موادمخدر را توجیه می کند و مواد مخدر پول های باد آورده را برای خرید اسلحه موجب می شود و اسلحه و باندهای مخوف با سنت های قبیله ای و تعصبات قومی و تحجرات، در هم تنیده می شود و در نتیجه قدرت لجام گسیخته و جنگ را به وجود می آورد و این دور باطل مدام یکدیگر را پدید آورده و دامن می زنند. بسیاری از کسانی که اینک برای طالبان می جنگند، به خاطر پول و امرار معاش چنین می کنند و طالبان بخشی از درآمدشان را صرف همین اجیر کردن انسان های فقیر می کنند! حتی بسیاری از کسانی که دست به عملیات انتحاری می زنند، وجود خود را قربانی می کنند، در ازای پولی که بابت آن طالبان به خانواده شان پرداخت می کند تا شاید آنان بتوانند زندگی کنند!! ببینید که قضیه تا چه حد پیچیده و غامض است و عمق فاجعه تا کجاست!؟

برای مبارزه با قاچاق موادمخدر نیز نباید به روی حاملان موادمخدر دست گذاشت، چون آنان اشخاص فقیر و مستأصلی هستند که از روی ناچاری در ازای مبلغ ناچیزی تنها حمل مواد را انجام می دهند و خود نخستین قربانیان آن معضل اند، به جای آن ها، قاچاقچیان کله گنده و روسای باندها هستند که باید مورد پیگرد قضایی قرار گیرند. دولت باید با برنامه های کوتاه مدت و بلندمدت، مشکل بیکاری کسانی را که از نداری و ناچاری به حمل و مزدوری موادمخدر روی می آورند، برطرف سازد. و گرنه بدون هر گونه راه حل جایگزین، آنان از روی ناچاری دوباره به قاچاق موادمخدر روی می آورند.

از سویی در افغانستان آموزش های مکتبخانه ای که بدون شناخت روح دین صورت می گیرد، خشونت را تجویز و تبلیغ می کند و راهی می شود برای ابراز نفرت از شرایط موجود. برای اجتناب از چنین دوری می بایست مدارس به سبک آموزش امروزین (که در ایران متداول است) به جای مکتبخانه ها و آموزش سنتی جایگزین گردد و معلمانی که خود به درستی آموزش دیده و شناخت درستی از علم و دین دارند، به یادگیری و شناخت دانش آموزان کمک کنند و آموزش هایی که مبتنی بر درک درست از دین است، داده شود، به طوری که اسلام انسانساز که همان اسلام حقیقی و ناب محمدی است و کتب مبتنی بر آن تبلیغ و ترویج گردند. در این نوع آموزش ها نیز نباید به فرقه ها و مذاهب مختلف اسلامی ـ شیعه و سنی ـ پرداخته شود، بلکه باید روی فصل مشترکی که در دین اسلام آمده-و قابل تقلیل به شریعت اسلامی نیست- و روح دین و حقایق قرآنی را تشریح می کند و اشخاصی مسئول بار می آورد و انسان ساز است، متمرکز شد.

کاوه احمدی علی آبادی

دکترای فلسفه و ادیان از تگزاس آمریکا