چهارشنبه, ۱۳ تیر, ۱۴۰۳ / 3 July, 2024
مجله ویستا

چشم دل باز کن که جان بینی


چشم دل باز کن که جان بینی

واکاوی ضرورت وجودی «بصیرت» در جامعه ایران اسلامی

«باید بصیرت داشت. آنچه انسان از نخبگان جامعه و جریانات سیاسی و گروه های سیاسی انتظار دارد، این است که با این حوادث با این خطوط دشمن با بصیرت مواجه بشوند؛ با بصیرت! اگر بصیرت و عزم مقابله وجود داشت، خیلی از رفتارهای ما ممکن است تغییر پیدا بکند، آنوقت وضعیت بهتر خواهد بود. بعضی از کارها از روی بی بصیرتی است...»

جملات بالا بخشی از سخنان مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای مجلس خبرگان است که با تاکید بسیار بر روی «بصیرت» بیان فرموده اند، به طوری که در همین عبارت بالا، این واژه پنج بار تکرار شده است.

«بصیرت» این گمشده میادین فتنه و نوش داروی نجات حقیقت از منجلاب ضلالت، واژه ای است که این روزها در کلام رهبر حکیم و فرزانه مان در جمع اقشار مختلف مردم و بویژه خطاب به نخبگان و دانشجویان کشور تکرار می شود.

بصیرت به چه معناست؟ علت تاکید رهبر معظم انقلاب بر بصیرت مردم بخصوص نخبگان و دانشجویان جوان کشور چیست؟ چه رابطه ای میان بصیرت و جنگ نرم وجود دارد؟ چه عواملی، موجب تقویت و یا تضعیف بصیرت می شود؟ مصادیق بی بصیرتی در تاریخ کدامند؟ گزارشی که پیش رو دارید به دنبال یافتن پاسخی برای این سوالات است.

● تعریف بصیرت

اما «بصیرت» چیست و وجود آن تا چه میزان دارای اهمیت است؟ برای پاسخ به این سوال، ابتدا باید واژه «بصیرت» را تعریف کنیم. بصیرت در فرهنگ لغت دهخدا به «بینایی»، «دانایی»، «زیرکی» و «هوشیاری» تعبیر شده است. این توضیحات، نوعی کلی گویی و جامع نگری است. شاید بهتر باشد با توضیح و تمثیل، در این باره به تعابیر روشن تری دست پیدا کنیم.

آیت ا... دکتر محسن حیدری، نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان، بصیرت را به «نور» تعبیر کرده و می گوید: «بصیرت نورانیت و روشنایی است. همانگونه که انسان در تاریکی با وجود چشم های قوی هم هرگز نمی تواند رنگ اشیا را تشخیص داده و اشیاء را از هم تمیز دهد، در تاریکی معنوی و فکری و عقلانی هم نمی تواند راست و درست را از نادرست تشخیص دهد.»

آیت ا... دکتر محسن حیدری توضیح می دهد: «خداوند برای تشخیص حقایق، چشم باطن و چشم عقل و چشم دل به انسان داده است و انسان می تواند به وسیله آنها حقایق را درک کند اما شرط اساسی، داشتن آن نورانیت است. همانطور که نورانیت و روشنایی ظاهری شرط دیدن اشیاءمادی است، شرط دیدن حقایق معنوی هم داشتن بصیرت است.»

امام جمعه موقت اهواز ادامه می دهد: «کسی که این نورانیت را در ذهن و دل خود دارد، می تواند در پرتو آن حقایق را تشخیص دهد و راه را گم نمی کند، اما اگر آن نورانیت را نداشته باشند یا آن نورانیت در جود او ضعیف باشد دچار اشتباه می شود. همانطور که یک انسان ممکن است در نور کم، در تشخیص رنگ های دقیق اشتباه کند.

گاهی کم بودن نور باعت بی دقتی و اشتباه می شود. گاهی انسان نور دارد اما کم است، بنابراین احتیاج به مساعدت و راهنمایی دیگران دارد تا با پرتو نور کمی که دارد در ظلمت و تاریکی، راه درست را تشخیص دهد.»

● بصیرت در مقابل ساده لوحی

مجتبی شاکری، مشاور رئیس مرکز سیما فیلم، بصیرت را «استفاده از عقل و استدلال و منطق» معنا می کند و به گزارشگر کیهان می گوید: «بصیرت و روحیه ای که هر فردی باید خود را با آن تنظیم کند به نوعی به استفاده از عقل و استدلال و منطق برای ورود به مسائل ربط پیدا می کند.»

وی بصیرت را موازی با ژرف نگری و در مقابل ساده لوحی و قشری نگری دانسته و توضیح می دهد: «اگر ما سطحی از قضیه را ببینیم و لایه های زیرین آن را ملاحظه نکنیم تعبیر ساده لوحی و قشری گری از آن مستفاد می شود ولی اگر با کمک خرد، منطق و عقل از سطح مسائل عبور و به عمق قضیه دست پیدا کنیم، بهتر می توانیم تغییرات سطح و قشر را مورد توجه قرار دهیم. این پدیده بخصوص در مسائل حکومتی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ابعاد دقیق تری پیدا می کند.

شاکری به ابعاد دیگر انحراف و ابزارهای آن نزد منحرفین اشاره می کند و می گوید: «کسانی که می خواهند انقلاب را به انحراف ببرند لزوما اینطور نیست که بیایند از ادبیات کفرآمیز استفاده کنند. منحرفین گاهی از ابیات مثنوی و یا حتی از آیات قرآن استفاده می کنند و ممکن است در چهره و سلک روحانی و حتی مجتهد هم قرار داشته باشند. بصیرت است که می تواند این پرده ها را کنار زده و حقیقت را نشان جامعه بدهد.»

وی از «تفکر افراطی گری، تحجر و ساده لوحی» به عنوان تفکری که امام خمینی(ره) درباره آن به مردم هشدار دادند، نام برده و اضافه می کند: «این تفکرات، مانند همین عرفان های منحرفی است که در جامعه امروز هم وجود دارد. امام در مقابل این تفکرات ایستادند و با کسانی که رفتار افراطی یا ساده لوحانه داشتند برخورد کردند. از جمله این افراد، قائم مقام رهبری، آقای منتظری است که گرچه پدر شهید بوده و سابقه زندان زمان شاه هم دارد و مجلس خبرگان او را به عنوان قائم مقام رهبری تعیین کرده اند اما امام خمینی(ره) در تاریخ ۶ فروردین ۶۸ طی نامه ای ایشان را از نامه نگاری ها در دفاع از سیدمهدی هاشمی پرهیز می دهند و می گویند: «والله قسم من با انتخاب بازرگان مخالف بودم، والله قسم به بنی صدر رای ندادم، والله قسم با انتخاب شما هم موافق نبودم.» و ایشان توصیه می کننند که به سیاست ورود پیدا نکند.»

مشاور رئیس مرکز سیما فیلم، بصیرت و ارتباط تنگاتنگ مردم با امام و رهبر جامعه را علت اصلی عبور از موانع انحرافی دانسته و می گوید: «تنها بصیرت مردم و ارتباط تنگاتنگ آنان با امام و رهبر جامعه است که باعث می شود مردم از این موانع عبور کنند.»

شاکری ادامه می دهد: «متاسفانه در این بین، افرادی از جمله تعدادی از خواص بودند که حرف امام را نشنیدند و به هشدارهای ایشان توجهی نکردند. عده ای در بحث لیبرالیسم از راه امام و انقلاب جدا شدند، یک عده ای در بحث مارکسیسم، ملی گرایی با موضعی که امام در مورد منافقین گرفتند یا موضعی که در مقابل ساده لوحان و قائم مقام رهبری گرفتند، در هر کدام از این ها عده ای منحرف شدند و راه شان را از امام و انقلاب جدا کردند ولی امام برای بصیرت دادن به جامعه مدل و الگویی به جا گذاشتند که امروز هم برای ما قابل استفاده است. امروز هم مقام معظم رهبری، راه امام خمینی(ره) را دنبال کرده و جامعه را به بصیرت و آگاهی در مواجهه با فتنه ها و حرکات دشمن دعوت می کنند.»

‌● اهمیت مواضع نخبگان

رهبر معظم انقلاب اسلامی در فرمایشات خود خطاب به اعضای مجلس خبرگان رهبری، با اشاره به حضور دشمن در بلواهای بعد از انتخابات، نخبگان، خواص و جریانات سیاسی را به تقویت بصیرت توصیه کرده و فرمودند: «وقتی دشمن آشکارا و بدون پرده پوشی در بلواهای بعد از انتخابات حضور داشت، چگونه می توان این حضور آشکار را انکار کرد؟ بنابراین، «بصیرت» بسیار مهم است. زیرا وجود آن در افراد باعث تغییر خیلی از رفتارها خواهد شد.»

ایشان تاکید کردند: «همه و بخصوص خواص باید مراقب باشند تا با اقدامات و یااظهارات خود تکمیل کننده طراحی و اهداف معارضان نظام نباشند.»

آیت ا... حیدری مقطع کنونی را «فتنه» خوانده و می گوید: «فتنه به فضای غبارآلود در جامعه می گویند که باعث می شود افراد راه خود را گم کنند. مقطع بعد از انتخابات یک فتنه بود و همه ویژگی ها و خصوصیات یک فتنه را در برداشت، اما کسانی که بصیرت قوی دارند این گرد و غبارها هرگز مانع انتخاب راه روشن و صحیح برای آنها نمی شود.»

نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان رهبری، ادامه می دهد: «دلیل اینکه رهبر معظم انقلاب بر بصیرت خواص تاکید کردند این است که مواضع خواص و نخبگان در جامعه، سرنوشت ساز است. خواص یک جامعه وقتی راه درستی را طی کنند خیل عظیمی از عامه مردم را به دنبال خود می کشانند و اگر خدای ناکرده راه کج و معوج و بی راهه را برگزینند عوام جامعه نیز به تبع آنها، راه کج را طی می کنند.»

وی می افزاید: «ضامن سلامتی انتخاب راه صحیح، داشتن بصیرت است. بنابراین اگر داشتن بصیرت به عامه مردم واجب است، وجوبش بر خواص و نخبگان به صورت ویژه، مشخص است.»

● نخبگان، تابلوی هدایت جامعه

در هر جامعه ای بدون شک نخبگان نقش موثری در هدایت و راهنمایی جامعه دارند، به گونه ای که در اغلب جوامع پیشرفته و توسعه یافته مواضع و دیدگاه های نخبگان و خواص در پیشبرد اهداف مدیریتی خرد و کلان حرف اول را می زند. عباس سلیمی نمین، مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران نخبگان را تابلوهای هدایت کننده جامعه می داند و به خبرنگار کیهان می گوید: «نخبگان نقش شاخص را در جامعه دارند و به مثابه تابلوهایی می مانند که راه صحیح را به مردم نشان می دهد.»

وی می افزاید: «تابلو به منزله یک اعتبار است. این اعتبار مرتبط با شرایط فیزیکی تابلو نیست، بلکه به خاطر جایگاه و پشتوانه آن تابلوست. وقتی در یک جاده یا مکان خاص با تابلویی روبرو می شوید، به آن اعتماد می کنید و اگر گفت بپیچ، می پیچید و به راحتی امنیت جانی و موقعیت خود را در گرو دستورات آن قرار می دهید، چرا که می دانید در پشت این تابلو، تشکیلات عظیمی از جمله راهنمایی و رانندگی و پلیس و غیره است که مورد اعتماد شما هستند و آنان را در راستای مصالح مردم و در خدمت مردم می دانید. نخبگان نیز در طول زمان، چنین هویتی را برای خود رقم می زنند.»

وی ادامه می دهد: «گاهی رخدادها به گونه ای اتفاق می افتد که اگر امروز در رابطه با آن موضوع، تصمیم گیری نشود هزینه زیادی بر جامعه تحمیل خواهد شد. از این رو، نخبگان به علت توانایی در تصمیم گیری سریع و صحیح و ارائه راه حل برای چگونگی خروج بهتر از یک مسئله و یا در مواجهه با یک موضوع خاص، بر جامعه تأثیرگذارند و نقش تعیین کننده ای در این شرایط ایفا می کنند.»

مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران، با بیان اینکه فردی که در میان مردم و در خدمت مردم کار می کند، طی سالیان دراز از لحاظ سلامت، صداقت، درستکاری، شهامت و شجاعت توسط مردم محک می خورد و به همان میزان، دارای اعتبار می شود، می گوید:«مردم به دلیل اعتماد و اعتباری که نسبت به این شخص قائل هستند، به وی مراجعه کرده و از او کمک و مشاوره می خواهند، چرا که او را سرمایه انسانی خود می دانند. حال اگر فردی که به عنوان شاخص و نخبه یک جامعه شناخته شده دچار لغزش شود، مردم نیز به دنبال او دچار لغزش خواهند شد.»

وی تصریح می کند: «تغییری که به یکباره در تفکرات و گرایشهای اعتقادی فرد نخبه به وجود بیاید، یکباره و به سرعت در جامعه می پیچد. اما در رابطه با نخبگانی که به تدریج دچار لغزش و تغییر تفکر شده اند، فقط اطرافیان نزدیک متوجه تغییرات شخصیتی وی می شوند و توده های مردم، به سرعت از این تغییرات مطلع نخواهند شد، چرا که او را براساس تابلوی سی سال مبارزه انقلابی، چهل سال تلاش برای مردم و ایثارگری و خوش فهمی در مسائل فکری می شناسند.»

سلیمی نمین با اظهار تأسف از هزینه هایی که در حوادث اخیر بر ملت ایران تحمیل شده تصریح می کند: «در مسائل اخیر، نخبگان می توانستند به گونه ای عمل کنند که هزینه زیادی بر جامعه تحمیل نشود. اما متأسفانه برخی از خواص و نخبگان، به دلایلی، نقش خود را ایفا نکردند و موجب شدند موضوعی که می توانست منافع زیادی را به بهترین وجه ممکن برای جامعه اسلامی ایران تامین کند، تبدیل به ضرر و زیان بر جامعه شود.»

● نخبگان تغییر یافته، چهره جدید خود را پنهان می کنند

مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران به تلاش عمده نخبگان عرصه سیاست در جهت حفظ چهره قدیم و جایگاه معتبر خود در اذهان عموم اشاره کرده و می گوید: «برخی نخبگان که تغییر ماهیت می دهند، به عنوان سیاست مدار تلاش می کنند چهره جدید خود را پنهان کنند، چرا که نمی خواهند موقعیت و اعتبار خود را در میان مردم از دست بدهند.»

وی می افزاید: «سیاستمداری که دارای تریبون و امکانات اجتماعی و سیاسی متعدد است، نه تنها اجازه نمی دهد تغییرات شخصیتی وی برای مردم افشا و روشن شود، بلکه با قوت و حتی عوام فریبی و استفاده از ابزارهای تبلیغاتی، در جهت حفظ چهره قدیمی خود تلاش می کند.»

سلیمی نمین به تغییر تفکر در برخی نزدیکان امام خمینی(ره) اشاره کرده و می گوید: «فردی، زمانی از نزدیکان امام خمینی(ره) بوده و مردم به همین دلیل برایش ارزش قائل بوده اند،حال اگر این فرد از مواضع امام عدول کند، آیا به راحتی در برابر مردم اعلام می کند که من به مواضع امام اعتقاد ندارم؟ قطعاً این طور نیست. انسان باید خیلی زیرک باشد و در لابلای عملکردها و اظهاراتش، این موضوع را متوجه بشود که شاخص این شخص، هماهنگ با شاخص امام(ره) نیست.»

عباس سلیمی نمین به جریانات پس از انتخابات اشاره کرده و می گوید: «جریانات مختلفی از جمله بیگانگان، مارکسیستها و به طور کلی نیروهایی که نظام فکری اسلامی را برنمی تابند و با اسلام سر آشتی ندارند در مسائل اخیر دخیل بودند. متأسفانه برخی نخبگان هم بودند که اعتقاد داشتند روند مسائل کشور براساس برداشت مسئولان نظام از خط امام، صحیح نیست و می گفتند برداشت ما از خط امام درست تر است. برخی نیز خوش باورانه این اظهارات را پذیرفتند و به خیابانها ریختند. جریان روز قدس برای خیلی ها موضوع را روشن کرد.»

وی ادامه می دهد: «آن روز مشخص شد آنها که می گویند ما بهتر از همه خط و مشی امام را می فهمیم، با شاخصهای امام فاصله اعتقادی بسیاری دارند و بلکه به نوعی در مسیر تضعیف خط و مشی امام قرار دارند. آن شعارها که در روز قدس سر دادند، کلیت شاخص ارائه شده توسط امام را نفی می کرد. آن روز برای بسیاری از مردم مشخص شد که اینها مدعیانی هستند که نمی شود در عمل، آنها را با قولشان برابر یافت. در روز قدسی که امام آن را تعیین کرده و فرموده که تمام فریادهایشان را بر سر آمریکا و اسرائیل و انگلیس فرود بیاورند، شعارهای روسیه و چین سر دادند.»

حضرت امام صادق علیه السلام در حدیثی می فرمایند: برای تشخیص خوبی و بدی کسی، به کثرت و طولانی بودن رکوع و سجود آن شخص نگاه نکن، بلکه به ویژگی های شخصیتی و اخلاقی او نگاه کن. به بیداری روح و ذهن او نگاه کن. ببین راستگوست یا نه، امانتدار است یا نه.

همین بصیرت و بیداری فکری است که جبهه حق و باطل را تمیز می دهد و بین روشنی و تاریکی مرز می گذارد. والا اهل عبادت کم نیستند. آنچه رهبر ما در چالوس از ما خواست، این بیداری است. گویا امام صادق علیه السلام هم می دانستند و در زمان ایشان هم اهل رکوع و سجود و نمازهای طولانی بسیار بودند اما چیزی که نداشتند، بهره عقلی و بصیرت بود. امروز هم انسانهای به ظاهر حق نما و عابد و زاهد بسیارند، اما آنچه باید بسیار باشد و متأسفانه اندک است، بهره عقلی و بصیرت برخی از آنهاست.

حجت السلام و المسلمین محمدصادق امینی، کارشناس علوم دینی و صاحب نظر در مسائل سیاسی به خبرنگار کیهان می گوید: «آن آقای مجتهدی که رساله دارد در قم، آخرین فتوایی که داده این است:اخبار را از رسانه های رسمی جمهوری اسلامی نگاه نکنید، جمهوری اسلامی دروغ می گوید! مساجد را خالی نگاه دارید تا نظام جمهوری اسلامی تقویت نشود! این آقا عمری درس خوانده و عالم و عابد است، اما عاقل نیست! به فرمایش امام صادق علیه السلام، زمان ظهور، حضرت مهدی(عج) دست می گذارد روی سرها، عقلهای انسانها کامل می شود. در دوره ظهور، ارتقاء عقل از بزرگترین دستاوردهاست.»

مهمترین سلاح جنگ نرم، سلاح رسانه و تبلیغات است. رهبر معظم انقلاب در فرمایشات خود در دیدار با اعضای مجلس خبرگان، این سلاح را از بمب اتم هم خطرناک تر دانسته و تاکید کرده اند: «مخالفان نظام در جنگ نرم با استفاده از ابزارهای فراوان تبلیغاتی و ارتباطاتی، ایمانها، معرفت ها، عزم ها، و پایه ها و ارکان یک نظام و کشور را مورد تهاجم قرار می دهند که مقابله با آن نیازمند حضور هوشیارانه، آگاهانه و همراه با تدبیر در وسط میدان است.»

اما چه ارتباطی میان بصیرت و «مقابله با جنگ نرم» وجود دارد؟ وجود بصیرت تا چه اندازه می تواند در شرایط فعلی و در مواجهه با جنگ نرم، تاثیرگذار باشد؟

اینک و در قسمت دوم و پایانی گزارش، علاوه بر بررسی بیشتر ارتباط میان بصیرت و جنگ نرم و نیز دلایل ضرورت بصیرت نخبگان، خواص و دانشجویان در مواجهه با فتنه ها، به بررسی عوامل «تقویت کننده» و «تضعیف کننده» بصیرت، «مصادیق بی بصیرتی در تاریخ»، عواقب خطرآفرین بی بصیرتی نخبگان بر آینده کشور و همچنین «وظایف جوانان و دانشجویان در رابطه با تاکید رهبر معظم انقلاب مبنی بر افزایش بصیرت» در این قشر مهم و تاثیرگذار و آینده ساز ایران اسلامی می پردازیم.

● خطر بی بصیرتی نخبگان

مقام معظم رهبری در فرمایشات اخیر خود فرمودند که برخی نخبگان ما دچار بی بصیرتی شدند. ایشان همچنین بلواهای پس از انتخابات را آزمونی برای همه آحاد جامعه دانسته و تصریح کردند متاسفانه برخی از نخبگان ما در این آزمون مردود شدند. تاکیدات معظم له بر موضوع بصیرت نخبگان حاکی از اهمیت بصیرت این قشر در سرنوشت جامعه است، همانگونه که بی بصیرتی آنان زیانهای جبران ناپذیری را بر پیکره جامعه وارد خواهد آورد.

عباس سلیمی نمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران، بی بصیرتی نخبگان را خطرناک تر از عملکرد نخبگانی که دچار فساد و انحراف شده اند دانسته و می گوید: «نخبگانی که دچار فساد شده اند، یک قشری متوجه انحرافات اخلاقی، مالی و فکری آنها می شوند. اما بی بصیرتی را همه نمی توانند متوجه شوند، چرا که بی بصیرتی شاخص های فیزیکی ندارد و تشخیص آن خیلی سخت است. چون آن فرد، همان ساده زیستی را دارد و دنبال بهره مندی شخصی از مسائل نیست. فساد فکری ندارد و وابسته به فکر بیگانه نیست. اندیشه غرب و شرق را بر اندیشه اصیل خود برتری نداده، اما رشد لازم را هم به خودش نداده و زمانی که باید خرج می کرده برای اینکه فهم خودش را ارتقا دهد، سستی و تساهل کرده. مثل این است که در کلاس اول، درجا مانده در حالی که جامعه در حد دانشگاه است.»

سلیمی نمین ادامه می دهد: «مثلا اگر کسی سوادش را در حد دیپلم نگه داشته باشد، نمی تواند راهنمای کارشناسی ارشد جامعه باشد. اما از آنجا که بیکار نمی نشیند و در مقابل مراجعات مردم احساس وظیفه می کند، سعی می کند در موضوعات مختلف و مسائل جاری جامعه صاحب نظر باشد، اما سخنانش و میزان درک و فهمش در حد جامعه پنجاه سال پیش است! و بصیرت لازم را برای امروز جامعه ندارد. برای این است که حضرت علی(ع) می فرماید فرزند زمان خود باشید. اگر امروز نسبت به دیروز رشد نداشته باشید، زیانکارید. این حدیث را خطاب به نخبگان می فرمایند که اگر فهمتان به اندازه دیروز باشد، نه تنها خودتان زیانکارید، بلکه جامعه و کسانی که از شما پیروی می کنند را نیز دچار زیان و خسارت می کنید.»

● عوامل تقویت کننده بصیرت

بدون شک، عواملی در ایجاد و تقویت بصیرت نقش دارند. گاه این عوامل اکتسابی هستند و باید آنها را از طریق تهذیب نفس، مطالعه و تلاش به دست آورد، و گاه موهبتی از سوی خدا هستند که از قبل در وجود انسان نهادینه شده اند و تنها کافی است تقویت شوند. اینها، چه عواملی هستند؟ و تا چه اندازه بر تقویت قوه بصیرت در شخصیت انسان نقش دارند؟

آیت ا دکتر محسن حیدری نماینده خوزستان در مجلس خبرگان رهبری از تفکر به عنوان اولین عامل تقویت بصیرت نام برده و می گوید: «خداوند به انسان عقل داده و این عقل یک موهبت است. اگر به کار بیفتد انسان از آن استفاده می کند. اگر راکد ماند مورد استفاده قرار نمی گیرد. عامل اول تقویت بصیرت به کار بردن عقل، تفکر و تعقل است. امام علی(ع) در حدیثی می فرماید: انسان بصیر کسی است که اگر حرفی را بشنود درباره آن تفکر می کند. قرآن می فرماید: بشارت بده به بندگان من که سخنی را می شنوند اما فورا تصمیم نمی گیرند. ابتدا فکر می کنند که کدام قول بهتر است و منطبق با موازین و ضوابط است و سپس بهترین قول را انتخاب می کنند. یعنی گزینشی برخورد می کنند و هر حرفی را باور نمی کنند.

امکان دارد یک حرف شایعه باشد، مصداق جنگ باشد، کودتای مخملی باشد. هر حرفی را نباید قبول کرد. انسان باید فکر کند ببیند چقدر با میزان و حقیقت منطبق است، آن موقع تصمیم گیری کند.»

امام جمعه موقت اهواز عامل دوم تقویت بصیرت را عبرت گرفتن از حوادث مختلف عنوان کرده و ادامه می دهد: «امام علی(ع) در ادامه حدیث پیشین می فرماید یکی از شرایط بصیر این است که از عبرت ها سود بگیرد. حوادث مختلفی در اجتماع اتفاق می افتد، فرودها و سقوط هایی صورت می گیرد که مایه عبرت است. مثلا تفرقه مایه شکست است و اتحاد مایه پیروزی است. ملتی متحد شدند و به پیروزی رسیدند. در مقابل، ملت دیگری دچار تفرقه شدند و شکست خوردند. انسان نباید از کنار این حوادث بی تفاوت بگذرد. این عبرت گرفتن ها مایه ازدیاد بصیرت است.»

● ضلالت و گمراهی، نتیجه تمرد از خط ولایت فقیه

آیت ا حیدری ضلالت و گمراهی را حاصل تمرد از خط ولایت فقیه و نورانیت و عاقبت بخیری را حاصل حرکت در مسیر ولایت فقیه دانسته و می گوید: «ما عقیده داریم فقهای جامع الشرایط (ولایت فقیه) در عصر غیبت شاخه ای از ولایت رسول ا(ص) و ائمه اطهار(ع) است. واقعیت های تاریخی زمان ما هم این را نشان داده که ولی فقیه به عنوان عالم ترین، شجاع ترین، مدبرترین و واجد شرایط ترین فقیه، وقتی متصدی رهبری جامعه می شود خداوند بصیرت خاصی به او می دهد.

اگر کسانی در خط آن رهبر حرکت کنند نورانیت پیدا می کنند در غیر این صورت نورانیت را از دست می دهند. به عنوان نمونه، در زمان امام در مسیر مبارزاتی از زمان شاه تا زمان رحلت، کسانی که حقیقتا در خط امام بودند و تابع ایشان بودند و تحلیل های امام را باور داشتند و در راه امام قدم گذاشتند، عاقبت به خیر شدند و دچار اشتباه نشدند.»

وی ادامه می دهد: «اما کسانی که در مقابل امام تمرد کردند و راه دیگری را پیمودند سر از ضلالت و گمراهی درآوردند. بیوت آنها مرکز منافقین و جاسوس های اجانب شد و هیچ کاری نکردند که نفعش به ملت و انقلاب برسد. هر کاری کردند و حرفی زدند و سخنی راندند در راستای منافع دشمن و بر ضد آرمان های امام و امت و شهیدان قلمداد شد. لذا دشمن چه چه و به به برای آنها انجام می داد.

الان هم از آن شخصیت های مطرود به عنوان مراجع و انسان های عالم و فکور و اصلاح طلب جا می زنند چون دشمن فهمیده آنها در خط ولایت نیستند.»

● عوامل تضعیف کننده بصیرت

همچنان که عوامل ذکر شده، در ایجاد و تقویت بصیرت نقش دارند، رفتارها و ویژگیهایی هم وجود دارند که موجب تضعیف بصیرت شده و این قوه قوی و این چراغ روشن را در وجود انسان، می میراند.

چنانچه بستن پنجره ها و انداختن پرده ها موجب تاریکی خانه می شود، رفتارها و کردارهایی نیز موجب تاریکی چشم عقل و بینش انسان شده و گمراهی و جهالت و تصمیمات اشتباه در میدانهای آزمایش را به بار خواهد آورد.

آیت الله حیدری درباره عوامل تضعیف کننده بصیرت می گوید: «گناه از جمله عواملی است که مانع بصیرت می شود. در قرآن کریم آمده است که دل کسانی که گناه می کنند، زنگار پیدا کرده و تاریک و کدر می شود. زمانی می توانیم تصاویر را در آیینه ببینیم که آینه، کدر نباشد، دل انسان آیینه جهان نماست. اگر به وسیله گناه، کدورت و زنگار پیدا کند، نمی شود حقایق را در آن دید. فساد اخلاقی، فساد مالی، اینها مانع بصیرتند.»

وی ادامه می دهد: «ساده لوحی هم یکی از موانع بصیرت است. انسان ساده لوح زود گول می خورد و تحریک می شود. این نوع افراد شجاعت لازم را برای دفاع از عقیده شان ندارند و با یک تشر عقب نشینی می کنند. در نتیجه این ساده لوحی و عدم شجاعت، تحلیلشان به سرعت عوض می شود. این مسئله و مسائلی از جمله تعصبات و تفکرات جناحی نوعی بی بصیرتی در انسان ایجاد می کند.»

خواجه ربیع، یکی از نمونه های آشکار کم بصیرتی و ساده لوحی در تاریخ اسلام است. وی به خاطر کم بصیرتی و غفلت قادر به تشخیص حق و باطل نبوده و به علت این ضلالت و گمراهی، تا پایان عمر در انزوای اجتماعی به سر می برده و خود را درون قبر تنگی محبوس کرده است.

آیت ا... حیدری حکایت ساده لوحی خواجه ربیع را اینگونه تعریف می کند: «مزاری که در استان خراسان دفن است و محل زیارت مردم شده است، متعلق به خواجه ربیع، یکی از شیعیان امام علی(ع) است. وی در جنگ صفین، به علت سردرگمی در تشخیص حق از باطل، به امیرالمؤمنین(ع) مراجعه می کند و می گوید: یا امیرالمؤمنین، برای من قابل فهم نیست که چرا باید در برابر انسانهایی شمشیر بکشیم که مثل ما نماز می خوانند و هم قبله ما هستند. مرا به سمت مرزها بفرست تا در برابر کفار بجنگم. امام علی(ع) هم او را به مرزهای خراسان می فرستد.

بعد از شهادت امام علی(ع) خواجه ربیع در انزوای اجتماعی قرار می گیرد و از مردم کناره گیری می کند تا اینکه خبر شهادت امام حسن(ع) و پس از آن، خبر شهادت امام حسین(ع) را به او می دهند. خواجه ربیع، با شنیدن خبر شهادت سیدالشهدا(ع)، می گوید: او فعلوها؟ یعنی آیا بالاخره کار خودشان را کردند؟ بالاخره پسر رسول خدا را به شهادت رساندند؟ اما بخاطر بی بصیرتی و ساده نگری، از این جمله خود که به تبری و دشمنی قاتلان فرزند رسول خدا گفته بود، توبه می کند و تا پایان عمر در انزوای اجتماعی زندگی می کند و درون قبر تنگی که برای خودش کنده بود مشغول عبادت و نماز و قرائت قرآن می شود.

این خواجه، نمونه ای از بی بصیرتی است که قادر به تشخیص حق از باطل نبوده و میان حضرت امام علی(ع) در برابر معاویه و آل ابی سفیان قرار گرفته است، نمی تواند تفاوت قائل شود.»

عباس سلیمی نمین هم در این باره می گوید: «مردود شدن در آزمونهای بزرگ زندگی، همیشه به معنای فساد نیست و دلیل بر انحراف اقتصادی، فکری و اخلاقی نیست. نخبگانی که در آزمونها مردود می شوند، بعضاً به این دلیل است که کشش سیاسی کافی را ندارند.»

وی اضافه می کند:« گاهی اوقات، مردود شدن ناشی از اینهاست که فرد نخبه نمی تواند بفهمد حق در کجاست؟ در جنگ جمل، این طرف علی(ع) است، آن طرف همسر پیامبر، از کجا بفهمیم علی(ع) درست می گوید یا عایشه؟ عایشه مقام بالایی نزد مردم دارد. حضرت علی(ع) هم مقامش نزد کسی پنهان نیست. اینجا ضعف تشخیص است که می گویند بگذارید خودمان را از این فتنه دور نگه داریم و سکوت کنیم. نه کنار عایشه باشیم و نه کنار علی. علت این گمراهی، بی بصیرتی است. تنها انسانهایی که بصیرت دارند، قادر به تشخیص حق از باطل هستند.»

● دانشگاه در خط مقدم جنگ نرم

کلام رهبر معظم انقلاب در شرایط گوناگون و در رابطه با مسائل مختلف همواره سرشار از تعابیر تازه ای است که حاوی معانی و مفاهیم بلند و عمیق هستند. تعبیر تازه معظم له از دانشجویان و اساتید به عنوان افسران و فرماندهان جبهه مقابله با جنگ نرم، بی شک حاکی از وظیفه خطیری است که قشر دانشجو و اساتید و به طور کلی فضای دانشگاهها در برابر شرایط براندازانه اخیر بر عهده دارد.

تأکید حضرت آیت ا... خامنه ای بر افزایش بصیرت جوانان کشور بخصوص دانشجویان، بدون شک وظایفی را بر دوش این قشر نخبه و آگاه جامعه متحمل خواهد کرد.

حجت الاسلام و المسلمین احمدرضا مراد حاجتی صاحب نظر در امور سیاسی به فرمایش اخیر رهبر معظم انقلاب مبنی بر اینکه «دانشجویان، افسران و اساتید، فرماندهان میدان نبرد نرم هستند» اشاره کرده و می گوید: «بدیهی است مقام معظم رهبری، بخش بسیار مهمی از این میدان نبرد نرم را جنگی نوین در فضای دانشگاه ها می بینند. دانشگاه ها هستند که مورد هدف دشمن و اصابت موشکهای نرم و بمب باران های فکری و فرهنگی قرار دارند.»

وی دانشگاه را از مهمترین پایگاه های فکری دانسته و خاطرنشان می کند: «وقتی بناست دشمن به پایگاه فکری ما حمله کند، یکی از مهمترین پایگاه های فکری، دانشگاه است که محل تولید علم است. بهترین اهداف، دانشجویانی هستند که در حال تحصیل علم هستند. بهترین ابزار هم اساتیدی هستند که متکفل انتقال و تولید علم هستند. دشمن اینها را مورد هدف قرار می دهد.»

وی تصریح می کند: «اگر دانشجو هوشیارانه عمل کرد و در فضای دانشگاه به نقد فرهنگهای وارداتی و نقل فرهنگ خودی و باورهای دینی و توضیح و تفسیر آنها پرداخت، اگر دانشگاه تبدیل شد به مرکز تولید و تفسیر منطق وحی و اسلام و دین، آنگاه دانشجو حکم سربازی را دارد که مهمات را برای جبهه خودی فراهم می کند.

اگر دانشجو هوشیارانه در مقابل توطئه های دشمن ایستاد و اجازه نداد دانشگاه ها محل زد و بندها و بازیهای سیاسی قرار بگیرد، محل تولید علم قرار بگیرد و سعی در حفظ فضای علمی دانشگاه کرد، برای اینکه بتواند جامعه اسلامی را از ثمره این تولید علم در ابعاد مختلف بهره مند کند، آنگاه است که دانشجو در حکم سرباز این جبهه، دارد نقش خود را ایفا می کند. همین طور اگر استاد در انتقال علم و افکار و اندیشه های دینی و اسلامی وظیفه خود را به درستی انجام داد مثل فرماندهی می ماند که سربازان و افسران جوانش را در میدان جنگ چینش و ساماندهی می کند.»

● جهان امروز عالمانه است نه عاقلانه!

حجت الاسلام والمسلمین محمدصادق امینی کارشناس علوم دینی با اشاره به خطبه ۷ نهج البلاغه می گوید: «امیرالمؤمنین علیه السلام در این خطبه می فرمایند حق تعالی ۴۲۱هزار پیغمبر را فرستاد تا عقلها را شخم بزنند. این سخن امیرالمؤمنین علیه السلام نشان دهنده اهمیت عقلانیت جامعه است. جامعه باید عقلانی باشد. متأسفانه جامعه امروز، عالمانه است نه عاقلانه! این سخن شهید مطهری است که فرمود جامعه امروز ما عالمانه است نه عاقلانه، به همین دلیل جایزه صلح نوبل را امسال به کسی دادند که رئیس جمهور کشوری است که هر چه جنگ و فساد و فحشاء و منکر و قتل و غارت زیر سر آن کشور است.»

وی با اشاره به اهمیت ارتقاء قوه تفکر و بصیرت جوانان ادامه می دهد: «جوان مسلمان، باید از این مسائل سر دربیاورد، در این موضوعات حساس باشد، مطالعه و تحقیق کند، تشخیص و تحلیل و قدرت تفکرش را ارتقاء دهد. این درخواست رهبر عزیزمان در شهر چالوس بود که در آخرین سخنرانی شان زیر باران رحمت الهی، لب کلام آقا این بود:انسانهای حق نما بسیارند. جامعه نیاز دارد بصیرتش را ارتقاء دهد. آقا نفرمودند دعا بخوانید، گریه کنید، اینها البته خیلی خوب است. اما جامعه باید بصیرتش را ارتقاء بدهد.»