چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

درآمدی بر فلسفه, تاریخ و تقسیمات آن


درآمدی بر فلسفه, تاریخ و تقسیمات آن

بشر از آن هنگامه ای که خود را شناخت, در ذهن و مخیله اش معماهای مبهوت کننده و ابهامات پرسش گرایانه فراوانی را احساس نمود

بشر از آن هنگامه ای که خود را شناخت، در ذهن و مخیله اش معماهای مبهوت کننده و ابهامات پرسش گرایانه فراوانی را احساس نمود. چیستی حقیقت، مفهوم زندگی، معنای سعادت، چیستی عدالت، مفهوم مرگ و هزاران سئوالات پرشور و گیج کننده اعتقادات و باورهای او را به مناقشه و چالش کشیده بودند. ‏

باید اذعان داشت "فلسفه" دستاورد و نتیجه اندیشه و خرد بشر برای فهم و پاسخگویی به این پرسش ها می باشد. انسان به دلیل شوق و اشتیاقش به ادراک و شناسایی، با اقبال به این پرسش ها به اندیشه ورزی و تأمل ژرف در هستی مبادرت می ورزد تا پاسخی معقول، منطقی و موجه برای آنها بیابد. بنابراین برخی، فلسفه را شوق فهمیدن و اندیشیدن خردمندانه توصیف و تعریف نموده اند. ‏

فلسفه ورزی انسان در تمام دوران تاریخ با "انسان متفکر" همراه و عجین بوده است. لذا مبدا و شروع پرسش های فلسفی به زمان بیداری و بروز احتیاجات عقلایی و تمایل به علم آموزی و جستجوگری انسان باز می گردد. به عبارتی دیگر ظهور فلسفه با زمانی که بشر زبان به طرح پرسش از علل جهان و ماهیت هستی گشود، مقارن است.‏

واژه فلسفه مصدر جعلی عربی از کلمه یونانی "‏Philia‏"‏‎ ‎‏ به معنای "دوست داشتن" و"‏Sophia‏" به معنی "حکمت" می باشد. هرچند این واژه را پیش تر فیثاغورث به کار برده بود. امّا معروف است که نخستین بار سقراط خود را در قبال سوفسطائیان "فیلسوف" نامید. سوفسطائیان که خود را "سوفیست" به معنای "دانشمند و سخنور" قلمداد می نمودند، برای حقیقت به خودی خود ارزش و اعتباری قائل نبودند. آنان بر این باور بودند که حقیقت مطلق وجود ندارد. از این رو در زعم آنان، انسان، معیار و ملاک تمامی حقایق و امور می باشد.‏در بادی امر، عبارت فلسفه به معنای دوستدار حقیقت کاربرد داشت. امّا به تدریج اصطلاح فلسفه بر مطلق دانش و علم اطلاق یافت. باید خاطر نشان نمود محور اصلی دانش فلسفه فهم و تفسیر علل پدیده های جهان هستی است. ارسطو در این راستا اذعان می دارد که فلسفه در جستجوی اصل و علل و بررسی بودن ها می باشد تا راز حقیقت آشکار گردد. ‏

بنابراین فلسفه، تلاشی برای فهم عقلانی در بنیادی ترین شکل آن است. افلاطون نیز فیلسوف را شخصی تلقی می نماید که بر آرمانشهر یا به تعبیر فارابی بر "مدینه فاضله" ریاست داشته و سلامت و سعادت اجتماع را تضمین می نماید. ارسطو فلسفه را در دو بخش فلسفه نظری و فلسفه عملی یا کاربردی قابل مباحثه می دانست. در زعم وی فلسفه نظری شامل ریاضیات، علوم طبیعی و الهیات بود. بخش الهیات فلسفه نظری به متافیزیک یا مابعد الطبیعه معروف می باشد. اخلاق، سیاست مُدُن و تدبیر منزل از شاخه های فلسفه عملی و کاربردی قلمداد می گردد. ‏

در فرهنگ اسلامی مراد از فلسفه همان "الهیات" یا بُعد متافیزیک یعنی مابعد الطبیعه آن می باشد. موضوع فلسفه در مفهوم مابعد الطبیعه وجود مطلق یعنی وجود عاری از هر گونه تقیید و شرطی است. این معنای فلسفه که مباحث آن هستی شناسی است به سه طیف خدا شناسی، جهان شناسی و انسان شناسی تقسیم می گردد.‏در غرب هر نوع اندیشیدن خردمندانه در باره ذات و ماهیت حقیقت و نیز بنیاد موجودات عالم هستی مترادف با اصطلاح فلسفه است. با این تعبیر فلسفه علاوه بر معنای

مابعد الطبیعه دارای شاخه های فرعی دیگر نیز می باشد. امروزه مهم ترین شاخه های فلسفه شامل معرفت شناسی، فلسفه اخلاق، فلسفه سیاسی و فلسفه تاریخ می باشد. ‏در "معرفت شناسی" مفهوم معرفت، حدود و ثغور معرفت و نیز اعتبار شناخت بشری بررسی می گردد. حقیقت شناخت انسان، ثابت یا نسبی بودن حقیقت و منابع شناخت از مباحث اساسی مطروحه در "معرفت شناسی" است. در "فلسفه اخلاق" به مباحث پیچیده و غامضی چون چیستی خیر و شر، استلزامات و قوانین اخلاق، چیستی سعادت و راه های رسیدن به سعادت پرداخته می شود. ‏در "فلسفه سیاسی" نیز از انواع و بهترین شکل حکومت، مبانی حکومت، ویژگی های حاکم و شرایط زمامدار و شاخصه های کارایی حکومت مورد بحث قرار می گیرد. چیستی تاریخ، معنا داری یا بی معنایی امورات تاریخی، غایت و هدف آن، اهمیت تاریخ و مفهوم جبر تاریخی، در "فلسفه تاریخ" مورد بررسی و مداقه قرار می گیرد. ‏البته با توجه به این که هر موضوعی را می توان با رویکردی نقادانه و نگرش ژرف و عمیق مورد بررسی و تأمل قرار داد، شاخه های متعددی را می توان برای فلسفه چون فلسفه دین، فلسفه هنر، فلسفه حقوق بشر، فلسفه مجازات، فلسفه تربیت و از این قبیل را رقم زد. لذا امروزه فلسفه موضوعی حاشیه ای و مجرد نبوده که می بایست تنها در برخی حوزه های انتزاعی به کار آید، بلکه فلسفه نقشی اساسی را در تنسیق اندیشه های غنی و کارساز و تثبیت مبانی علم و فرهنگ در اجتماع ایفا می نماید.

‏علت دامنه داری و حیطه گسترده فلسفه را می توان در تحرک و پویایی درونی خود فلسفه و نیز در اشراف بر مسائل جدید و عرضی که از خارج بر فلسفه پدید می آید، تلخیص نمود. از دیر باز بررسی مکاتب و جریان های فلسفی و ترسیم سیر تطور افکار فلسفی بشر مورد توجه تاریخ نویسان و دوستداران فرهنگ و اندیشه بوده است. ‏فلسفه در "ایران" و"هند" دارای قدمتی سه هزار ساله می باشد. در حالی که فلسفه غرب قدمتی ۲۵۰۰ ساله دارد. ارسطو نخستین فردی بود که در خلال مباحث خویش به سنت تاریخ نویسی در حوزه فلسفه مبادرت ورزید. کتاب "آراء طبیعیون" اثر "تئوفراستوس" و کتاب "زندگی و آراء فلاسفه بزرگ" نوشته "دیوگنس لائر تیوس" از نخستین کتاب هایی است که به صورت مستقل در تاریخ فلسفه به رشته تحریر درآمده اند. ‏در جهان اسلام از مهم ترین آثار مربوط به تاریخ فلسفه می توان به "صوان الحکمه" نوشته "ابوسلیمان منطقی سجستانی"، "تاریخ الحکما" اثر "قفطی"، "آداب الفلاسفه"، "مناقب الاطباء"، "طبقات الاطباء و الحکما"، "البدء و التاریخ"، "الآراء و الدیانات"، "تتمه صوان الحکمه"، "تاریخ فلسفه عرب"، "تاریخ فلسفه در جهان اسلامی"، "تاریخ حکما و عرفای متأخر" و "تاریخ فلسفه اسلامی" اشاره نمود. ‏

منابع:

سرگذشت فلسفه، برایان مگی، مترجم: حسن کامشاد، تهران: نشر نی.

سیر اندیشه فلسفی در غرب، فاطمه زیبا کلام، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۸۵.

تاریخ فلسفه به زبان ساده، ملیحه صابری نجف آبادی، تهران: سمت، ۱۳۸۹.

تاریخ فلسفه سیاسی غرب (از آغاز تا پایان سده های میانه)، دکتر عبدالرحمن عالم، تهران: وزارت امور خارجه، موسسه چاپ و انتشارات، چاپ دوم ۱۳۷۸.

کلیات تاریخ فلسفه به زبان ساده، دکتر ملیحه صابری نجف آبادی، تهران: انتشارات سمت: ۱۳۸۹.‏