جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

نگاهی به فیلم هر شب تنهایی دغدغه سینمای دینی


نگاهی به فیلم هر شب تنهایی دغدغه سینمای دینی

در اکتبر سال ۱۸۱۵, یک ساعت مانده به غروب مردی ۴۶ ساله پیاده وارد شهر کوچک «دینی» شد

در اکتبر سال ۱۸۱۵، یک ساعت مانده به غروب مردی ۴۶ ساله پیاده وارد شهر کوچک «دینی» شد. مرد قدی متوسط داشت; کمی فربه و قوی بنیه بود; و ریشی بلند، سر و وضعی ژولیده و کثیف پاره پوره داشت. مرد با این که حاضر بود بابت همه چیز پول بپردازد، اما چون قبلا زندانی بود، هیچ مهمان خانه و خانه ای به او جا و غذا نداد ; و او که از همه جا رانده شده بود، روی تخته سنگی نشست تا خستگی در کند. کمی بعد، پیرزنی به او گفت که به در خانه اسقف «میری یل» برود. مرد به خانه اسقف رفت و در زد. با این که خواهر کوچکتر اسقف و مستخدمش قبلا او را از پذیرش محکومان سابقه دار بر حذر داشته بودند، اما اسقف آن مرد را به خانه پذیرفت. مرد گفت: «اسم من ژان وال ژان است. نوزده سال محکوم زندان با اعمال شاقه بودم و چهار روز قبل آزاد شدم، اما همه مرا به خاطر گذرنامه زرد رنگم از خود راندند و هیچ کس به من جا و غذا نداد.»

اسقف به خواهرگفت: «یک بشقاب دیگر روی میز بگذار.» ...

ویکتور هوگو فقط بینوایان را ننوشته و تنها در نویسندگی فعالیت نکرده، ولی با بینوایان همه جا شناخته می شود و شاید بینوایان از خود نویسنده هم مشهورتر باشد. بینوایان با تئاتر، فیلم، سریال و کتاب به اعماق ذهنی ما سفر کرده و در آنجا مستقر شده است. شاه بیت بینوایان در مبارزه با ظلم و نیز دفاع از مظلوم بنا شده و چون این امر ارزشی انسانی است میان همه ملل و نحل حضور بینوایان ملموس است. نه اینکه همه این رمان را خوانده باشند بلکه بسیاری با آن ارتباط برقرار می کنند. بنیاد هنر برآمده از دین نیز بیش از تاکید به شعائر و مناسک در پی گسترش ارزش هایی است که جامعه را به سمت فلاح و رستگاری پیش ببرد.

از همین رو است که پیام رمان بینوایان که ترویج ارزشهای انسانی اخلاقی در آن موج می زند با زبان فطرت بشر مکالمه نموده و ارتباط برقرار می نماید. استفاده از این زبان مشترک که مورد تایید دین نیز هست می تواند آینده درخشانی را برای سینمایی فاخر ایرانی رقم بزند. و شعارزدگی و مناسک گرایی در سینما علاوه بر دوری مخاطب از سینما و دین می تواند دو سراشیبی دیگر را هم برای جامعه رقم بزند:

۱) اخیرا در آثار هنری و حتی در میان آنان که معتقد به گفتمان انقلاب اسلامی هستند رگه هایی از عرفان شخصی و پستویی به چشم می خورد. عرفان شخصی یعنی حذف شدن جامعه و گوشه نشینی برای رسیدن به مقام و رتبه ای معنوی و یا دیدن یار.

«طوفان دیگری در راه است» اثر سید مهدی شجاعی عزیز، ماجرای زنی است که با گوشه نشینی به مقامی عرفانی رسیده . حتی تلاش نویسنده در پایان داستان در مرتبط کردن این زن با شهید چمران نتوانسته آن نوع از عرفان انقلابی که مدنظر حضرت امام خمینی (ره) بوده است را به تصویر بکشد. از همین دست است فیلم هایی که در آن شخصی به ریش سپیدی برخورد می کند و طی آن متحول می شود و الی آخر. نگارنده منکر چنین اتفاقاتی نیست، اما ترویج چنین دیدگاه هایی، سرانجامی چون مبتذل شدن عرفان در جامعه و نیز اصالت بخشیدن به انواع عرفان ها را در پی خواهد داشت.

۲) در فیلم هایی چون «قدمگاه» و «یک تکه نان» که بسیار عالی ساخته و پرداخته شده اند، در نگاه نخست سخن از دین و دینداری و آن هم از نوع بنیادی می رود اما نکته اینجاست که در دین چه چیزی اصل است؟ اینکه کسی مورد عنایت معصوم علیه السلام قرار گیرد توفیق بزرگی است (آنچه در قدمگاه نمایش داده می شود) اما مهمتر از آن رضایت معصوم از ما نیست؟ در دین مبین اسلام دستگیری از خلق خدا جز موکداتی است که شرح آن مجالی دیگر می طلبد به عنوان نمونه رسول خدا(ص) فرمودند: به راستی خداوند، مومن را تا زمانی که برادر مومن خود را یاری رساند، یاری می کند و کسی که یک گرفتاری از گرفتاری های برادر مومنش را در دنیا برطرف کند، خداوند هفتاد گرفتاری، از گرفتاری های آخرت او را برطرف می کند.» یا حضرت امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «ای رفاعه! به خدا و محمد و علی ایمان نیاورده است کسی که هر گاه برادر مومن او برای رفع حاجتی نزد وی بیاید، با چهره باز با او برخورد نکند. اگر بتواند خود حاجت او را برآورد، باید در این باره به سرعت اقدام کند واگر نمی تواند نزد دیگران برود تا حاجت او را برآورده سازد و اگر کسی غیر از این باشد که برایت وصف کردم، هیچ گونه ولایت و رابطه ای بین ما و او نیست.»

در قرآن کریم نیز به این امر، اشاره شده است; آنجا که به جهنمی ها گفته می شود: «چرا وارد جهنم نشدید؟» در جواب می گویند: «قالوا لم نک من المصلین * و لم نک نطعم المسکین»; «ما از نمازگزاران نبودیم و فقرا را طعام ندادیم.» و در سوره فجر و ماعون به این امر اشاره شده است. که دیگران را وادار نکرده اند که به فقرا اطعام کنند.» «و لا تحاضون علی طعام المسکین»; «و یکدیگر را بر اطعام مستمندان تشویق نمی کنید.» و«و لا یحض علی طعام المسکین»; «و ]دیگران[ را به اطعام مسکین تشویق نمی کند.»

به نظر می رسد تاکید بر روی نمایش مناسک برای دینی شدن فیلم ها به نمایش حداقلی از دین می انجامد. حال شما مخاطبی را که اهل مطالعه نیست یا با مسجد و منبر میانه ای ندارد را در نظر بگیرید. به فرض اینکه بهترین تاثیر را هم از فیلم بگیرد، به دنبال اصل دین می رود یا حاشیه را فربه شده تر از اصل پیگیری می نماید؟ این مطلب به این معنا نیست که هیچ مناسکی قابلیت بازنمایی در سینما را ندارد، بلکه مقصود این است که می توان به مفاهیم و عناصر دیگری نیز دقت کرد و بهتر و برتر با مخاطب ارتباط برقرار نمود.

البته ما با فیلم هایی هم مواجهیم که با تصویر انسان دردمند در حال به تصویر کشیدن کسانی است که با حضور در جامعه و کمک به دیگران راه حرکت به سمت خدا را طی می کنند که بهترین نمونه آن در سال های گذشته «زیر نور ماه» رضا میرکریمی است. در این شبها که به شهادت آمار فروش فیلمها خانواده ها با حضور در سینما و مشاهده فیلم «هرشب تنهایی»، برای خود شبهای سینمایی را رقم می زنند; دوباره چنین زاویه نگاهی زنده شده است.

محور داستان فیلم شخصی به نام عطیه با بازی لیلا حاتمی ، مجری یک برنامه خانوادگی رادیو است که هر روز به سوال های شنوندگان برنامه اش پاسخ می دهد و به آنها توصیه می کند با همسرشان چگونه رفتار کنند تا زندگی بهتری داشته باشند. عطیه خودش با همسرش مشکلاتی دارد و حالا چند روزی برای مرخصی به شهر مقدس مشهد آمده تا نفسی تازه کند. اما حضور در حرم و مواجهه با دختری که مادرش را گم کرده ، او را گرفتار ماجرایی می کند که ادامه فیلم را شکل می دهد.

دخترک با زبان فارسی تکلم نمی کند و ارتباط با او دشوار است. ارتباط مساله ای است که عطیه را به خودش مشغول داشته. چطور می توان با اطرافیان ارتباط داشت؟ چگونه با خانواده باید ارتباط برقرار کرد؟ و در نهایت نوع رابطه و چگونگی رابطه ما با خدا چیست؟ همه این سوال ها در بستری دینی و در حرم مطهر امام رضا (علیه السلام) اتفاق می افتد.ظرافتی که کارگردان رعایت کرده و قهرمانش را به روستایی دور افتاده و امامزاده ای ناشناس که مردم مخاطب به دیده تردید به این موقعیت سینمایی می نگرند نبرده ، بلکه به جایی برده که همه ایرانیان از هر رنگ و نژاد و جنس و با هر سلیقه ای و حتی با هر آئینی به آنجا دل بسته اند. شاید رمز حضور آدم های متفاوت در سینما برای دیدن فیلم هم در همین نکته نهفته باشد.

عطیه دخترک را که به قسمت گم شدگان سپرده دوباره پس می گیرد. آرامش می کند. برایش غذا می خرد. کفش هایی که دوست دارد را تهیه می کند. لباس نو بر تنش می پوشاند و در نهایت به وقت بیماری، خطر متهم شدن به دزدی کودک را به جان می خرد و به فوریت های پزشکی حرم مراجعه می نماید. عطیه ای که شاید به خاطر نزدیکی به مرگ که وعده پزشکان به اوست قدری ارتباطش با خدا و دین خدا کم رنگ شده و هر بار که می خواهد به زیارت برود، با ذهنی آشفته توانایی این کار را در خود نمی بیند; او پس از کمک به این دخترک مشتاقانه به زیارت می شتابد.

قهرمان فیلم علی رغم کلیشه های رایج سینمای ایران، نه دلباخته می شود که با عشق مجازی به عشق حقیقی برسد و نه خواب نما، بلکه با عمل به یکی از کلیدی ترین دستورات دین اسلام یعنی دستگیری از خلق خدا به خدا می رسد.

نویسنده : محمد آقاسی