چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
سرنوشت ستم پیشگان
بنابر نقل منابع متعدد، پس از ماجرای کربلا دستان ابن کعب در تابستان چنان خشک میشد گویا که چوب خشکی بیش نیست. در زمستان نیز آنقدر عفونت میکرد که به طور مرتب از آن خون و چرک میآمد. او تا آخر عمر به این مرض مبتلا بود.
● سرنوشت قاتلان و دشمنان سید الشهدا علیه السلام
بنا بر نقل منابع متعدد، پس از ماجرای کربلا دستان ابن کعب در تابستان چنان خشک میشد گویا که چوب خشکی بیش نیست. در زمستان نیز آنقدر عفونت میکرد که به طور مرتب از آن خون و چرک میآمد. او تا آخر عمر به این مرض مبتلا بود.
عاشورا عجیب ترین و سیاه ترین روز تاریخ حیات بشری به پایان رسید. جمعی محدود و انگشت شمار از بهترین فرزندان آدم هر آنچه زیبایی را توانستند به تصویر کشیدند. در برابر آنان نیز جمعی از قابیلیان به هوای نام و نان و اوهام خویش هر آن قدر سیاهی و تباهی و سنگدلی را از دستهای ناپاکشان برآمد به نمایش گذاشتند. به خیال خام آنان این ماجرا پایان یافت و شیرینیهای ناشی از آن آغاز گشت. این جمعیت به قدری کثیف و پلید و خون خوار بودند و در نوشیدن جام زهر دنیا عجله داشتند که برای بردن انگشتری، انگشت را نیز به همراه آن میبردند. برای برداشتن گوشواره به هیچ گوشی رحم نکردند. اینان حیا نکرده و از سر پیر و جوان خاندان رسول خدا صلی الله علیه و آله حجاب برداشتند و تمام لباسهای جگرگوشهاش را پس از شهادت از تنش درآوردند. عجیب بود این همه قساوت و سنگدلی و حماقت؛ واقعا جادارد از آنان بپرسیم مگر لباس کهنه و پاره قیمتی داشت یا قابل استفاده بود که چنین نمودید؟ اگر در آن شرایط شیعیان قدر و وقت ناشناسی کردند و با کوتاهیهای خود زمینه ساز بروز و ظهور این فاجعه بیمانند شدند لیک اندک زمانی بعد که آتش شرم تمام وجودشان را در برگرفت سعی در تسکین جان خویش با انتقام از عملان و مسببان این ماجرا شدند. سرافکندگان و شرمندگان چنان انتقامی از آنان گرفتند که کم از رفتار آنان نداشت اما چه سود؟ آنچه نباید اتفاق میافتاد اتفاق افتاده بود و حرمت خندان رسول خدا به بدترین و شدیدترین حالت شکسته بود و تا قیامت قابل جبران نبود؛ آتشی برپا شده بود که هیچ گاه از شعلهاش کاسته نشد و الآن پس از گذشت قریب به چهارده قرن آتش حزن و حسرت تا سادقات عرش بالا میرود شاید با ظهور قائم آل محمد صلی الله علیه و آله این درد اندکی تسکین یابد.
▪ ابن کعب
نام او را در منابع به شکل ابحر، بحر و ابجر میتوان یافت. علت این اختلاف ظاهرا ناشی از آن است که دستانش به مرضی مبتلا شده و در عربی دستان بحر و ابحر چنین نوشته میشود: یدا بحر و یدا ابحر و احتمال حذف یا افزودن الف در هنگام توالی دو الف پشت سر هم وجود دارد.
وی همان کسی است که لباس از تن سیدالشهدا ارواحنا فداه پس از شهادت ایشان برون آورد.لازم به ذکر است آن حضرت لباسی را به عنوان لباس رو بر تن داشتند و لباسی را نیز زیر آن پوشیده بودند. امام علیه السلام پیش از آنکه به میدان قدم نهند لباسی از جنس برد یمانی(اللهوف،ص۱۷۴) طلب کرده و پوشیدند. گفته شده این به خصوص هنگام شهادت حضرتش لباس زیبا و چشم نواز بوده است(مقتل خوارزمی،ج۲،ص۳۸؛مثیر الاحزان،ص۱۷۴).
ابن کعب لباس زیرین را که امام علیه السلام پیش از پوشیدن آن را پاره پاره کرده بودند شاید که مانع از بیرون آوردنش شود از تن ایشان درآورده و پیکر مقدس ایشان را عریان بر زمین رها میکند.
بنا بر نقل شیخ مفید رحمه الله علیه ابن کعب در لحظات پایانی حیات امام حسین علیه السلام عبدالله بن الحسن المجتبی علیهماالسلام را نیز در حالی که تلاش میکرد با قرار دادن دستانش در برابر شمشیر ابن کعب از جان عموی خویش محافظت کند به شهادت رساند(الارشاد،ج۲،ص۱۱۰-۱۱۱).
جنایات او محدود به آنچه گفتیم نمیشود. در برخی گزارشها آمده وقتی سپاهیان ابراهیم بن مالک اشتر برای خونخواهی شهدای کربلا قیام کردند از جمعی از یزیدیان کربلا انتقام گرفتند که ابن کعب یکی از آنان بود. ابراهیم پس از دستگیری ابن کعب شرح تباهکاریهایش در کربلا را از خود او پرسید.آن ملعون میگوید که حجاب از سر (حضرت) زینب(سلام الله علیها) برداشتم و گوشوارههای ایشان را چنان کشیدم که گوشهایشان زخمی شد.این گونه بود که توانستم آن گوشوارهها را بردارم. ابراهیم در حالی که میگریست به او گفت: «وای بر تو ایشان به تو چه فرمودند؟» گفتند:
خداوند دستان و پاهایت را قطع کند و پیش از آتش جهنم تو را به آتش دنیا بسوزاند.
ابراهیم او را عتاب کرد که آیا از خداوند شرم نکردی؟ از جد بزرگوارشان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نترسیدی؟ و هیچ احساس رأفت و ترحمی در دلت حس نکردی؟
سپس ابراهیم به یارانش دستور داد ابتدا دستانش را باز نموده و آنها را قطع کنند و پس از آن پاهایش را بریدند.چشمانش را درآوردند و او را با روشهای مختلف عذاب دادند (حکایه المختار فی اخذ الثار، ص۴۶).
بنا بر برخی نقلها او پیش از درگیریها فلج شده و تا مدتها زمینگیر بود(اللهوف، ص۱۷۸). ظاهرا این گزارش مربوط به بحیر بن عمرو است که لباس رویی سیدالشهدا ارواحنا فداه را برداشته بود؛ زیرا همان طور که دیدیم ابن کعب با خونخواهان سیدالشهدا علیه السلام جنگیده و دستگیر شده بود و به طور طبیعی کسی که زمینگیر شده باشد نمیتواند در میدان نبرد حاضر شود. علاوه بر آن سرنوشت زمینگیری برای بحیر بن عمرو به صراحت در منابع آمده است (مناقب، ج۴، ص۵۷). البته برای جمع کردن میان گزارشها و با توجه به آن که مطلب فوق را ابن طاوس نقل کرده میتوان این فرض را در نظر گرفت که سپاهیان ابن زیاد او را به همره خود آورده بودند و او را در محملی حمل مینمودهاند.قبول این فرض با توجه به دو دلیل فوق چندان بعید به نظر نمیرسد و بالاخره در برخی گزارشها نیز گفته شده در نهایت مختار او را سوزاند(مناقب، ج۴، ص۱۱۱).
بنا بر نقل منابع متعدد، پس از ماجرای کربلا دستان ابن کعب در تابستان چنان خشک میشد گویا که چوب خشکی بیش نیست. در زمستان نیز آنقدر عفونت میکرد که به طور مرتب از آن خون و چرک میآمد. او تا آخر عمر به این مرض مبتلا بود( اعلام الوری،ج۱،ص۴۶۸؛ الارشاد، ج۲، ص۱۱۱؛ مقتل خوارزمی، ج۲، ص۳۸؛ مثیر الاحزان،ص۱۷۴)
سدی نقل میکند مدتی کوتاه پس از واقعه عاشورا شبی را با مهمانی مشغول به صحبت بودم. صحبت با او را بسیار دوست میداشتم و او را بسیار احترام و اکرام مینمودم. آن شب صحبت به درازا کشید. لابه لای مطالب از کربلا سخن به میان آمد. از اعماق وجود آهی کشیده و اظهار تأسف شدیدی نمودم.
▪ ابانی/دارمی
وی فرزند ابان بن دارم و یا از قبیله بنی دارم بوده و در قتل عباس بن علی علیهما السلام شرکت داشته (بحارالانوار،ج۴۵،ص۳۰۶)و پس از اتمام جنگ نیز با شادی و سرور (ثواب الاعمال،ص۲۵۹و۲۶۰) سر مبارک ایشان و یا سید الشهدا علیه السلام را بر سر نیزه حمل میکرده است(احقاق الحق، ج۱۱،ص۵۳۲).
به تصریح همه منابع آنها که پیش از ماجرای کربلا او را دیده بودند همگی اذعان نمودهاند که او صورتی زیبا و بسیار سفید و شاداب داشته است؛حتی شاهدانی که او را به همراه کاروان اسیران اهل بیت علیهم السلام در کوفه مشاهده کردهاند مانند همین را درباره او گزارش کردهاند. سفیدی چهره دارمی پس از مدتی به سیاهی مشمئز کنندهای بدل میشود.علاوه بر آن، وی تا پایان عمر هرگز خواب خوشی نداشت و هر شب خواب میدید یک یا دو نفر میآیند و او را تا جهنم کشانده و به درون آتش میافکنند. چهره او نیز پس از اولین خواب و افتادن در آتش جهنم سوخته و سیاه مینماید(احقاق الحق، ج۱۱، ص۵۳۲). داد و فریاد دارمی در خواب همه اطرافیانش را درمانده و مستأصل کرده بود(المناقب،ج۴،ص۵۸). بیخوابی و سیاهرویی او در تمام منابع فوق آمده است.
نقل شده روزی در جمعی صحبت او به میان آمد و شخصی منکر این امر شد. اندکی بعد آن شخص در آتش سوخت(احقاق الحق، ج۱۱، ص۵۳۲).مانند این عذاب برای حرمله بن کاهل اسدی(تذکره الخواص سبط ابن جوزی، ص۲۸۱و ۲۸۱) و نیز گاه بینام نقل شده است(ینابیع الموده، ص۳۸۸).
▪ ابن ابی جویره/جویرویه/مزنی
سیدالشهدا ارواحنا فداه در روز عاشورا در اطراف سپاه خود چالهای حفر نموده و آتشی برپا کردند تا جنگ جناح سپاه ادامه یابد و از دیگر جهتها آسوده خاطر باشند.
ابن ابی جویریه مزنی که سوار بر اسب بود با دیدن این فعالیت حضرت کف زد و با حالتی تمسخر آمیز گفت:« ای حسین و ای یاران حسین، آتش بر شما بشارت باد که خود در دنیا به سوی آن شتافتید.»
سیدالشهدا ارواحنا فداه از یاران نامش را پرسیدند و پس از شنیدن نام او فرمودند:
خدایا او را در آتش دنیا بسوزان.
در پی این دعا ناگهان اسب او رم کرد و جویریه را در همان آتش انداخت. وی در آن آتش سوخت(امالی شیخ صدوق، ص۲۲۱؛ روضه الواعظین،ص۱۸۵).
▪ ابن حوشب
وی که از مشاهیر و خواص سپاه عبیدالله بن زیاد بود در نبردی که میان لشکر ابراهیم بن اشتر با سپاه ابن زیاد به خونخواهی عاشورا در ساحل نهر خازر و حوالی موصل کشته شد و سرش را برای مختار فرستادند(امالی شیخ طوسی،ص۲۴۱؛ بحارالانوار،ج۴۵،ص۳۸۲).
▪ ابن ضبعان
او نیز در نبرد فوق به دست احوص بن شداد همدانی با ضربهای کشته شد (بحارالانوار، ج۴۵، ص۳۸۰ و ۳۸۱).
▪ ابوالاشرس
وی از جمله مشاهیر سپاه عبیدالله بن زیاد بود. ابوالاشرس همانند ابن حوشب در نبرد با سپاه ابراهیم کشته شد و سرش را برای مختار فرستادند(امالی شیخ طوسی،ص۲۴۱؛ بحارالانوار، ج۴۵، ص۳۸۴).
▪ ابو اسماء بسر بن ابی سمط/بشر بن سوط/حوط و عثمان بن خالد
این دو که ظاهرا دوست و همراه همیشگی هم بودهاند با همکاری هم عبدالرحمن بن عقیل بن ابیطالب را به شهادت رسانده و در عصر عاشورا او را عریان نمودند (بحارالانوار، ج۴۵، ص۳۷۴؛ مقتل الحسین علیه السلام لوط بن یحیی،ص۳۷۳ و ۳۷۴).
روزی مختار عبدالله بن کامل را به سوی آن دو روانه کرد. عبدالله به مسجد بنی دهمان رسید. او مردمان را در مسجد گرد آورده و خطاب به آنها گفت:« گناه تمام بنی دهمان از ابتدا تا قیامت بر عهدهام باشد اگر شما این دو را نیابید و من گردن یک یک شما را نزنم.» آنان از او مهلت خواستند و همگی به جست و جو به دنبال ایشان راه افتادند.
بنی دهمان آن دو را در حالی در جبانه یافتند که قصد داشتند با هم به جزیره(بین النهرین) بروند. ایشان آنها را دستگیر کرده و به عبدالله بن کامل تحویل دادند.عبدالله از اینکه هر دو با هم دستگیر شدهاند خدای را سپاس گفت و پس از آن هر دو را گردن زد و به نزد مختار بازگشت.
مختار که گزارش ماجرا از عبدالله شنید او را بازگرداند و به او دستور داد که هر دو را بسوزاند و هرگز آنها را دفن نکند(تجارب الامم،ج۲،ص۱۵۱؛ مقتل الحسین علیه السلام لوط بن یحیی،ص۳۷۳ و ۳۷۴؛ بحارالانوار،ج۴۵،ص۳۷۴؛ حاشیه وقعه الطف، ص ۲۴۷).
▪ اخنس بن زید
سدی نقل میکند مدتی کوتاه پس از واقعه عاشورا شبی را با مهمانی مشغول به صحبت بودم. صحبت با او را بسیار دوست میداشتم و او را بسیار احترام و اکرام مینمودم. آن شب صحبت به درازا کشید. لابه لای مطالب از کربلا سخن به میان آمد. از اعماق وجود آهی کشیده و اظهار تأسف شدیدی نمودم.
اخنس با تعجب از من پرسید:« تو را چه میشود؟»
گفتم:«مصیبتی را یاد کردی که از همه مصائب بزرگتر است.»
پرسید:«آیا تو در کربلا حاضر بودی؟»
گفتم:«الحمدلله نه!»
پرسید:«چرا خدا را شکر میکنی؟»
گفتم:«برای آنکه خون سید الشهدا علیه السلام دامنم را نگرفت؛ همانا جدشان رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:هرکس خون فرزندم حسین را بریزد در روز قیامت کفه اعمالش سبک خواهد بود.»
گفت:«آیا چنین فرمود؟»
گفتم:«آری. باز ایشان فرمودند: فرزندم حسین به ظلم و ستم کشته خواهد شد.آگاه باشید هرکه او را شهید کند در تابوتی از آتش گذاشته خواهد شد و به اندازه نیمی از عذاب تمام جهنمیان عذاب میشود. دستان و پاهایش بسته و چنان بویی متعفنی دارد که اهل جهنم از آن بو در عذابند. این عذاب از آن او و پیروان و همراهان و هرآن کسی است که به عمل ناشایست او راضی باشد. هر گاه پوست تنشان بپزد پوستی دیگرشان دهیم، تا عذاب خدا را بچشند(سوره نساء(۴)،آیه ۵۶) لحظهای عذاب ایشان کاهش نمییابد و از حمیم جهنم به آنان خورانده میشود. چه بیچارهاند با عذاب جهنم.»
گفت:«برادر این حرفها را بشنو و باور نکن.»
گفتم:«چطور میتوانم باور نکنم در حالی که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: نه دروغ گفتهام و نه به من دروغ گفته شده است.»
گفت:«از قول رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل نمیکنند که قاتل فرزندم حسین عمرش کوتاه میشود؟ من الآن عمرم از نود سال گذشته است. مگر تو مرا نمی شناسی؟»
گفتم:نه.
گفت:«من اخنس بن زیدم.»
پرسیدم:«در کربلا چه میکردی؟»
گفت:«من یکی از آنهایم که عمر سعد آنان را مأمور کرد با نعل اسبانشان بدن(پاک و مطهر) حسین(علیه السلام) را پامال کنند و استخوانهایش را درهمشکنند.علاوه بر آن، علی بن الحسین (علیهما السلام ) آن زمان بیمار و بر زیراندازی بود. آن زیر انداز را چنان از زیر بدنش کشیدم که به رو بر زمین افتاد. گوشهای صفیه بنت الحسین(علیه السلام) را برای درآوردن گوشوارههایش زخمی کردم.»
سدی نقل میکند چشمانم خونبار شد و قلبم آتش گرفت. دنبال راهی بودم که بتوانم او را به هلاکت برسانم. ناگهان سوی چراغ کم و خاموش شد. برخاستم که آن را روشن کنم.اخنس در حالی که همچنان به سلامتی و اوضاعش غره بود به من گفت: بنشین و انگشتش را دراز کرد تا آن را روشن کند.به ناگاه انگشتش آتش گرفت. آن را در خاک فرو کرد ولی آتشش خاموش نشد.
فریاد زد:« برادر کمکم کن.»
بر خلاف تمایل قلبیام روی انگشتش آب ریختم. ولی همین که آب به آتش رسید آن را شعلهورتر ساخت. باز فریاد زد:«این چه آتشی است؟ چرا خاموش نمیشود؟»
گفتم:«خودت را به درون نهر بینداز.»
او هم خود را به درون آب انداخت. آب به هر قسمت از بدنش که میرسید آتش آن را دربرمیگرفت. با چشمان خود شاهد آن بودم که تمام بدنش بسان چوبی خشک در حال سوختن است. قسم به خدا این آتش تا آنجا ادامه یافت که بدنش ذغال شد و به روی آب آمد (بحارالانوار، ج۴۵، ص۳۲۱ و ۳۲۲؛ مدینه المعاجز، ج۴،ص ۹۲- ۹۵؛ فخری منتخب طریحی،ج۱، ص۱۷۵).
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست