پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

ماجرای كشف نفت


ماجرای كشف نفت

در حدود صد سال قبل در دیدار از ایران نوشت »ایران از هر لحاظ فقیر است, مگر از لحاظ كیلومترمربع« در آن هنگام كه هنوز منابع نفتی كشف نشده بودند, بدون شك این اظهارنظر درست بود اما با كشف منابع نفتی دیگر نمی شد ایران را كشوری فقیر نامید

در عراق، نزدیك شهر كركوك و در میان صحرا شعله كوچك آبی رنگی به نحوی اسرارآمیز از زمین زباله می‏كشید و بر سطح بركه‏ای مایع تیره رنگ قابل اشتعالی شناور بود. این مكان از زمان‏های فوق‏العاده قدیم مورد احترام و تكریم، برخی ایرانیان آتش‏پرست قرار داشت. پیش از جنگ جهانی اول هنگامی كه دیپرت فون بلوشر از این منطقه دیدن می‏كرد، مشاهداتش را چنین نوشت: »هنگامی كه در سال ۱۹۱۷ مدت كوتاهی در كركوك بسر بردم چند بار با دیگران برای گردش به این مكان رفتیم. ما برای پرستش به این مكان نرفتیم، زیرا آنقدر هوشیار بودیم كه بافه‏ای از كاه مشتعل را به آن بركه بیندازیم. آن وقت در میان دود بسیار غلیظ و با صداهای ممتد و توأم با تراق تراق شعله غول‏آسایی ظاهر شد كه چند دقیقه دوام داشت. ما از این بازی بچه‏گانه مسرور می‏شدیم و می‏دانستیم كه در این‏جا گاز و نفت از زمین بیرون آمده و علت بروز این عارضه جالب توجه شده است. اما هرگز فكر نمی‏كردیم كه بزرگترین مخازن نفت جهان در این نقطه، رشته‏ای از خود را به سطح زمین فرستاده است. هیچ یك از ما پیش‏بینی نمی‏كرد كه چندی بعد، در این‏جا میلیون‏ها تن نفت استخراج خواهد شد و در لوله‏های مستقیم از دل صحرا خواهد گذشت و به مدیترانه حمل خواهد شد.« با مشاهده نفت سرگردان بر روی زمین مشخص شده بود كه این منطقه و مناطق نزدیك به آن آكنده از نفت است. اما كسی فكر نمی‏كرد كه در میان ارتفاعات كشور ایران نیز چنین جایی وجود داشته باشد. در میان كوه‏های بی‏برگ و بار حاشیه جنوب ایران، در شرق رود كارون كه منطقه‏ای خشك و بیابانی بود در جویی باریك ماده‏ای تیره‏رنگ و سریع‏الاشتعال ترشح می‏شد. در اینجا نیز مردم بومی این ترشحات را گرد می‏آوردند و در امور خانه‏داری به عنوان سوخت مورد استفاده قرار می‏دادند. این عارضه طبیعی، باعث شد كه منطقه مسجد سلیمان مورد توجه مردم بومی و نیز به تدریج خارجی‏ها قرار بگیرد. به جز این منطقه نواحی خشت، دالكی، خورموج و خنج در نزدیكی بوشهر نیز مورد توجه كارشناس نفت بود. در آن زمان خارجیان بسیاری مركز فعالیت تجاری خود را در شهر بوشهر قرار داده بودند. یكی از آنها آلبرت هوتز بازرگان هلندی بود، وی از طریق یك هلندی دیگر به نام هوتوم شیندلر كه در آن موقع به عنوان مهندس معادن در وزارت معادن ایران كار می‏كرد و از وجود منابع سوخت زیرزمینی از قبیل قیر و زغال‏سنگ و نفت در این منطقه باخبر شد. بنابراین در ۲۱ ژوئیه ۱۸۸۳ اولین امتیاز مستقل استخراج نفت به هوتز هلندی داده شد. بعد از اخذ امتیاز مأموران هوتز در نواحی دالكی مشغول كاوش و جست‏وجو گشتند و به این مناسبت كارگزار بوشهر در تاریخ ۲۳ ربیع‏الثانی ۱۳۰۲ هجری قمری طی گزارشی به تهران نوشت: از قراری كه مذكور می‏شود معادن نفت واقعه قریب به قریه دالكی من مضافات بوشهر كه بندگان جناب جلالتمآب اجل اكرم مخبرالدوله دام اقبال‏الله تعالی به كمپانی تجاری هلندی واگذار و مقرر فرموده‏اند بروند مشغول نفت‏گیری و روغن‏سازی بشوند. اكنون در بوشهر تجار مزبور مشغول فراهم آوردن اسباب كار عمله هستند، كه امروز و فردا عزیمت به صوب مقصود نمایند...« گروه هلندی اهالی مجاور مناطق نفتی دالكی را نیز به كار گرفتند. اگرچه مقداری نفت بر روی زمین تراوش كرده بود، اما چاه‏هایی كه كنده شد به نفت نرسیدند. عده‏ای گفتند كه مكان چاه‏ها خوب انتخاب نشده‏اند. با این حال بعد از آن كه چاه‏هایی به عمق ۲۷۰ متر در دالكی و كمی كمتر از آن در »سالاخ« كنده شد، شركت دست از فعالیت خود برداشت، زیرا در هیچ جا به نفت نرسید و عاقبت در سال ۱۹۰۱ شركت منحل شد. در همین زمان ژاك دمورگان فرانسوی باستان‏شناس و زمین‏شناس، در جنوب غربی و غرب ایران برای دستیابی به آثار باستانی حفاری می‏كرد. وی آثار وجود نفت را در حوالی مسجدسلیمان مشاهده كرد و در محل »چاه سرخ« نزدیك زهاب هم نفتی را مشاهده و آزمایش نمود و معتقد شد كه می‏توان از آن ناحیه نفت استخراج كرد. مشاهدات دمورگان راجع به نفت به صورت مقاله‏ای مفصل در مجله معادن، در پاریس منتشر می‏شد. در پی درج این مقاله، آنتوان كتابچی‏خان رئیس و قانون‏نویس سابق گمرك ایران كه در بروكسل مأموریت داشت و در اروپا مقیم بود، و در مسافرت‏های خود به نقاط غرب ایران، آثار سطحی نفت را مشاهده كرده بود، از وجود منابع مهم نفت در ایران اطمینان پیدا كرد و سفری به پاریس رفت و در آنجا با سردروموند ولف وزیر مختار سابق انگلیس در ایران راجع به معادن نفت ایران و امكان بهره‏برداری از آن‏ها مذاكره كرد. ولف هم كه خود اطلاعاتی از این مسأله داشت، برای مقابله با نفوذ روس‏ها گرفتن امتیازی در این خصوص را مفید دانست و با سرمایه‏داران انگلیسی به مذاكره پرداخت و عاقبت »ویلیام ناكس دارسی« برای انعقاد قرارداد آمادگی خود را اعلام كرد. البته نمی‏توان گفت كه فقط مقاله مورگان باعث جلب توجه انگلستان شده است اما این مقاله می‏تواند انگلیسی‏ها را به فواید مسلم این امتیاز از نظر مالی و اقتصادی مطمئن ساخته باشد. دارسی با اطلاع از این ماجرا، »اچ. تی، بورلز« را به همراه یك معاون به نام »دالتون« برای تحقیق و »آلفرد لی تل تن ماریوت« را به عنوان نماینده خود به همراه آنتوان كتابچی‏خان به ایران فرستاد. این گروه در سال ۱۹۰۱ كاوش و تحقیقات خود را انجام داده و گزارش‏های امیدواركننده‏ای برای دارسی فرستادند. به این ترتیب دارسی در سال ۱۹۰۱ از دولت ایران امتیازی كسب كرد كه طبق آن حق انحصاری استخراج معادن نفت در سراسر كشور، به استثنای ایالات شمالی، به مدت شصت سال به او واگذار می‏شد. دارسی عملیات اولیه حفاری خود را ابتدا در ناحیه قصرشیرین آغاز كرد و متحمل هزینه‏های گزافی شد، اما موفقیتی به دست نیاورد. بنابراین شركت نفت برمه در این امر شریك شد، اما حفاری‏ها را به ناحیه مسجدسلیمان منتقل كرد. تا سال ۱۹۰۹ حدود دویست چاه در مسجدسلیمان زده شد كه از آن تعداد ده چاه به نفت رسید، اما نفت حاصله از این چاه‏ها، چنان زیاد بود كه تمام فعالیت‏های گذشته را پوشش داده و سود گزافی نصیب دارسی كرد. مدیركل شركت نفت دارسی به نام جكس، به ویپرت بلوشر در مورد این چاه‏ها گفته است: فقط كافی است كه پیچ‏ها را یك بار بچرخانم، آن وقت نفت استخراجی به دو برابر افزایش خواهد یافت. اما چنین كاری نمی‏كنم، چه نمی‏توانم آن را در بازار جهانی بفروش برسانم« نفت مسجدسلیمان واجد دو ویژگی فوق‏العاده بود. اول دورافتادگی ناحیه از محل‏های پرآشوب و دوم میزان بالای نفت موجود در زیرزمین. در دوره جنگ هم از راه زمینی به هیچ وجه نمی‏شد به مسجد سلیمان دست یافت و از ناحیه خلیج فارس هم امكان حمله به این منطقه نفتی قابل تصور نبود. با توجه به این ویژگی، نیروی دریایی انگلیس قسمتی از سهام شركت را خرید و به این ترتیب سوخت كشتی‏هایش را تأمین كرد. بنابراین چون ناوهای انگلیسی به نفت ایران متكی بودند، جریان استخراج و فروش نفت به طور مداوم ادامه یافت. به گونه‏ای كه شركت نفت انگلیس و ایران به یكی از عظیم‏ترین مؤسسات جهان تبدیل شد. انگلیسی‏ها در ادامه كار نیازمند آن بودند كه ایرانی‏ها را نیز در درآمد نفت (هرچند اندك) شریك كنند، زیرا حمایت عشایر بختیاری برای نگهبانی از خط لوله نفت یك ضرورت استراتژیك بود. از طرف دیگر بسیاری از چاه‏های نفت تا در زمین‏های مردم بود و یا چاه نفت باید از آن عبور می‏كرد. در آوریل ۱۹۰۹ دارسی شركت دیگری به نام »شركت نفت بختیاری« را تأسیس كرد و تعدادی از خوانین بختیاری شریك شدند. یكی از دلایلی كه رضاشاه در سال ۱۳۱۲ قرارداد دارسی را تمدید كرد، تصاحب سهام خوانین بختیاری در شركت نفت بختیاری بود كه این امر در اوایل سال ۱۳۱۵ زمانی كه خوانین بختیاری به زندان رفته بودند اتفاق افتاد و جعفر قلی‏خانی اسعد بختیاری، صمصام‏السلطنه، سردار محتشم و امیرمفخم سهام خود را واگذار كردند. متأسفانه باید گفت كه قضاوت سون هدین سوئدی مبنی بر اینكه كشور ایران فقیر است، به رغم كشف منابع نفتی نیز صدق می‏كرد، زیرا انگلیسی‏ها تمام نفت ایران را به خارج انتقال می‏دادند و نفت برای ایران دستاوردی نداشت. محبوبی اردكانی در جلد دوم كتاب »تاریخ مؤسسات تمدنی جدید در ایران« می‏نویسد: »شیوه شركت نفت انگلیس از نظر اداره امور در جهت منافع تام سهامداران بوده است، بدون اینكه نفعی خارج از موارد ضروری و اجباری به ملت ایران برسد و در سایه آن آبادی‏هایی در این كشور پدید آید و در این راه همه مقتضیات هم برای آن موجود و كلیه موانع مفقود بود. حتی آنقدر فكر اقتصادی و مآل‏بینی هم بر اولیاء شركت غلبه نداشت كه بفهمند كه هر چه حوزه امتیاز آنها آبادتر و كارگر آنها از لحاظ فنی آزموده‏تر و تعلیم‏دیده‏تر و از لحاظ زندگی كمتر دچار دست‏تنگی باشد، بازده كار و درنتیجه منافع مادی آن برای شركت بیشتر است تا چه رسد به مردم ایران. گویی كه او فقط نظر به كارگر ارزان داشت و بس.

علی احسان