سه شنبه, ۱۸ دی, ۱۴۰۳ / 7 January, 2025
نگاهی به روابط ایران و مصر
قرار است روزهای آینده منوچهر متکی وزیر امورخارجه ایران با احمد ابوالغیط همتای مصری خود درباره از سرگیری روابط دو کشور دیدار کنند. این دیدار پس از اظهارات اخیر محمود احمدینژاد درباره تمایل ایران به از سرگیری فوری روابط با مصر انجام میشود. به انگیزه دیدار متکی و ابوالغیط سابقه روابط ایران و مصر تا قبل از روی کار آمدن دولت محمود احمدینژاد را مرور میکنیم.
آنچه امروزه ممکن است تعجب همه را برانگیزد اینکه دو کشور مهم تاریخی چون ایران و مصر با داشتن ویژگیهای مشترک فراوان سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، فاقد روابط دیپلماتیک کامل با یکدیگرند. روابطی که میان دو کشور به عمق ترایخ میرسد و شکلگیری آن به نخستین سدههای پیدایش تمدن بر روی این کره خاکی باز میگردد.
علاوه بر این تاریخ معاصر نشان میدهد که قطع روابط میان دو کشور در هیچ دورهای به اندازه امروز طولانی نبوده است. سلسله وقایع تاریخ اخیر گواهی میدهد که تبادل سفیر میان ایران و مصر در دوره جدید به ۱۳۸ سال پیش برمیگردد، زمانیکه کشور ایران بعد از امضاء معاهده ارز روم با حکومت وقت عثمانی، اجازه یافت در حیطه قلمرو این امپراطوری، کنسولگری و سفارتخانه باز کند. در آن سالها کشور مصر بخشی از حاکمیت عثمانیها به حساب میآمد و ایران از این طریق توانست در سال ۱۸۶۹ نخستین سفیر خود به نام حاج محمد صادق خان را در دوره قاجاریه روانه قاهره کند.
از زمان ورود نخستین سفیر ایران به قاهره تا سال ۱۹۶۱ و تیره شدن روابط ایران و مصر در روزگار جمال عبدالناصر و شاه سابق ایران، ۱۳ سفیر ایرانی در کشور مصر خدمت کردند. در آن سالها موضعگیری جمال عبدالناصر و شاه سابق ایران بر علیه یکدیگر، روابط سیاسی میان دو کشور را به مدت ۹ سال معلق ساخت.
اما در واپسین سال زندگی ناصر تلاش برای از سر گیری روابط مجدد میان دو کشور صورت گرفت و بعد از مرگ رهبر سابق مصر در ۲۸ سپتامبر ۱۹۷۰، یک بار دیگر دو کشور به تبادل سفیر پرداختند. بهدنبال آن و با بهروی کار آمدن انور سادات بهبود روابط میان دو کشور شتاب گرفت و در سال ۱۹۷۵ با سفر شاه سابق ایران به مصر به اوج خود رسید. قبل از این در اکتبر ۱۹۷۱ سادات توقف کوتاهی در تهران داشت و در زمان برگزاری جشنهای معروف ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی در شیراز، حسین شافعی معاون وقت انور سادات ریاست هیئت مصری را در این جشنها بهعهده داشت.
فاصله میان سالهای ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۸ را نقطه عطف اوج گرفتن روابط ایران و مصر در روزگار رژیم گذشته ایران تلقی میکنند، زیرا علاوه بر سفر شاه سابق و ولیعهد او به این کشور، همسر شاه ایران نیز دو بار به مصر سفر کرد و موافقتنامههای متعدد اقتصادی، سیاسی و فرهنگی میان مقامات دو کشور به امضاء رسید. در این سالها دو کشور نه فقط روابط محکم اقتصادی، سیاسی و فرهنگی با یکدیگر برقرار کرده بودند، بلکه شاه سابق ایران در شخصیت رئیسجمهور وقت مصر دولتی را یافته بود که در بسیاری از قضایای منطقه ملتهب خاورمیانه و بهویژه در نگاه به اسرائیل و آمریکا با وی همراه بود و همانند او فکر میکرد.
این اندیشهها سرانجام مصر روزگار انور سادات را به کمپ دیوید و امضاء قرارداد صلح با اسرائیل کشاند. موضوعی که خشم جهان عرب را بر ضد سادات برانگیخت و به طرد و انزواء مصر منجر شد. در روزهای تنهائی و طردشدگی انور سادات، شاه سابق ایران نه فقط یار و دوست نزدیک او به حساب میآمد، بلکه مشوق وی در پیمودن راه صلح با اسرائیل بود. طوفان انقلاب بهمن ۱۳۵۷ در دوره طلائی روابط ایران و مصر وزیدن گرفت. آنچه که در نظر شاه سابق ایران نکات مثبت و قابلت تحسین رژیم حاکم بر مصر پنداشته میشد، در نظر انقلابیون ایران نکات منفی و قابل نکوهش ارزیابی گردید.
فلسطین و قضیه فلسطین بخش جدانشدنی از انقلاب ایران بود و آنچه که سادات در راه صلح با اسرائیل به آن اقدام کرده بود، در انقلاب ایران خیانت بزرگی تلقی شد و رئیسجمهور سابق مصر به شخصی منفور در نظر انقلابیون ایران مبدل گشت. در آن روزهای انقلابی در ایران، علاوه بر قرارداد صلح با اسرائیل، پناه دادن به شاه ایران توسط انور سادات، خود بهخود خشم مردم انقلابی ایران را بر ضد وی برمیانگیخت و در نهایت همه این امور به قطع روابط میان دو کشور منجر شد و تبادل اتهامات و حملات تبلیغاتی بر علیه یکدیگر جایگزین شکل روابط گذشته شد. آغاز جنگ ایران و عراق در سال ۱۹۸۰ و حمایت حکومت مصر از صدام حسین و فرستادن سربازان مصری به جبهههای جنگ بر ضد ایران، عامل دیگری برای عمیقتر شدن اختلافات میان ایران و مصر شد.
جنگ ایران و عراق که در پی بلندپروازیهای صدام حسین بروز کرد، در میان طراحان دیپلماسی مصر بهعنوان سپر دفاعی جهان عرب در برابر توسعه انقلاب ایران تعبیر شد و مصریها که بعد از امضاء قرارداد صلح با اسرائیل خود را مطرود از جهان عرب یافته بودند، تمام تلاش خود را بهکار بردند تا از جنگ ایران و عراق وسیلهای برای بازگشت خود به صفبندی جدید اعراب بر ضد ایران انقلابی بسازند.
این سیاست مصر بعد از مدتی کارساز شد و کشور امارات متحده عربی نخستین کشوری بود که تحریم مصر را شکست و بهدنبال آن دیگر کشورهای عربی، یکی بعد از دیگری روابط خود را با این کشور از سر گرفتند. حادثه ترور انور سادات در سال ۱۹۸۱ تبعاتی برای روابط ایران و مصر بهوجود آورد که اگر چه موانع ظاهری و جانبی بر سر راه از سر گیری روابط میان دو کشور قرار داد، اما بهنظر میرسد این موانع جانبی و تشریفاتی تا به امروز به قوت خود باقی مانده و اجازه نداده است دو کشور آن طور که مایل هستند روابط دیپلماتیک خود را از سر بگیرند.
عامل حادثه ترور انور سادات یک افسر اسلامگرای ارتش مصر به نام خالد اسلامبولی بود که بعد از انجام حادثه ترور، دستگیر و به مرگ محکوم شد. انقلابیون ایران برای پاسداشت یاد وی و تجلیل از اقدام شجاعانه او، یکی از خیابانهای تهران را به نام وی نامگذاری کردند. نام این خیابان اکنون بهعنوان یکی از بزرگترین موانع از سرگیری روابط دو کشور تلقی میشود.
● روابط ایران و مصر در دوره اصلاحات
از زمان ترور سادات و جایگزن شدن محمد حسنی مبارک بهجای وی تا زمان روی کار آمدن محمد خاتمی و آغاز دوره اصلاحات، روابط ایران و مصر فراز و نشیبهای بسیاری دید، اما شرایط منطقهای و اوضاع داخلی دو کشور به هیچیک از طرفین اجازه نداد کارهای مهمی در جهت بهبود روابط سیاسی انجام دهند و این وضعیت تا پیروزی محمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۹۷ ادامه یافت. اما واقعه دوم خرداد ۱۳۷۶ از نظر دیپلماتیک طعم دیگری داشت و علاوه بر شور و شوق داخلی، تحسین مردم دنیا را برانگیخت و بهعنوان یک رویداد تاریخی، مصریها دست بهکار شدند و حسنی مبارک رئیسجمهور مصر، پیروزی خاتمی را به وی تبریک گفت. در چنین شرایطی این احساس در میان مسئولان دو کشور متبلور شد که میتوانند افقهای فرهنگی، بازرگانی و ورزشی را میان دو ملت باز کرده و زمینههای شکلگیری روابط کامل سیاسی را مهیا کنند. نخستین کارها با امور فرهنگی آغاز شد.
در سال ۱۹۹۹ یک فیلم ایرانی در جشنواره فیلم قاهره شرکت کرد و یک دختر ۱۶ ساله ایرانی به نام پگاه آهنگرانی جایزه بهترین هنرپیشه زن جشنواره قاهره را از آن خود کرد. در همین اثنا انجمن دوستی ایران و مصر که افراد مختلفی از قشرهای جامعه چون سینماگر، ورزشکار، نماینده مجلس و استاد دانشگاه را در خود جا داده بود، تشکیل شد و هدف خود را گسترش روابط فرهنگی و نزدیکی دو ملت ایران و مصر اعلام کرد.
در آن زمان ریاست این انجمن بهعهدهٔ فردی به نام محمد صادق حسینی مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بود که این وزارتخانه در دورهٔ تصدی عطاءالله مهاجرانی نقش مهمی را در گسترش روابط فرهنگی میان ایران و مصر از طریق فرستادن گروههای هنری و مطبوعاتی و دعوت از گروههای مشابه مصری برای سفر به ایران، ایفا نمود.
در یک رویداد جالب دیگر که نشان از توجه مصریها به فرهنگ ایرانی دارد، با بروز درگیری خونین میان مسلمانان و مسیحیان در یک روستای دورافتاده در استان سوهاج مصر، مسئولان مصری فیلم ایرانی فرزند مریم را برای اهالی روستا به نمایش درآوردند.
این فیلم، داستان یک پسر مسلمان را با یک کشیش مسیحی نشان میدهد که چگونه در دورههای سخت زندگی به کمک هم میشتابند و بهعنوان یار و یاور همدیگر ظاهر میشوند. پیام این فیلم دوستی میان مسلمانان و مسیحیان بود و مسئولان مصری برای آرام کردن فضای متشنج روستا از آن استفاده کردند.
در سال ۲۰۰۰ برای نخستین بار تیم ملی فوتبال مصر در یک بازی چهارجانبه در تهران شرکت کرد و به شدت مورد استقبال قرار گرفت. در این میان مصریها امیدوار شدند با اعزام تیمهای ورزشی بیشتر، هر چه زودتر زمینه برقراری روابط کامل دیپلماتیک میان دو کشور فراهم شود. از اینرو در پی گسترش روابط فرهنگی و ورزشی، دعوت از مقامات سیاسی و انجام سفرهای متقابل مسئولان میانی دو کشور مصر و ایران صورت گرفت.
از شخصیتهای بلندپایه سیاسی و دینی ایران چون جنتی، تسخیری و واعظزاده برای مشارکت در کنفرانس شورای عالی امور اسلامی که در قاهره منعقد میشد، دعوت بهعمل آورد. در مقابل مقامات تهران نیز از شخصیتهای دینی مصر چون شیخالازهر رئیس دانشگاه الازهر، مفتی بزرگ مصر و شخصیتهائی از وزارت اوقاف مصر برای شرکت در کنفرانس وحدت اسلامی تهران دعوت بهعمل آوردند. همچنین مصریها اجازه دادند مسجد حضرت زینب در قاهره توسط ایرانیها بازسازی و مرمت شده، محوطه پیرامونی آن را گسترش دهند.
در یک اقدام مثبت دیگر دولت مصر از درخواست ایران برای پیوستن به گروه ۱۵ به شدت حمایت کرد و در جلسهای که در خردادماه ۱۳۷۹ در قاهره منعقد شد، درخواست ایران بهرغم مخالفت کشورهای آمریکای لاتین که خواستار عضویت کلمبیا بهجای ایران در گروه ۱۵ بودند، تصویب شد. حسنی مبارک رئیسجمهور مصر پیوستن ایران به گروه ۱۵ را با یک تماس تلفنی به محمد خاتمی تبریک گفت و بسیاری از تحلیلگرایان در آن زمان متقاعد شدند که دیگر مانعی بر سر راه از سرگیری روابط دیپلماتیک کشور باقی نمانده است.
اما تحول عملی در روابط ایران و مصر در حاشیه اجلاس وزراء خارجه کشورهای سازمان کنفرانس اسلامی در شهر کوالالامپور بهوقوع پیوست و آن زمانی بود که دو وزیر خارجه وقت ایران و مصر با یکدیگر دیدار کردند. عمر و موسی و کمال خرازی در این دیدار به توافق رسیدند که هر چه زودتر روابط کامل سیاسی میان دو کشور را از سر گیرند.
در این میان صاحبنظران معتقد بودند که تماس تلفنی رؤسای دو کشور بعد از قبول عضویت ایران در گروه ۱۵ در اجلاس قاهره، تنها برای تبریک این عضویت نبوده، بلکه از سرگیری روابط میان دو کشور را در بر میگرفت، زیرا که در سال ۱۹۹۸ در اجلاس گذشته گروه ۱۵ در قاهره، وقتی کشور کنیا بهعضویت این گروه درآمد، شاهد تماس تلفنی حسنی مبارک با حاکم کنیا نبودیم. بهنظر میرسید که دیدار کمال خرازی و عمر و موسی در مالزی ادعاهائی چون سنگاندازی ایران در راه فرآیند صلح خاورمیانه، صدور انقلاب اسلامی ایران به کشورهای عربی و قضیه خیابان خالداسلامبولی را پشت سر گذاشته بود. علاوه بر این مصریها موضوع جزایر سهگانه ایرانی را نیز به فهرست توافقهای خود با طرف ایرانی اضافه کرده بودند.
بعد از این دیدار یک هیئت پارلمانی ایرانی در تیرماه ۱۳۷۹ به ریاست محسن میردامادی و برای شرکت در کنفرانس اتحاد مجالس اسلامی عازم قاهره شد و چند روز بعد کارشناسان برجسته مؤسسه مطالعات سیاسی الاهرام به ایران آمدند. تمام این رفت و آمدها اگر چه اهداف کلیتر دیگری داشت، اما در اصل بر از سر گیری روابط دیپلماتیک میان دو کشور ایران و مصر متمرکز بود. در این زمان پندار بر این بود که دیگر هیچ مانعی در راه از سر گیری روابط ایران و مصر باقی نمانده بود و تنها رهبران دو کشور میبایست سفیران خود را معرفی کنند.
اما ناگهان اصرار حسنی مبارک بر تغییر نام خالداسلامبولی از خیابانی در تهران و مخالفت داخلی با آن در ایران، بهعنوان یک مانع اساسی در راه فرستادن سفراء دو کشور نمود پیدا کرد. ترس رئیسجمهور مصر از نیروهای اسلامگرا و حادثه ترور ناموفق وی در اتیوپی، حسنی مبارک را بر آن داشت تا بر موضوع تغییر نام خیابان ایرانی اصرار ورزد.
در چنین شرایطی و با مطرح شدن چنین خواستهای از سوی مصریها، دو راه برای محمد خاتمی رئیسجمهور وقت ایران باقی مانده بود: یا اینکه به مصریها بفهماند که نباید مسئله بزرگ و با اهمیتی چون روابط دو کشور را به مسئله کوچکی چون نام خالداسلامبولی و عکس وی در یکی از خیابانهای تهران ربط دهند، یا دیپلماسی داخلی خود را بهکار بندد و از طریق مؤسساتی چون شورای شهر، نام این خیابان را تغییر دهد.
در آن ایام خاتمی کوششهای خود را در دو سو بهکار برد و حتی به موفقیتهائی چون تغییر نام خیابان از طریق شورای شهر تهران نائل شد. اما این موفقیتها هرگز جامه عمل نپوشید و در گرد و غبار حمله آمریکا به عراق، پایان دوره اصلاحطلبان و آمدن احمدینژاد گم شد. در دوره بعد از خاتمی، مصر و ایران بیش از آنچه که تصور میشد از یکدیگر دور شدند و با موضعگیریهای جدید حسنی مبارک بر ضد شیعیان عراق و منطقه خلیجفارس که آنها را به وابستگی به ایران متهم کرد، دامنه اختلافات میان دو کشور ابعاد تازهای یافت و دولت جدید ایران برای بهبود روابط خود با مصر، یکبار دیگر باید راه رفته توسط محمد خاتمی را تجربه کند.
حسن هاشمیان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست