جمعه, ۲۸ دی, ۱۴۰۳ / 17 January, 2025
رضایت مادر
رسول اعظم (ص) بر بالین جوانی درحال احتضار حاضر شد و کلمه شهادت را به او تلقین فرمود؛ اما جوان نتوانست بگوید.
حضرت پرسید، آیا مادر دارد؟ زنی که نزد او بود، عرض کرد: بلی، من مادر او هستم. فرمود: آیا بر او غضبناکی؟ گفت: آری، شش سال است با او حرف نزده ام. حضرت خواهش فرمود از او راضی شود و مادر به احترام رسول اعظم(ص) از جوان درگذشت و زبان جوان، به کلمه توحید باز شد.
حضرت به او فرمود: چه می بینی؟ گفت: مردی سیاه و زشت رو و بدبوی، مرا رها نمی کند. پیامبراکرم(ص)، جمله ای را به او آموزش دادند. آن جوان خواند و عرض کرد: می بینم که مردی سفید رنگ، خوشروی، خوشبوی به من روی آورده و هیولای مهیب اولی از من دور شده است.
حضرت فرمود: آن جمله را تکرار کن؛ پس از آن گفت: آن هیکل وحشتناک به کلی محو شد.
پس حضرت شاد شد و فرمود: خدا او را آمرزید؛ آنگاه جوان از دنیا رفت.(۱)
۱) بحارالانوار، ج۴، ص۱۲۶
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست