سه شنبه, ۷ اسفند, ۱۴۰۳ / 25 February, 2025
مجله ویستا

فرصت طلایی برای شهروندسازی


فرصت طلایی برای شهروندسازی

از آنجا که پرداخت یارانه به دهک ها ی برخوردار مشکلات اجرایی دارد و از سوی دیگر باید هر چه زودتر برای رفع آن اقدام کرد, پیشنهاد می شود یک جنبش بزرگ فرهنگی برای آگاه سازی مردم نسبت به خطرات استمرار طرح هدفمندی یارانه ها آغاز شود هدف اصلی طرح, ارتقای سطح آگاهی ها ی سیاسی و اقتصادی مردم است

● طرح راه‌اندازی «جنبش فرهنگی»

از آنجا که پرداخت یارانه به دهک‌ها‌ی برخوردار مشکلات اجرایی دارد و از سوی دیگر باید هر چه زودتر برای رفع آن اقدام کرد، پیشنهاد می‌شود یک جنبش بزرگ فرهنگی برای آگاه‌سازی مردم نسبت به خطرات استمرار طرح هدفمندی یارانه‌ها‌ آغاز شود. هدف اصلی طرح، ارتقای سطح آگاهی‌ها‌ی سیاسی و اقتصادی مردم است. ولی هدف فرعی آن یعنی انصراف داوطلبانه‌ تعدادی از مردم از دریافت یارانه‌ها‌ نیز بسیار حایز اهمیت است.

هرگونه اقدام برای اجباری کردن قطع یارانه‌ها‌ مخاطره‌آمیز است. کارشناسان بسیاری این دشواری‌ها‌ و مخاطرات را در ماه‌ها‌ی اخیر مطرح کرده‌اند. مهم‌ترین دشواری که تاکنون مطرح نشده این است که درآمد و دارایی مردم متغیرهای بسیار نوسان‌پذیری هستند. به ویژه صاحبان مشاغل آزاد حتی از میزان درآمد فردای خود اطلاعی ندارند. به خصوص که سیکل‌ها‌ی تجاری کوتاه، میان و بلندمدت در اقتصاد ایران کنترل نمی‌شوند. مثلا یک بنگاه معاملات ملکی ممکن است ۶ ماه متوالی با درآمد صفر روبه‌رو باشد، ولی چند ماه پیاپی هر روز کسب درآمد کند. تئوری «درآمد طول عمر» فریدمن، «Life Time Income» در اقتصاد ما هم نمود دارد، بنابراین هزینه‌ها‌ی آمارگیری، تحقیق، راستی‌آزمایی، برنامه‌نویسی، کنترل و ایجاد بانک اطلاعاتی واقعا کار بیهوده‌ای است. به خصوص اگر مردم مثل همیشه درآمد واقعی خود را اظهار نکنند، یا بخش عمده دارایی آنها در اقتصاد زیرزمینی فعال باشد. حتی اسناد رسمی‌ و ثبتی نیز همه واقعیت‌ها‌ را منعکس نمی‌کنند. بسیاری از توانگران کلان کارگزارانی دارند که شناسنامه و امضای خود را در اختیار آنان قرار داده و حقوق یا حق‌الزحمه دریافت می‌کنند. بنگاهداران اتومبیل نیز به همین روش کار می‌کنند. در چنین شرایطی ایجاد بانک اطلاعاتی تکرار یکی از همان کارهای دولت نهم و دهم است که بزرگ‌ترین جریان درآمدی تاریخ ایران را به آتش کشید.

دیگر ملت ایران رمقی ندارد که دولت یازدهم بخواهد همانند سلف خود آزمون و خطا کند. از انفاس حکیمانه حافظ مدد می‌گیرم:

کار از تو می‌رود مددی ای دلیل راه

کانصاف می‌دهیم از ره فتاده‌ایم

با توجه به این واقعیات تنها راهی که باقی مانده همان «راه ناپیموده» است. می‌توان به حس دینداری و میهن‌پرستی مردم پناه برد. این طرح دو بخش یا دو سنگپایه دارد:

۱- باید «تهدید» و «فاجعه» هدفمندی یارانه‌ها‌ را به «فرصت» و «موهبت» فرهنگ سازی و آگاهی‌رسانی به مردم تبدیل کرد. این پروژه دست کم باید یک سال به طور مستمر پیگیری شود.

۲- باید با اتکا به حس دینی و میهنی مردم در فاز اول از مردم درخواست کرد که در صورت بی‌نیازی، از مبلغ ناچیز یارانه ماهانه خود صرف‌نظر کنند.

گمان می‌کنم فراخوان دکتر میدری تصادفا نخستین گام از «طرح جنبش فرهنگی» است. گام دوم می‌تواند برگزاری میزگردهایی با عنوان «جست‌وجوی راهکارهای کاهش کسری بودجه» باشد، چه در صداوسیما و چه در دانشگاه‌ها‌ی دولتی، آزاد و غیرانتفاعی. در این میزگردها و گردهمایی‌ها‌ می‌توان مشکلات عظیمی ‌را که طرح هدفمندی به بار آورده تشریح و از شرکت‌کنندگان تقاضای ارایه راهکار کرد. در این جلسات مشکلاتی همچون حیف‌ومیل بودجه کشور، اعمال بی‌عدالتی در پرداخت یارانه به اشخاص توانگر و برخوردار، پرداخت یارانه نقدی به شناسنامه‌ها‌ی غیرواقعی و اشخاصی که وجود خارجی ندارند؛ اشتباه محاسبه در برآورد درآمد و هزینه‌ها‌ی اجرای طرح که منجر به تحمیل کسری بودجه وحشتناکی به حساب‌ها‌ی ملی شده و... تشریح و ضرباتی که کسری بودجه به درآمد واقعی مستمندان می‌زند و خدمت عظیمی‌که با مثابه یک کارگزار رایگان به طبقات ثروتمند می‌رساند؛ تبیین شود.

همه این نکات را باید به زبان غیرتخصصی و ساده برای مردم تشریح کرد. این یک فرصت طلایی است تا عملکرد واقعی دولت نهم و دهم به آگاهی مردم برسد، تا در آینده هیچ‌کس نتواند با وعده‌ها‌ی پوپولیستی بر گرده ملت سوار شود و دارایی آنان را رو به نابودی ببرد. تا از این پس توده مردم درک کنند که هیچ دشمنی در خارج از مرزها و در درون مرزهای کشور به خطرناکی «کسری بودجه» وجود ندارد. باید حساسیت مردم نسبت به خدمتگزاران واقعی آنها یعنی سرمایه‌گذاران صنعتی، کشاورزی و خدماتی را از میان برد و آنان را نسبت به دشمنان واقعی، یعنی طرح‌ها‌ی فاقد توجیه اقتصادی که منجر به کسری بودجه می‌شوند، برانگیخت. زمان کنونی یک فرصت طلایی برای «شهروندسازی» است.

شاید در طول تاریخ ایران هیچگاه چنین فرصت گرانبهایی به دست نیامده بود که به مردم گفته شود تمدن یعنی مردم به دولت‌ها‌ مالیات بپردازند و واپسگرایی یعنی مردم از دولت‌ها‌ مالیات بگیرند. اکنون که مردم زخم تازیانه پرداخت یارانه‌ها‌ی نقدی را بر تن خویش حس می‌کنند و می‌دانند که پرداخت پول‌ها‌ی دولت چه بلایی بر سر سفره آنان وارد کرد، بهترین زمان تاریخی است برای آنکه دموکراسی نهادینه شود و از آسیب کشنده دموکراسی- یعنی عوام‌فریبی- نجات یابد. مردم باید بیاموزند و متقاعد شوند که در کشوری که هنوز کمتر مدرسه‌ای منطبق با استانداردهای پیشرفته وجود دارد، احداث مدارس استاندارد شده حتی از خوردن نان شب واجب‌تر است.

مصوبه اخیر مجلس، مبنی بر عدم قطع یارانه نقدی دهک‌ها‌ی پردرآمد، احتمالا در سال آینده نیز تمدید می‌شود، زیرا بروز مشکلات سیاسی، در عین ادامه روند تورمی‌ سال‌ها‌ی گذشته، به دلیل وجود شکاف زمانی (Time day) در پیامدهای تورمی‌ کسری بودجه‌ها‌ی پی‌درپی دولت نهم و دهم بسیار محتمل می‌نماید. نظرسنجی‌ها‌یی که مستمرا انجام می‌شود و کار بسیار شایسته‌ای در راستای حکمرانی خوب است و مجلس را متقاعد خواهد کرد که روند پرداخت یارانه‌ها‌ ادامه یابد. بنابراین دولت دارد به سرعت فرصت‌ها‌ را از دست می‌دهد. دولت کنونی در اسارت سیاست‌ها‌ی دولت پیشین گرفتار شده و توسط پوپولیسم هشت‌ساله حاکم بر کشور به گروگان گرفته شده است. دولت گذشته تلاش کرد با پنج برابر کردن مبلغ یارانه‌ها‌ی نقدی، پوپولیسم را در ایران نهادینه کند، به نحوی که حتی اگر دولت خردمندی انتخاب شود چاره‌ای جز پیروی از سیاست‌ها‌ی عوام‌فریبانه نداشته باشد، اما خوشبختانه مجلس دهم از این حرکت برگشت‌ناپذیر جلوگیری کرد. اکنون چه راه ناپیموده‌ای وجود دارد؟ چگونه می‌توان دولت یازدهم را که به گروگان گرفته شده است، نجات داد تا بتواند اندکی به طرح‌ها‌ی سرمایه‌گذاری انسانی به ویژه مدرسه‌سازی و تغذیه مدارس در مناطق فقیر کشور بپردازد؟

به نظر می‌رسد راهی به جز ایجاد یک جریان فرهنگی مقتدر، گسترده و همه‌جانبه وجود ندارد. یارانه‌ها‌ تنها مشکل دولت نیست. مشکل اقتصاددانان و دانشمندانی نیز هست که با سکوت کردن یا حتی به تایید آن پرداختند.

مشکل مردمی ‌نیز هست که در سفرهای استانی نامه می‌دادند و پانصد هزار ریال پول نقد می‌گرفتند. بنابراین حل این مشکل را به خود مردم واگذار کنید و تنها کاری که لازم است انجام شود آن است که مردم بدانند پول‌ها‌ی پرداختی از محل کسری بودجه تامین می‌شده است. هنگامی‌که این کار انجام شد بودجه مدرسه‌سازی و بهداشت و درمان نیز به همین کارها اختصاص یافت. پس از تحقق این بخش از طرح، یعنی آگاه‌سازی مردم، مسوولیت بخش دوم را باید به شبکه بانک‌ها‌ی کشور واگذار کرد. هر داوطلبی می‌تواند سند انصراف را از بانک خود دریافت و تکمیل کند. ممکن است روسای بانک‌ها‌ نیز بتوانند داوطلبانه با دولت همکاری کنند. به این معنا که مشتریان پردرآمد خود را تشویق به تکمیل فرم‌ها‌ی انصراف نمایند. روسای بانک‌ها‌ اسناد تکمیل شده را که دارای شماره سریال خواهند بود، به شعب مرکزی می‌فرستند. این راهکار از ایجاد هزینه‌ها‌ی تازه اجرایی برای کاهش دامنه طرح هدفمندی جلوگیری خواهد کرد.

فرآیند فرهنگ‌سازی و آگاهی‌بخشی لزوما مقطعی یا حتی کوتاه‌مدت نیست. این فرآیند می‌تواند مستمر باشد. ولی بخش دوم طرح، یعنی فرآیند جذب انصراف داوطلبانه، می‌تواند سقف زمانی داشته باشد. احتمالا یک سال تمام لازم است تا کارهای فرهنگی به ثمر بنشیند و بازخورد آن مشخص شود، ولی از همان روزهای آغازین اجرای طرح قطعا داوطلبانی وجود دارند که تقاضای انصراف خود را مطرح کنند.

دولت‌ها‌ برای اجرای هر طرحی به محاسبات ریسک علاقه‌مند هستند. برای اجرای طرح جنبش فرهنگی نیز دولت علی‌القاعده مایل است احتمال موفقیت آن را بداند. می‌توان گفت هدف اصلی این طرح، یعنی فرهنگ‌سازی و آگاهی رسانی فاقد ریسک است. زیرا مردم مشتاق آن هستند که بدانند چرا و چگونه به این مشکلات بزرگ اقتصادی مبتلا شدند. اکثریت بزرگی از ملت این گونه مباحث را پیگیری خواهند کرد. بنابراین بخش نخست این طرح به‌رغم هزینه بسیار کمی‌که نیاز دارد، بازده بسیار درخشانی خواهد داشت. هدف فرعی از این طرح، یعنی انصراف داوطلبانه شماری از مردم نسبت به یارانه نقدی مطلقا قابل پیش‌بینی نیست. تنها سابقه نسبتا مشابهی که می‌تواند در تاریخ اقتصادی ایران سراغ گرفت، خرید اوراق قرضه در جریان ملی‌شدن نفت کشور بود. در آن واقعه مهم تاریخ ایران، برخلاف همه پیش‌بینی‌ها و به‌رغم مخاطرات شدیدی که به همراه داشت، بسیاری از مردم از اوراق قرضه استقبال کردند. به خصوص بازار تهران که در این کار گوی سبقت را از همه اقشار ملت ربود. من دلیلی برای خوش‌بینی خود ندارم. ولی چنین می‌پندارم که پس از یکسال کار فرهنگی بیش از سه دهک جمعیتی انصراف خود را به طور داوطلبانه اعلام می‌نمایند. حسن این طرح آن است که نیاز به تدوین لایحه و تصویب قانون ندارد، بنابراین در زمان و در هزینه صرفه‌جویی خواهد شد.

البته در صورتی که آثار اولیه طرح رضایت بخش نباشد، می‌توان به ابداع روش‌ها‌ی مکمل برای تشویق افراد بی‌نیاز به مبلغ یارانه نقدی اقدام کرد، تا داوطلبی خود را اعلام کنند.

دکتر عبدالحسین ساسان

استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان