پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

در یمن چه کسی با چه کسی نمی جنگد


در یمن چه کسی با چه کسی نمی جنگد

این روزها موضوع جنگ دولت مرکزی یمن با شورشیان الحوثی زبانزد رسانه هاست

این روزها موضوع جنگ دولت مرکزی یمن با شورشیان الحوثی زبانزد رسانه هاست. به همین دلیل رسانه ها که عمدتاً قضایای روز را می کاوند پیرامون جدال حوثی ها با دولت مرکزی ده ها گزارش و خبر تهیه می کنند و طبعاً آن چیزی که این وسط مورد غفلت قرار می گیرد اصل ماجراست؛ اصل ماجرایی که اساساً قرار است در سایه این جنگ ها پنهان شود و این هم می تواند یکی دیگر از ترفندهای سیاسی علی عبدالله صالح رئیس جمهور یمن باشد. او که با افکاری سوسیالیستی بر سر کار آمد و به زودی فهمید در جامعه یی قبیله یی چون یمن نمی توان با افکاری سوسیالیستی یا غیر آن عمل کرد بنابراین پایه های قدرت خود را بر ستون های قبایلی استوار کرد و مانند همه بازیگران منطقه خاورمیانه دریافت مهم ترین مساله حفظ قدرت است و باید بقیه مسائل حول این اصل اساسی به گردش درآید.

از دوماه پیش دولت علی عبدالله صالح با این ادعا که شورشیان به کاروانی از نظامیان حمله کرده جنگی تمام عیار را در استان صعده به راه انداخت که تاکنون طی آن صدها نفر کشته و هزاران نفر آواره شده اند. اما این تنها یک طرف قضیه است. همگان شاهد بودند که در میانه این جنگ که قاعدتاً باید یک جنگ داخلی و محدود باشد دولت صنعا با ترفندی سیاسی توانست دولت عربستان را هم درگیر آن کند.

دولت یمن که به تنهایی قادر به سرکوب شورشیان نبود با تدارک سناریوهایی که مواد آن را از پیش آماده کرده بود به طور غیرمستقیم پای ایران را به میان کشید و مدعی شد ایران به شورشیان اسلحه و مهمات می دهد؛ موضوعی که ایران آن را به شدت تکذیب کرد اما تکذیب ایران تاثیری بر ماجرا نداشت و هدفی را که دولت یمن می خواست از آن به دست آورد چیز دیگری بود. در واقع یمن می خواست پای عربستان - و تا حدودی اردن - را به این ماجرا بکشاند و موفق هم شد. ناگهان دیدیم جنگی که ابتدا بین شورشیان و دولت مرکزی بود به جنگی منطقه یی و ناخواسته بین ایران و عربستان سعودی تبدیل شد و دولت علی عبدالله صالح به خوبی توانست از روابط تیره ایران و عربستان به سود خود به اندازه کافی استفاده کند.

از سوی دیگر شاهد آن هستیم که هنوز دولت یمن یکی از هم پیمانان منطقه یی امریکا در مبارزه با القاعده محسوب می شود. اما شاید به صراحت بتوان گفت دولت یمن مانند مصر و پاکستان و برخی دیگر از دولت های عربی از این راه نان می خورند و مبارزه با تروریسم در واقع حاشیه یی امنیتی برای بقای آنهاست و کیسه گشادی که به وسیله آن می توانند طرف های غربی و به ویژه امریکا را فریب داده و به این وسیله از آنان اخاذی کنند. کیست که نداند رژیم های تک قطبی و دیکتاتورمآبی چون صدام حسین یا علی عبدالله صالح و... یکدست شان در دست تروریست ها و دست دیگرشان در دست دلالان بین المللی است. همین چند روز پیش بود که خبرگزاری ها از توافق های جدید دولت یمن با امریکا در راه مبارزه با تروریسم خبر دادند و دولت یمن نیز طبق معمول آن را تکذیب کرد اما وقتی به کنه قضیه پی می بردی متوجه می شدی خبرها چندان هم بی ربط نبوده است.

دولت یمن سال هاست با همین ترفند مبارزان داخلی و گروه های معترض و حتی روزنامه نگاران را بازداشت یا سرکوب می کند. به موجب این توافقات است که دولت یمن درهای کشورش را به روی سازمان های جاسوسی بین المللی و در راس آن سازمان های جاسوسی امریکا باز نگه داشته است تا به بهانه پیگرد تروریست ها جای جای یمن را آزادانه بکاوند و این بازی دو سر برد دیگری است که دولت یمن از مدت ها پیش به راه انداخته است. در این بازی از یک طرف شورشیان وابسته به القاعده را که در یمن پایگاهی قوی دارند به وسیله سازمان های اطلاعاتی امریکا سرکوب و تحت تعقیب قرار می دهد و از طرف دیگر به خاطر این خدمت منحصر به فرد به کشورهای غربی پاداش های لازم را به موقع و به تناسب دریافت می کند.

به جنگ امریکا و تروریسم در یمن می توان جنگ سایر کشورهای غربی با آدم ربایی را هم افزود که هر از چندگاه خبرهای آن منتشر می شود. دولت یمن به همان ترتیبی که در موضوع تروریسم گفته شد در اینجا نیز دست اندرکار دیگری است. قبایل بادیه نشین یمن هر از چندگاه به دلیل اختلافات خود با دولت مرکزی توریست های خارجی را در این کشور می ربایند و آنگاه دولت مرکزی که در این سناریو خوب می داند چگونه نقش خود را بازی کند به عنوان میانجی وارد عمل می شود. به این معنا که از یک طرف از کشورهای درگیر در مساله آدم ربایی ها باج می گیرد تا توریست ها را آزاد کند و از طرف دیگر به کمک و پشتیبانی آنان همان قبایل را گوشمالی می دهد. به انواع و اقسام این جنگ های مستقیم و غیرمستقیم می توان شورش های شهری جنوب را هم اضافه کرد که از سال ها پیش خواستار جدایی جنوب هستند و همین چند روز پیش تظاهرات گسترده یی را در شهر ابی برپا کردند. این تظاهرات به حدی گسترده و تند بود که نیروهای نظامی ارتش یمن قادر به سرکوب فوری آن نشدند.

دولت یمن همچنین با فعالان سیاسی و روزنامه نگاران نیز درگیر است و هر روز افراد یا گروه هایی از آنها را دستگیر می کند و پس از محاکماتی فرمایشی به زندان می اندازد. این در حالی است که به گواهی گزارش های اقتصادی و اجتماعی در این کشور فقر و فساد بیداد می کند و مهم ترین کار یمنی ها به قول مجله یی خارجی این است که صبح تا شب در دهان شان نوعی گیاه تخدیر کننده به نام «خط» بجوند تا بتوانند به کمک آن مشکلات روزمره خود حتی تهیه نان خود و خانواده شان را فراموش کنند.

در واقع آنچه باعث حیرت است اینکه این همه جنگ و نابسامانی و فقر در کشوری کوچک به نام یمن که روزی در ذهن اعراب به منطقه خوشبخت معروف بود (یمن السعید) و به گواه مورخان میراث دار آن تمدن دیرین سبا بود چه می خواهد؟ به راستی در این کشور چه کس با چه کس می جنگد و چه کس با چه کس نمی جنگد؟ شاید بتوان گفت در این کشور (و حتی با کشاندن طرف های منطقه یی و بین المللی) همه با هم برای این می جنگند که روی یک جنگ یا چالش اصلی سرپوش گذاشته شود و آن چالش یا جدال اصلی بین ملت و دولت است. علی عبدالله صالح سیاستمدار هوشمندی است که تاکنون توانسته است سه دهه بر یمن حکومت کند و اکنون می خواهد زمینه را برای جانشینی فرزندش (احمد عبدالله صالح) هموار سازد؛ طرحی که همه دیکتاتورها برای جاودانگی خود در سر می پرورانند.

رمز اصلی همه این جنگ ها و کشمکش ها را باید در همین جا جست. در حال حاضر کشور یمن از شمال تا جنوب کانون ده ها شورش دینی و غیردینی است که همه از نارضایتی های عمیق مردم سرچشمه می گیرد. جنبش حوثی ها یک نمونه از این شورش هاست که به قول سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان نباید آن را دینی کرد زیرا کاملاً یک موضوع سیاسی و به خصوص داخلی است (فراموش نکنیم که علی عبدالله صالح خود یک شیعه زیدی است و نامش هم بر آن گواهی می دهد). در واقع این دولت مرکزی است که برای کشاندن پای طرف های منطقه یی از جمله ایران و عربستان به عمد این موضوع را دینی می کند. چالش اصلی در یمن نارضایتی فزاینده مردم از حکومتی تمامیت خواه و مسوولیت ناپذیر است که برای فرار از حل مشکلات مردم و اعطای آزادی های قانونی به مخالفان خود تنها راهکار سرکوب را در پیش می گیرد؛ راهکاری که اگر تاکنون جواب داده اینک دیگر به نظر می رسد به خاطر کثرت استفاده مفید فایده یی نتواند باشد. به همین دلیل بهترین راهکار برای طرف های منطقه یی و بین المللی از جمله ایران و عربستان این است که مسائل داخلی یمن را به خود آنان واگذارند تا مردم این کشور در درجه نخست تکلیف خود را با حکومت شان تعیین کنند.

محمدعلی عسگری