شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
مجله ویستا

توقف خبرسازی


توقف خبرسازی

آنچه رسانه ها به عنوان اخبار نقل می كنند, تحت تأثیر مراكز قدرت است و در واقع, بسیاری از آنها اصلاً به اندازه ای كه مطرح می شوند, مهم نیستند در عوض, بسیاری از مطالب مهم كه باید مورد توجه قرار گیرند, مورد غفلت رسانه ها و خبرگزاری ها واقع می شوند و این بدان علت است كه مراكز قدرت, جهت گیری كار رسانه ها را تعیین می كنند

روزی در اتاق خبر Dutch daily من و چند تن از سردبیران در یك تمرین جالب ـ كه به نظر می‌رسید، بی‌ضرر نبود ـ شركت كردیم. «اگر در زمان مسیح و در سرزمین مقدس خبرنگار بودید، چه می‌كردید»؟ ما نتیجه گرفتیم كه در این صورت، بلافاصله به مراكز قدرت سیاسی می‌پیوستیم. برای یك خبرنگار، فعالیت در دو هزار سال پیش دراسرائیل، به معنای حضور در كنفرانس‌های مطبوعاتی با پونتیوس پیلات بود. او مهم‌ترین منبع خبری ما بود. تنها چند وقت یك بار، ما در درباره‌ قدرت یكی از كشیش‌های اعظم و یا اصلاح یك هزینه نادرست، مطلب می‌نوشتیم. احتمالاً ما عیسی را چیزی بیشتر از شخصی كه خودش را پسر خدا می‌خواند، نمی‌دیدیم. او با تمثیل‌های نغز خود به جای صحبت در قالب مطالب قابل هضم، ما را عصبانی می‌كرد. شاید ما در موقعیتی داستانی ـ طنز، در مورد یكی از نمایش‌های او در جایی كه مردم را معالجه كرده بود مقاله می‌نوشتیم، مانند روشی كه امروز، قطعه‌های ادبی (Jomanda) را می‌نویسیم. راه رفتن روی آب؟! علوم زمینی آن را بی‌منطق و پوچ می‌نامند؛ پس این معجزه هرگز روی كاغذ آورده نمی‌شد. شفا دادن كور مادرزاد و خوب كردن افراد فلج و جذامی؟! ما این معجزات را به عنوان فعالیت‌های زیركانه برای ایجاد جنبش‌های اجتماعی، رده‌بندی می‌كردیم نه چیز دیگر. به جای آن، یهودا را در نظر بگیریم، یك همكار باایمان. ما مشتاقانه به سخنان او به عنوان یك حواری سابق گوش می‌دادیم و هنگامی كه مسیح محكوم و به صلیب كشیده شد، ما یك آگهی درگذشت كوچك و در بهترین حالت، شاید یك قطعه كوتاه ادبی در صفحه ۷ می‌نوشتیم.

آیا این كار را نمی‌كردید؟ بله! اما با این كار، ما یكی از مهم‌ترین حوادث تاریخ جهان را از دست داده بودیم. روی هم رفته، ایمان قوی، به بهبودی مردم در هنگام بیماری كمك می‌كند، آنها را وا می‌دارد تا كمتر احساس تنهایی كنند یا دلسوزی و شفقت را به آنها القا می‌كند. این رویدادها به ندرت سرمقاله روزنامه‌ها قرار می‌گیرند. این كه یك كشیش به دقت به اعتراف صادقانه یك شخص باایمان گوش می‌كند و به او آرامش روحی القا می‌كند تا به زندگی ادامه دهد، خبر نیست. این كه یك بودایی به دنبال آن است تا مركزی برای معالجه در سرزمین خود، جایی كه بسیاری از مردم می‌توانند آرامش و تفكر بیابند، پیدا كند، خبر نیست. این كه یك فرد برای برطرف ساختن درد سخت یك زن، یك طلسم قدیمی هندی را با صدایی موزون می‌خواند، خبر نیست. معنویت به طور خودبه‌خود از صحنه‌ی خبر كنار گذاشته شده است، چنان كه گویی هیچ نقشی را در زندگی مردم بازی نمی‌كند. هر گاه بخواهند مذهب را در رسانه‌ها عنوان كنند، آن را در حواشی مطالب منفی و تنفرآور قرار می‌دهند. این خبر كه یك كشیش مبتلا به بیماری آزار جنسی كودكان است، در صفحه اول درج می‌شود. داستان یك مبلغ مسیحی تلویزیون آمریكا كه متهم به داشتن كودكی نامشروع است، بدون صرف هیچ زمانی، راه خود را به صفحات خارجی پیدا می‌كند. مطلب مورد علاقه‌ی دیگر، دانشمندی است كه با یك عقیده دینی قدیمی مبارزه می‌كند. حتی یكی از رهبران گمنان مذهبی ژاپن كه از مالیات دادن طفره می‌رود، پوشش خبری را جلب می‌كند. به نظر می‌رسد، فقط زمانی مذهب در تیتر قرار می‌گیرد كه با رویدادهای بد پیوند خورده باشد. حقیقت این است كه خبرها، واقعیت هیچ مذهبی را انتشار نمی‌دهند؛ فقط مانند تهیه‌كنندگان هالیوود، اغلب اخبار را به صورت كلیشه‌ای تكرار می‌كنند. مسلمانان هیشمه در حال سوزاندن كتاب‌ها دیده می‌شوند و یا چیزی كه از اخبار آنها استنباط می‌شود، جمعیت‌های متعصب است. روزی شخصی حساب كرد كه در هر ۱۰۰ ساعت از پخش برنامه تلویزیون اروپا، تنها ۱۰ دقیقه آن به اسلام اختصاص دارد، احتمالاً این زمان بعد از حمله ۱۱ سپتامبر به دو برابر افزایش یافته است، اما سؤال اساسی این است كه آیا تنها خبررسانی زیاد، به فهم این آیین جهانی كمك می‌كند؟ با مذاهب دیگر نیز همین گونه رفتار می‌شود، هندوها و بودیست‌ها همواره عریان هستند، راهبان نیمه‌عریان به گذشته‌ای نامعلوم پیوند می‌خورند كه كاری انجام نمی‌دهند و فقط عبادت می‌كنند. این در حالی است كه هندوئیسم و بودیسم با هم و اسلام به تنهایی، ادعای پیروی حدود ۲۰ درصد از كل جمعیت جهان را دارند و به سرعت در حال رشد هستند. از طرف دیگر، شاید برای تولید یا احیای جنبش معنوی، در مجموع یك خبرسازی بزرگ سودمند نباشد. این بدان معناست كه یك سخنگو باید پیام اصلی ایمان را توضیح دهد. او مجبور است در یك حالت بی‌اختیاری نسبی، مقابل دوربین‌ها ظاهر شود. او نیاز دارد تا پیام خود را در عباراتی در حدود ۲۰ـ۱۵ ثانیه آماده كند، در غیر این صورت، یك كارگردان خبری نمی‌تواند از آن استفاده كند؛ ترجیحاً او از برخی ایدئولوژی‌ها انتقاد می‌كند؛ در این صورت، گزارشگر می‌تواند روز بعد، از جناح مخالف انتقاد كند. خبرنگار داستان را با جست‌وجوی فرد منتقد برجسته‌ای آغاز می‌كند تا این حركت را به بیهودگی بكشاند و بدین وسیله به مباحثات تازه دامن می‌زند و قس‌علیهذا. این جریان تا هنگامی كه آنها مطمئن شوند كه عموم مردم علاقه‌شان را از دست داده‌اند و توجه‌شان به داستان دیگری جلب شده است، ادامه می‌یابد. بنابراین به عنوان نتیجه، این نوسازی مذهبی تنها در یك چیز خلاصه می‌شود: یك محصول خبری؛ و بیش از این به روان و روح ارتباط پیدا نمی‌كند. شخصی یك بار به شوخی گفت، كلیساها خالی‌تر می‌شوند زیرا بسیاری از مردم، یكشنبه‌ها سعی می‌كنند راهشان را به وسیله‌ی روزنامه‌ی آخر هفته بیابند، این ملاحظه متأثر از یك تفاوت اساسی بین مذهب و خبر است. مذهب، تفكر یا گسترش معنویت در امور ابدیت است و اخبار در مورد وقایع كم‌اهمیت. از دیدگاه مذاهب جهانی، این نظر كه چیزهایی كه طی ۲۴ ساعت اتفاق می‌افتند، نیاز به چندین صفحه پوشش خبری و ساعت‌ها بحث دارد، می‌تواند نشانه این باشد كه انسان معنویت را از دست داده است. وسواس انسان در مورد خبر، معنی نادرستی از دانایی به او می‌دهد. دانایی، به سادگی با مطلع بودن، یكسان فرض می‌شود.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.