دوشنبه, ۲۴ دی, ۱۴۰۳ / 13 January, 2025
هنوز عطسه نحس است
به گمانم زمانی که نیمای بزرگ در بندی از منظومه عاشقانه و غمناک <افسانه> سرود و اعلام کرد که <زاده اضطراب جهان> است، در عین حال که از درد و هول و هراسی درونی دم میزد اما منظور و منظری دیگر را نیز از شعر معاصر - نو- به جد نشانه رفته بود که مجموعه فعل و انفعالات جهان بیرونی، رخدادهای اجتماعی و حوادث زادبومی و برونمرزی را دربرمیگرفت، و شاعر بهعنوان زیرمجموعهای از این مجموعه فراگیر در شعر خود حساسیتها، تاثیرپذیریها و عکسالعملهایش را در برابر این فعل و انفعالات غالب و حادث بر خود، به ناگزیر، بازتاب میداد؛ غور و غوطهای در خود و پژواکی از حال درون به جهان برون. به این ترتیب شعر معاصر به ویژه در دهههای چهل و پنجاه، دو راه مشخص و متفاوت را در پیش گرفت؛ یکی شعری بود با مضامین اجتماعی- سیاسی متکی بر نمادها که گاه چنان بر شعر غالب میشد که <من> شاعر را تحتالشعاع قرار میداد و فرومیپاشید، و دیگری جریانی بود گریزان از رخدادهای اجتماعی و رویآورده به انتزاع. جریان شاخص شعر شق اول بود و جریان دوم در آن زمان راه چندانی به جایی نبرد. اما در هر دو جریان، اینجا بیآنکه بر نامی تکیه کنم، شاعرانی نامدار و تاثیرگذار شعر خود را سرودند و شعر دوران خود را محتشم و ماندگار بر تاریخ شعر و ادب ایران ثبت کردند.
تحولات پیدرپی و سنگین اجتماعی بعد از انقلاب و در دهه شصت برای شاعران به منزله فروریختن برج بابل بود که برای مدتی دنگی و سردرگمی و نسیان در زبان را به دنبال داشت. ارزشها و به تبع آن ارزشهای زیباشناختی یا رنگ باخته بود یا هنوز شکل دیگرگون و جاافتادهای نیافته بود؛ و این دوران گذار واقعهای بود که از آن به بروز <بحران> در شعر معاصر یاد میشود و کم نبودند و نیستند کسانی که از اصل نسبت به سرنوشت شعر امروز دلزده و مایوس شدند و هستند!
تمرکز و شیفتگی نسبتا عمومی شاعران جوان دهه هفتاد، بهویژه همراه یا تحت لوای دو سه تن شاعر صاحبنام از نسلهای قبلی، به تئوریزه کردن و سرودن شعر بر مبنای مکتبهای نقد مدرن هر چند خالی از دستاوردهای تازه در شعر معاصر نبود اما موج نشر دفترهای کوچک اشعار معناگریز موجب شد که حتی برخی نشانههای رویش و جوانههای شعر نوین معاصر، بعضا از نظر پنهان بماند یا از سر بدبینی با شعرهای توخالی به یک چوب رانده شود و فرضیه بحرانزدگی همچنان بهجای خود باشد.
اما اینجا، باز بیآنکه بر نام شاعری تکیه کنم، در دهه هفتاد و همین دهه هشتاد که از نیمه گذشته است، هستند شاعرانی از نسل میانه و نو که شعرشان بر مصداق مرگ مولف- و مضحکتر و عجیبتر از آن، مرگ مخاطب-! خط بطلان کشیده و طلیعه عبور از بحرانند.
عطسه در باور ما- هنوز- نحس است. این است که عطسه را چه بزنیم، چه بزنند، میایستیم، یا صاحب صبر و عافیت باشدی میگوییم؛ صلواتی میفرستیم و راه میافتیم. حالا اینجا، سال ۸۷ اندیشه فولادوند با <عطسههای نحس>اش از راه رسیده است. مجموعهای با ۴۵ شعر که از آن میان تنها یک شعر - نماز میت- شعر آزاد یا سپید است و بقیه در قالبهای گوناگون شعر قدیمند. عناوین شعرها در وهله نخست و به ظاهر هیچ سنخیتی با شعر کلاسیک و قواعد آن ندارند: <تیتر سیاه>، <بروتوس تو هم؟>، <باب دیلان>، <اعتراف خفن>، <> DNA، <تجویز زرورق>، <کولاژ>، <سکانس تنهایی> و... اما با خواندن هر شعر چنان با هجوم و آوار کلمات روزمره، عادی و محاورهای مواجه میشویم که راهی نداریم جز اینکه بپذیریم مناسبترین قالب برای شاعر به منظور بیان مضامینش همان شکل و قوارهای بوده که اینجا، به گمانم شاعر را برگزیده است: <ناگهان قل خوردم امشب در کفن عالیجناب/ خوف دارم از مرور این سخن عالیجناب/ عاشقام کردید و رفتید و غزل تزریق شد/ در شعورم مثل خون اهرمن عالیجناب...> در این شعرها، قصد شاعر راه انداختن مضحکه و سرودن شعر طنز از سر تفنن نیست. طنز سیاه و تلخ بر زبان شاعر جاری شده تا نشان از اضطراب و سرگشتگی و نومیدی پارهچشمگیری از نسلی دهد که تلاطمها و کشاکشهای بیامان اجتماعی، به بیفردایی، بیاعتنایی، لودگی و پشت کردن به هر چه <تعهد>ش کشانده و برای خودش به مرور دانسته و ندانسته زبانی ابداع کرده که شاید هنوز برای تمامی آحاد و اقشار جامعه جا نیفتاده باشد اما به هر حال گره خورده به فرهنگ عامیانه کوچه و <فرهنگ زبان مخفی>اش. مجوز هم که نگیرد، اما به هر حال شکل گرفته و به ناگزیر جاری شده است.
شاعر بازیگر و از اهالی سینماست. اصطلاحات و نامهای سینمایی مثل <کات>، <آنتراکت>، <افکت>، <سکانس>، <شکوه علفزار>، <جان فورد>، <بونوئل> و... در شعرهایش به وفور دیده میشود و این همه را در به تصویر کشیدن وقوع تباهی به خدمت گرفته است. در شعر او عشق دیگر آن تعالی جسم و جان بیقرار و شیدایی انسان نیست؛ پلشتی نفرینزده و خیانتدیدهای است بیآینده و عقیم که به خودزنی رسیده است: <نوک در قلم نبود، حالا چرا اتود/ عشق از فراق تو مقطوعالنسل شد...>
... به کار گرفتن این نوع از زبان و واژگان غیرشعری در شعر بیسابقه نیست و اوجش را در شعر امروز در کارهای نصرت رحمانی سراغ داریم. شاعر نیز در این مجموعه، خود بر این تاثیر اشاره و تاکید دارد: <هی عقربه به تاک هشدار تیک داد< /نصرت> به شعر من فحش رکیک داد....> اما آنچه در این مجموعه بسیار به چشم میآید انفجار عصیانگونه غثیان واژگان شاعر است تا <عطسههای نحس> را به رخ کشد.
در این مجموعه دنبال درستی و نادرستی قالبها و خارج شدن از اوزان و عروض شعر نباید بود؛ شاعر خود پیشاپیش این سستی را به سخره گرفته است: <غزلهای من آن قدر چرت زیست/ که خواننده پاپ هم مشتریست...> و <آن عنصر نامطلوب انگار خود من بود/ با قافیه لج میکرد، با قاعده دشمن بود....>
در این دفتر، شعرها به خودی خود و به اندازه کافی هشداردهنده و شکدهندهاند و ضرورتی نداشته که شاعر با به کارگیری نابهجای چندین علامت پشت سر هم(؟) و)!( بر مقصد و مقصود خود تاکید کند.
کتاب فولادوند در قالبی کهنه، با یک شعر آزاد و دو سه شعر با پتانسیل ترانه،آیینهای کدورتگرفته است که گوشههایی از متن بخشی از جامعه جوان ما- این <نسل بیخاطره-> را بازتاب میدهد. <عطسههای نحس> کتاب بالینی نیست که آخرای شب برداری و یله شوی و به آرامش بخوابی. ناخن به شیشه جانت میکشد تا روز و روزگارت را دقیقتر بپایی. اندیشه فولادوند با شعرش- چه آن را دوست بداری یا نه- به گمان من، به سهم خود <آب در خوابگه مورچگان> ریخته است. و این خودش کار کمی نیست!
فواد نظیری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست