سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

انسان و فضا


ازجمله ی آنچه ارزش انجام دادن دارد كمتر كاری است كه بدون خواب وخیال تحقق یابد اما آنچه درخوا ب می بینیم درصورتی ثمر بخش تواند بود كه مهار عقل شود وپایه ای ازواقعیت داشته باشد اگرچه بیشتراز۲۰۰۰ سال است كه انسانها به حدس وگمان سخن ازمسافرتهای فضایی رانده اند تنها درآغاز قرن هفدهم بود كه این حدس وگمانها پایه ای علمی یافت

در سال ۱۶۰۹ گالیله تلسكوپ نوزاد را به سوی آسمان چرخانید ونخستین انسانی شد كه به چشم خود(هرچند از پشت پرده ی غباری كه زائده ی معایب عدسی های ابتدایی دوربین بود) وجود جهانهای ماوراء زمین را مشاهده كند . گالیله مایه ی مشخص كوههای عظیم را بر دشتی برهوت ماه گسترده دید . یك لمحه چشمش برمعمای حلقه های زحل افتاد وازدرك آن عاجز ماند . زهره را دید،به صورت هلال كوچك درخشانی كه چون قمری دوردستبزرگ و كوچك می شد . واز همه مهمتر،چهار نقطه ی نورانی در مداری گرد سیاره ی مشتری در گردش دید وبا این كشف به این عقیده كه ا جرا م سماوی همه گرد زمین می گردندبرای همیشه پایان داد . در واقع ،اگر مشتری چهار قمرداشت و زمین تنها یك قمر،شاید انسان در نظام عالم آنقدر مهم نبود كه خود مشتاقانه تصورمی كرد.هنوز یك قرن نگذشته ،كیهان مسدود و منظم قرون وسطائی كه چون بنائی سه طبقه تنها ازآسمان(بهشت)،زمین و دوزخ تشكیل یافته بود به فراموشی سپرده شد.شاید آخرین آثارش را در((بهشت گمشده ی))میلتن (۱۶۶۷)بیابیم ،وحتی در این مورد نیز پیداست كه میلتن از نجوم نو ومقیاس عظیم جهان واقعی هستی به خوبی آگاه بوده است.فقط یك عمر زودتر،شكسپیر در اشعار ((شك كن كه ستاره ها آتش اند شك كن كه خورشید حركت می كند))به تصور زمین ساكن و آسمان گردان درود فرستاده بود.میان این دو استاد زبان انگلیسی آبراهه ی عظیمی است كه ما آن را انقلاب كپرنیكی می نامیم.چون این ستاره شناسی لهستانی نیكلاس كپرنیك بود كه در قرن پانزدهم با انتشار نظریه ایاز منظومه ی شمسی كه درآن خورشید هسته ی مركزی است و زمین تنها یكی از سیاراتی است كه گرد آن می چرخند راه را برای تصویر تازه ی كیهان كوبیده بود.این نظریه را دودانشمند دیگر ثابت كردند.اولی در قرن هفدهم یوهانس كپلر بودكه پس از سالها محاسبه ی بردبارانه وبی نهایت بار گمراه شدن در بن بست های ریاضی قانونهائی را كشف كرد كه حاكم بر حركت سیاره ها هستند- وامروز حركات سیاره های مصنوعی ما یعنی همان گردونه های خبریاب فضائی را كنترل می كنند.ساده ترین و شگفت انگیزترین قانون در جمع قانونهای سه گانه ی كپلر قانون اول بود- اینكه مدار حركت سیاره ها گرد خورشید ،بر خلاف تصور همه و از جمله كپرنیك دایره ی كامل نیست،بلكه منحنی بسیار پیچیده تری است كه بیضی نامیده می شود .سپس یك نسل بعد نیوتن كبیر ظهور كرد و آخرین نشانه های حكمت ماوراءا لطبیعه را از آسمانها زدود و منظومه ی شمسی را به صورت دستگاه عظیم واحدی درآورد كه تك تك حركات آن به كمك یك قانون جامع-قانون جاذبه ی عمومی- توضیح داده می شد.ماده ی ملكوتی اجرام سماوی وماده ی زمخت زمین خاكی هر دو از قانونهای واحدی پیروی می كردند.پس دیگر فرقی بین این دو نمی شد گذاشت.و بدینسان وضع ضد ونقیضی پیش آمد:در حالی كه دوربینهای نجومی تازه كیهان را به مقیاسی كه دروراء رویاهای مردم اعصار پیشین بود گسترش می دادند دانش جدید این كیهان بسیارگسترده تر را قابل درك و حتی آشنا جلوه گر می ساخت. نجوم از تملك الهیات خارج می شد و شاخه ای منشعب از جغرافیا می گردید . مجموع این كشفها كه همزمان با رونق اكتشافات زمینی صورت می گرفت . كلیه ی زمینه های اندیشه و فرهنگ انسانی را تحت تاثیر قرار و نه تنها آهنگ پیشرفت دانش و فن نو را سریع تر ساخت بلكه چون محركی روی تخیل انسانی عمل كرد.هنوز بیش ازسی تا چهل سال از ظهور نخستین تلسكوپ نگذشته بود كه ادبیات كاملی در زمینه ی مسافرت فضائی به وجود آمد كه داستان را با دانش تازه در هم می آمیخت .

موشك و هنر موشكی

كار كه انجام شد همیشه آسان به نظر می آید. سالهای كوشش ،سهوها ،نا كامیها و بگو مگوهابا كارشناسانی كه فریاد می زدند (( محال است! )) فراموش می شوند. در عوض همه می پرسند : (( چرا اینقدر طول كشید؟ ))تا سال ۱۹۴۲ هیچ موشك بزرگی از زمین جدا نشده بود. تنها چند موشك كوچك مایعسوز پرواز كرده بودند آن هم اغلب نه چندان بلند و نه چندان خوب .ساختن موشك شاید بزرگترین جهشی باشد كه در زمینه ی تكنو لوژی تا آن زمان در دنیاانجام گرفته بود . چیز مشابهی برای آن وجود نداشت ،حد اقل تا چند سال بعد مادامی كه دانشمندان پروژه ی آمریكائی مانهاتان هنوز شروع به طرح كارخانه های دهها میلییون دلاری و چند هكتاری نكرده بودند تا فلزی را تولید كنند كه قبلآ به مقادیری كه برای چشم برهنه قابل دیدن باشد استخراج نشده بود از آنجا كه اجزاء اساسی و جزئی از هسته ی مركزی تمام گردونه های فضائی امروز را تشكیل می دهند و تا مدت های مدید در آینده نیز تشكیل خواهند داد ،درك مشكلاتی كه در كار برنامه ی موشكی آلمان پیش آمد و چگونگی حل آنها كاملآ اهمیت دارد . لازم است هم اكنون و همینجا بگوییم كه موشك را كسی اختراع نكرد . تقریبآ همه ی قطعاتی كه در ساختن یك موشك مایعسوز به كار می روند قبلآ توسط كنستانتین تسیو لكوفسكی ،هرمان ابرت و دیگر پیشا هنگان فضا نوردی وصف شده بودند.و دكتر گادارد بردبار حتی بیش از این كرده بود: او خود بیشتر قطعات اصلی موشك را به دست خود ساخته و آزمایش كرده بود. و حتی قبل از سال ۱۹۳۵موشك هائی را كه ۴۵ كیلو وزن داشتند تا ۲۵۰و ۲ متری پرواز داده بود .قلب یك موشك مثل همه ی وسائل حركت ، موتور آن است . موتور موشك در اساس كوره ای است با یك انتهای باز كه در آن ماده ی سوختی به میزان بی سابقه ای سوزانده می شود و فر آورده های احتراق به حد اكثر سرعت ممكن از طریق سر لوله ی باریك شونده ای خارج می شوند . روی كاغذ هیچ چیز از موتور موشك ساده تر به نظر نمی رسد اما موتور در واقع باید بتواند تراكم از گرما ، لرزش و فشار را با ایمنی در خود محدود كندكه طرح و آزمایش آن ممكن است هزارها سال كاری طول بكشد و میلییون ها دلار خرج بردارد .

میان پرده ای دیگر گذر در آمریكا

روز بیستم سپتامبر۱۹۵۶،تقریبآ یك سال پیش از آنكه اسپوتنیك در مدار قرار گیرد ، موشكی از كیپ كاناورال برخاست و قوسی رو به پهنه ی اقیانوس اطلس در فضا ترسیم كرد .كار موشك نیروی زمینی ایالتهای متحده از هر لحاظ بی عیب بود و آخرین طبقه ی آن ۲۱۰۰۰كیلومتر در ساعت سرعت گرفت ،سرعتی كه هیچ شئ ساخت بشر تا آن وقت بدان نرسیده بود.تنها افزایش۸۰۰۰كیلومتر سرعت در ساعت برای در مدار قرار دادن آن كافی می بود.این موشك به آسانی می توانست به سرعت مداری برسد،دلیل نرسیدن آن همانقدر ساده است كه باورنكردنی.وزارت دفاع امریكا كه حدس زده بود كه نیروی زمینی ممكن است نخست ماهواره ی غیر مجازی در مدار قراردهد و سپس عذر خواهی كند دستور اكید صادر كرده بود كه طبقه ی آخر حتمآ باید خالی باشد واز دكتر ورنهر فن براون شخصآ خواسته شده بود كه براجرای این دستور نظارت كند .تنها ۱۶ماه بعد بود ،وقتی كه دیگر دو ماهواره ی روسی در فضا می چرخیدند كه فن براون فرصت پرتاپ موشك مشابهی را با یك طبقه ی آخر(( زنده ))به دست آورد .طبقه ی نهایی آن نخستین ماهواره ی ایالتهای متحده یا اكسپلور بود.در چشم مردم جهان امریكا مسابقه ی فضائی را باخته بود واحساس سرشكستگی امریكائیان از آن در آخرین سالهای ۵۰ به نحو تهدید آمیزی می رفت كه در عرصه ی مناسبات بین المللی همه چیز را تحت الشعاع قراردهد.

خدمت گذارانی خستگی ناپذیر در آسمان

قبل از سال ۱۹۵۶ اشخاصی كه در دو كرانه ی اقیانوس اطلس می زیستند فقط می توانستنداز طریق رادیو تلفن با هم تماس بگیرند.واگر شرایط جوی بد بود گاه امكان تماس اصلا وجود نداشت.آنگاه در۱۹۵۶ نخستین كابل تلفن زیر دریایی در اقیانوس اطلس كشیده شد و۳۶ خط تلفنی فارغ از پارازیت به دست آمد.فقط ۶ سال بعد تلستار ماهواره ی مخابراتی رله ی از كران تا كران اقیانوس اطلس به فضاپرتاب گردید .وهنوز چند سال نگذشته جای خود را به ماهواره های مجهزتر و تواناتری داد.با وجود بر این تلستار به تنهایی می توانست از عهده ی نقل نزدیك به یك هزار مكالمه ی تلفنی برآید.علاوه بر آن استفاده ی از تلستار به ارتباط رادیو تلفنی محدود نمی شد.این ماهواره همچنین می توانست علائم تلویزیونی را از یك سوی اقیانوس گرفته بسوی دیگر آن بفرستد.به دلائل فنی ،تصویرهای تلویزیونی را فقط می توان با امواج خیلی كوتاه پخش كرد ،اما این امواج چون نور تنها می توانند در امتداد خط مستقیم حركت كنند. از این رو در خشكی ارسال علائم تلویزیونی به راه های دور احتیاج به كابلهای گران قیمت ((كواكسیال))ویا شبكه رله ای از برج های بلند مخصوص امواج خیلی كوتاه دارد هر كدام در داخل حوزه ی دید نزدیكترین همسایگان خود قرار گرفته باشد . برای مخابره ی علائم تلوزیونی از یك سوی اوقیانوس اطلس بسوی دیگر آن یا احتیاج به كابل كواكسیال به درازای اقیانوس می بود كاری كه از لحاظ امكانات فنی عملی نبود ، و یا احتیاج به گروحی كشتی كه هر كدام مجهز به دكل ۳۰متری رله باشند وبه دقت در فواصل مناسب جا بگیرد و شاید رویهمرفته یكصد تائی از آنها لازم باشد . با وجود برین تلستار كه قطر آن حتی از ۹۰ سانتیمتر هم كمتر بود توانست این كار را انجام دهد . ماهواره تلستار به معنی واقعی كلام نقش یك برج رله را كه چندین هزار كیلومترارتفاع داشته و در آن واحد از اروپا و امریكا هر دو برای امواج الكترونیك قابل رویت باشد بازی كرد . شاهكارهای تلستار هر جند كه شایان توجه بوده اند اما در واقع قدمهای لرزان اوایه ای در راهی كه توسط ماهواره های مخابراتی گشوده شده اند بیش نیستند . هم اكنون مدتی است كه یك شبكه ی جهانی از ماهواره های پیشرفته ی بسیاری از نقاط دور دست كره را در تماس فوری با یكدیگر_ از رادیو ، تلوزیون ،تلفن ، مخابره ی عكسی اسناد و انواع دیگر ارتباط دور – قرار داده است .

چشم بر زمین

نخستین سیستم ماهواره ای كه در جهان به منظور مخابره ی اطلاعات عملی روزمره به وجود آمد در زمینه ی هوا شناسی بود . برنامه بسیار موفق تایروس در سال ۱۹۶۰آغاز گردید و نشان داد دوربینی كه از فضا به زمین بنگرد اطلاعاتی از آب و هوا به دست می دهد كه از هیچ راه دیگری برای هوا شناس قابل تهیه نیست . تایروس توانست توفانها و گردبادهای مهیب را در حال تكوین در دل اوقیانوس ها ببیند و خبرش را چندین روز زودتر از دستگاه های گوش به زنگ دیگر به مراكز هوا شناسی برساند . و توانست شاهد در هم شكستن بهاری یخها در رودخانه ی سن لوران (كانادا) باشد و پیش بینی های هوا شناسی برای ارسال تداركات تازه به پایگاه های اطراف قطب جنوب بكند . ماهواره های تایروس بعدی توانستند كارهای حساس تری چون پیش بینی هوا برای پرتاب های پرژه ی سر كوری را بر عهده بگیرند . تایروس آخرین ماهواره از این سری جای خود را به ماهواره های تكامل یافته تر نیبوس و اسا داده است كه خود هسته ی سیستمی را تشكیل می دهندكه دارد از از هنر پیش بینی جوی دانش دقیقی می سازد .