شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
اعتماد به نفس ارثی نیست
زمانی که کودکی بتواند بدون توقع و انتظار از دیگران کاری را آغاز کند و بکوشد تا آن را به اتمام برساند ، میگوییم، «اعتماد به نفس» دارد. کودک از همان ابتدا که شروع به شناخت خود و محیط پیرامونش میکند، به قدرت و توانایی خود برای تسلط بر محیط و اطرافیان خود آگاه میشود.
هنگامی که کودک به مرحلهای از رشد بدنی خود میرسد که بتواند روی پاهای خود بایستد و چندقدمی نیز راه برود ، در حقیقت مطالب بسیاری آموخته است. او به تدریج و با رشد سایر توانمندیهای خود درمییابد که قادر به انجام کارهای بیشماری است.
یکی از عوامل مؤثر در رشد اعتماد به نفس کودکان و نوجوانان، والدین و افراد خانواده هستند. اگر کودک در خانوادها ی که سرشار از صمیمیت و محبت و مهربانی است، رشد یابد، میتواند ویژگیهای شخصیتی خود را شناخته و با اطمینان به تواناییهای خود ، با مشکلات روبهرو شود. از طرفی میتواند با رفتارهای نامطلوب و منفی خود ، برخوردی واقعبینانه داشته باشد و درصدد رفع و تغییر آنها برآید.
از آنجایی که اعتماد به نفس صفتی ارثی نیست، اگر کودک ضمن انجام فعالیتهای گوناگون مدام دچار محدودیت شود و نتواند تجارب مفیدی در زندگی کسب کند، ترسو، کمرو و خجول بار آمده و قدرت تصمیمگیری مناسب هم نخواهد داشت.
گاهی والدین با توجهات افراطی خود ، مانع از رشد عاطفی و شناختی کودک میشوند.
از آنجایی که مادر و یا مربی کودک، تماس بیشتری با نیازهای جسمی ـ روانی او دارد ، میتواند تأثیر بیشتری در خوی و منش وی بگذارد. مادرانی که بیش از اندازه به فرزندان خود توجه میکنند و انجام وظایف کودک را به عهده میگیرند و اجازه نمیدهند که او در حد توان خود مسئولیت بپذیرد ، فرزندان آن هادر آینده احتمالاً دچار مشکلات و مسائل گوناگون خواهند شد. در این باره، لویی (روان شناس)، مادران را به دو دسته تقسیم میکند:
الف) مادرانی که فرزندان خود را بسیار نازپرورده بار میآورند و هیچ محدودیتی برای آنان قائل نمیشوند، هیچ کنترلی نیز بر خواستهها و انتظارات کودک نخواهند داشت. این دسته از کودکان تصور میکنند که هر چه بخواهند باید به سرعت مهیا شود و همه را در خدمت نیازهای خود میدانند. به طور کلی توجه و وابستگی بیش از اندازهی مادر میتواند موجب کاهش اعتماد به نفس کودک شود. ویژگیهای این دسته از کودکان، تندخویی، پرخاشگری، پرتوقعی و جنجالی بودن آنهاست.
ب) گروه دوم، مادرانی هستند که از شدت کنترل، اجازهی هیچگونه عمل و تصمیمگیری به فرزندان خود نمیدهند. این دسته از کودکان نیز دچار ضعف اعتماد به نفس شده، احساس بیکفایتی و عدم شایستگی میکنند. این گروه فرمانبردار، مطیع و منفعل هستند.
اگر کودک در خانوادها ی که سرشار از صمیمیت و محبت و مهربانی است، رشد یابد، میتواند ویژگیهای شخصیتی خود را شناخته و با اطمینان به تواناییهای خود ، با مشکلات روبهرو شود. از طرفی میتواند با رفتارهای نامطلوب و منفی خود ، برخوردی واقعبینانه داشته باشد و درصدد رفع و تغییر آنها برآید.
به طور کلی، فرزندان هر دو گروه از مادران دچار کاهش عزت نفس و اعتماد به نفس هستند و نمیتوانند ارتباطات اجتماعی مناسبی با سایرین برقرار کنند. اریک فروم یکی از روانشناسان معاصر معتقد است، «میزان ارتباط والدین با کودک اهمیت چندانی ندارد، آن چه مهم است کیفیت روابط است».
برای داشتن فرزندانی با اعتماد به نفس بالا ، خوب است به نکات زیر توجه کنند:
۱)پیشبینیهای منفی
اگر والدین معتقد باشند که فرزندشان توانایی انجام تکلیفی را ندارد و حتماً نیازمند کمک آنهاست، به طور یقین این طرز نگرش آن ها، بر عملکردِ فرزندشان تأثیر میگذارد و به تدریج باعث میشود که فرزندشان نسبت به تواناییها و استعدادهای خود شک کرده و مدام به شکست بیاندیشد.
۲) توقعات نامعقول بیش از اندازه
بعضی از والدین توقعات و خواستههایی بیش از توانِ فرزندانشان دارند و گاهی فراموش میکنند که معیارهای بزرگسالان با کودکان تفاوت دارد. در صورتی که خوب است والدین معیارهای خود را براساس تواناییهای فرزندانشان پایهریزی کنند.
۳) هیچگاه فرزندانتان را بر یکدیگر ترجیح ندهید
کودکان با یکدیگر متفاوتند و شکی در تفاوت بین آنها نیست؛ اما بین آنها تبعیض قائل نشوید و یکی را بر دیگری ارجح ندانید. برای مثال، زمانی که یکی از فرزندانتان موفقیتی کسب میکند و دیگری شکست میخورد ، دلیل نمیشود که موفقیت او را دائم به رخ فرزند دیگرتان بکشید؛ زیرا این کار موجب دلسردی، سرشکستگی و کاهش اعتماد به نفس او میشود.
۴) منطقی باشید
بسیاری از والدین بهترین امکانات و شرایط را نه تنها برای خود ، بلکه برای فرزندانشان نیز میخواهند و توقع دارند که کودکان، بر پایهی خواستهها و انتظارات آنها گام بردارند. در صورتی که بهتر است این نحوهی نگرش خود را تغییر داده و به کودک بگویند: «مهم این است که نهایت سعی خود را بکنی. موفقیت، تنها رسیدن به هدف نیست، بلکه تلاش و سعی تو در راه رسیدن به هدف مهم است.»
۵) توقعات دو طرفه
شعار بسیاری از والدین این است «آن کاری که میگویم بکن، نه آن کاری که میکنم»، برای نمونه، مادری از فرزندش میخواهد که وسایلش را جمع کرده، اتاق نشیمن را شلوغ نکند؛ در حالی که لباسها و وسایل خودش گوشهی اتاق ریخته است. در چنین شرایطی کودک احساس میکند که ارزش او در خانواده کمتر از دیگران است. پس اول خودتان عمل کنید و بعد از فرزندتان بخواهید.
منبع : برگرفته از کتاب " پرورش اعتماد به نفس در کودکان و نوجوانان " – نویسنده : ماندانا سلحشور
تنظیم برای تبیان : داوودی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست