دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

عشق با گارد باز


تا زمانی كه مردها مخفی می شوند و سكوت می كنند, به دشواری می توان مسئله را باز كرد زمانی هم كه جرات حرف زدن پیدا می كنند معمولا كسی آنها را باور نمی كند

سیلوی خیلی دوست داشت كه در آشپزخانه با صدای بلند با تلفن حرف بزند: «می خواهم گوش هایش را ببرم و از آنها كمپوت درست كنم» این بار اما ایوان مكالمه همسرش با یكی از دوستانش را شنید. زانوهایش شروع به لرزیدن كرد. غذای سرآشپز این بار خودش بود. او ۶ صبح از خانه فرار كرد. ایوان با تلخی یادآوری می كند: «اگر یك شب دیگر می ماندم، كارم تمام بود.» او ۸ سال تمام به خاطر فرزندانش تحمل كرد. هشت سالی كه مجبور بود سیلی ها و چنگ زدن های زنش را تحمل كند. او ظرف ها را به سوی ایوان پرت می كرد، با ناخن هایش بر صورتش خراش می انداخت و با چاقو او را تهدید می كرد. همه اینها بدین خاطر بود كه گمان می كرد همسرش او را فریب می دهد. ولی او حرفی نمی زد، او زنش را دوست داشت. ولی سرانجام فرار را بر ماندن ترجیح داد. او رنج فراوانی را تحمل كرده است: «كاملا آشفته بودم. هیچ راهی نداشتم و نمی توانستم بچه هایم را با خودم ببرم. پناهگاه هایی برای مردان كتك خورده وجود ندارد.» اما همه جا اینگونه نیست. در سوئیس و آلمان دو مركز برای مردان زخمی و زنانی كه آنها را با گلدان یا چاقو هدف قرار داده اند، به وجود آمده است. حالا كبك هم به دنبال چنین كاری است. دانیل ویزرلانگ، جامعه شناسی كه كتاب «مردان خشن» را نوشته معتقد است كه در تحقیقات آتی در مورد خشونت در زندگی زناشویی در فرانسه باید بدرفتاری با مردان را نیز بررسی كرد. در سال ۲۰۰۰، تحقیقات اولیه از سوی سازمان دولتی حقوق زنان نشان می داد كه یك زن از هر ۱۰ زن مورد آزار بدنی یا روحی، از انتقاد زننده تا ضربات مشت قرار می گیرد. اما مردان چطور؟ هیچ آماری در مورد آنها وجود ندارد و معمولا آنها را مهاجم فرض می كنند. ماری فرانس هیریگوین، در كتاب جدیدش به نام «زنان تحت نفوذ» در مورد خشونت در زندگی زوج ها می نویسد كه در ۹۸ درصد موارد اینگونه است. این روانشناس تشریح می كند كه خشونت ها نسبت به زنان آنها را تحت سلطه قرار می دهد و آنها به نوعی در دام افتاده اند، ولی تابوی بی رحمی و وحشیگری برخی زنان را نیز فاش می كند: «خشونت تنها به مردان تعلق ندارد.» گاهی هم این جنس ضعیف است كه می كوبد. وردنه خانم x تنها برای تهیه خمیر كیك نبود، بلكه از آن برای زدن همسرش استفاده كرد. مرد ۷۲ سال و همسرش ۶۸ سال داشت. او روز هجدهم مه به اتهام خشونت عمدی با سلاح در دادگاه حاضر شد. او به ضربات اعتراف ولی رفتار بد را انكار كرد. زمانی كه همسرش برای شكایت به ژاندارمری رفت تنها ۵۵ كیلوگرم وزن داشت. مارلین فریش، مشاور امور خانواده و روانكاو می گوید: «خشونت علیه مردان بسیار نادر است، اما بیشتر از آن است كه تصورش را می كنیم. مردان كمی جرات می كنند كه در این مورد شكایت كنند. به علاوه ماموران پلیس تایید كردند كه برخی از آنها از مردان قربانی استقبال خوبی نمی كنند.» بنابراین تا زمانی كه مردها مخفی می شوند و سكوت می كنند، به دشواری می توان مسئله را باز كرد. زمانی هم كه جرات حرف زدن پیدا می كنند معمولا كسی آنها را باور نمی كند. كلودین گاشه، رئیس مركزی برای كمك به زنان خشن در ژنو می گوید: «این یك سوژه تابو است. معمولا زن به عنوان فردی حامی و مهربان شناخته می شود. اما كسانی كه به اینجا می آیند قادر به زدن و پرتاب اشیا هستند. مشكل آنها معمولا بی ثباتی است. اكثر آنها معمولا در دوران كودكی مورد آزار و خشونت قرار گرفته اند. روبرت نوی برگر، روانكاو خانواده در مطبش با مردانی رو به رو شده كه وضع اسفناكی داشته اند و اینگونه تعریف می كند: «از چشم كبود شده و كتف كوفته بگیرید تا شكم ضرب دیده. یك زن پستچی چهار شانه را هیچ وقت فراموش نمی كنم. او یك گاو نر واقعی بود. او شوهرش را كه كمی خنگ بود، دائما كتك می زد ومی گفت او اعصاب مرا خرد می كند و دیگر نمی توانم جلوی خودم را بگیرم!» در آغاز و پیش از اینكه كشمكش و ضربات شروع شود، نوبت تهدیدهاست. حرف هایی كه زمینه را فراهم می كند. اسلحه مورد علاقه زن آزار روحی است. او تلاش می كند كه برتری اش را تثبیت كند. ابتدا نقش او به عنوان همسر را زیر سوال می برد. «به فكر من نیستی» و بعد نقش پدر: «هیچوقت اینجا نیستی» و در پایان نقش نان آور را: «با حقوق تو باید از گشنگی بمیرم.» مرد سعی می كند كه از خشونت اجتناب كند و همسرش را آرام كند، ولی همین نزدیك شدن زمینه درگیری را به وجود می آورد و ضربات آغاز می شود. ایوون دالر، روانشناس و نویسنده كتاب «خشونت نسبت به مردان» تعریف می كند: «بیش از ۸۰ درصد زنان خشن از اشیای مختلف استفاده می كنند و می خواهند بدین ترتیب قدرت ضربات مردان را خنثی كنند. زنان به وردنه، قهوه گرم، قیچی و ... متوسل می شوند. من مردی را دیدم كه جای اتو روی شكمش باقی مانده بود.» برخلاف زنان آزار دیده كه به همسرانشان وابستگی مالی دارند، مردها راحتتر می توانند از این مهلكه فرار كنند. اما آنها آسیب دیده اند و برای ترمیم روحی به زمان نیاز دارند. سوفی تورن، مددكار اجتماعی كه در مورد مردان آسیب دیده تحقیق می كند، می گوید: «كسانی هستند كه به حرف های زن آزار دیده گوش كنند و مكان های مناسبی با آغوش گرم از آنها استقبال می كنند، در حالی كه مردها مورد تمسخر و تحقیر روحی قرار می گیرند.» میشل ۴۵ ساله در یك مركز كمك به قربانیان، یك دوره درمانی را سپری می كند. او ۲ سال را با اندوه و اشك پشت سرگذاشته است. زنش نمی توانست خشمش را كنترل كند، فحش می داد و پیراهن هایش را پاره می كرد. او تلاش می كرد تا با عذرخواهی زنش را آرام كند. سرا نجام از ترس گفت و گوی رو در رو برایش نامه می نوشت. «حاضر بودم همه چیز را تحمل كنم. سخت ترین چیزها را. از نظر روانی ویران شده بودم.» حالا تن او با شنیدن كلمه «پیر»، در رستوران یا در كوچه می لرزد. همسر سابقش همیشه او را «پیرخرفت» صدا می زد. چهار سال از آن روزها می گذرد، ولی او تنها با شنیدن كلمه «پیر» به لرزه می افتد.