جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

دست از دامنت ای دوست، نخواهم برداشت


دست از دامنت ای دوست، نخواهم برداشت

روح‌الله الموسوی الخمینی رضوان‌الله تعالی‌علیه
پــــــــرده بردار ز رخ، چهره‏گشا ناز بس است
عــــــاشق ســوخته را دیدن رویت هوس است

دست از دامنت ای دوست، نخواهم برداشت
تا …

روح‌الله الموسوی الخمینی رضوان‌الله تعالی‌علیه

پــــــــرده بردار ز رخ، چهره‏گشا ناز بس است

عــــــاشق ســوخته را دیدن رویت هوس است

دست از دامنت ای دوست، نخواهم برداشت

تا مــــــن دلشـده را یک رمق و یک نفس است

همــــــــه خوبان برِ زیبایی‏ات ای مایه‌ی حُسن

فی‏المثل، در برِ دریای خروشان چو خس است

مـــــرغ پــــر سوختــه را نیست نصیبی ز بهار

عـــرصـه‌ جولانگه زاغ است و نوای مگس است

داد خواهـــــم، غم دل را به کجا عرضه کنم؟

که چو من دادستان است و چو فریادرس است

این همـــــــه غلغل و غوغـــا که در آفاق بوَد

ســـوی دلـــــدار، روان و همه بانگ جرس است