دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

نتانیاهو و دولتی با کنتور روزشمار


نتانیاهو و دولتی با کنتور روزشمار

پیروزی راستگرایان در انتخابات پارلمانی اسرائیل و نتایج قابل پیش بینی آن به عنوان فونداسیون یک بنای سست و یا در وضعیت بدتر آوار ساختمانی است که در آن تندروهای مذهبی و ناسیونالیست لانه کرده اند

پیروزی راستگرایان در انتخابات پارلمانی اسرائیل و نتایج قابل پیش بینی آن به عنوان فونداسیون یک بنای سست و یا در وضعیت بدتر آوار ساختمانی است که در آن تندروهای مذهبی و ناسیونالیست لانه کرده اند. هر چند حزب کادیما به رهبری "تزیپی لیونی" وزیر امور خارجه کنونی با کسب ۲۸ کسی به عنوان قوی ترین حزب در این دوره معرفی شد ولی پیروزی متحدین سنتی و راست حزب لیکود که با ۲۷ کرسی در مقام دوم جای گرفته بود صندلی نخست وزیری را برای "بنیامین نتانیاهو" تا حدودی بیمه کرده است. دعوت "شیمون پرز" رئیس جمهوری اسرائیل از نتانیاهو برای تشکیل کابینه پس از آن انجام شد که "ایگدور لیبرمن" رهبر حزب اسرائیل خانه ما که موفق به کسب ۱۵ کرسی و جایگاه سوم شده بود حمایت خود از حزب لیکود را اعلان کرد.

حزب مذهبی شاس نیز با ۱۱ کرسی قبل از آن به طور ضمنی حضور در کابینه یی به رهبری نتانیاهو را گوشزد کرده بود و به همین دلیل برای شیمون پرز یقین حاصل شد که لیونی که در ضمن هم حزبی وی نیز می باشد هیچ شانسی جهت تشکیل دولت نخواهد داشت. وی که تا آخرین لحظات تلاش داشت تا رهبران لیکود و کادیما را به تشکیل یک دولت ائتلافی به نخست وزیری نتانیاهو قانع کند با اظهارات روشن لیونی و دیگر رهبران کادیما مبنی بر عدم مشارکت در چنین ائتلافی که توسط لیونی "دولت افلیج ها" لقب گرفته است، حکم تشکیل کابینه را به کسی داد که در طول زندگی سیاسی خود هیچگاه از وی خوشش نیامده بود. چنانچه معادلات تشکیل دولت راستگرا در چارچوب ائتلاف احزاب لیکود، اسرائیل خانه ما، شاس، یهودیان توراتی و چند حزب کوچک مذهبی و راست قطعی فرض شود، باید پذیرفت که این کابینه ملغمه یی از راستگرائی سیاسی و بنیادگرائی مذهبی خواهد بود که در بطن خود به جای پویائی و ماندگاری، میرائی و دولت مستعجل را تداعی می کند. از طرف دیگر حزب کمونیست و حزب چپ گرای مرتز نیز به جهت ماهیت وجودی خود که هرگز در دولت سرکوبگر حتی با میانه روهائی چون کادیما و کارگر شرکت نمی کنند و شرافت انسانی و اصول عدالت طلبانه ایدئولوژیک خود را در پای هیچ قدرتی به حراج نمی گذارند، دست نتانیاهو را برای حداقل وجود شرکای معتبر بیش از پیش خواهد بست. اسرائیل در طی ماه های آینده به جهت ترکیب محافظه کارانه ی دولت به رهبری نتانیاهو به خاطر تعصبات فوق افراطی راستگرایان سکولار و محافظه کاران مذهبی که از دو تفکر و بینش کاملا ناهمگون سیاسی بهره می برند از درون شاهد فروپاشی در وحله اول نظری و در مرحله بعد عینی خواهد بود. این ائتلاف به عکس ائتلاف دولت "ایهود اولمرت" که توانست حدود سه سال دوام آورد و میانه روی سیاسی و عدم وجود تعصبات افراطی مذهبی – ناسیونالیستی تا حدودی دوام آن را تضمین می کرد، به یقین از همان ابتدا سیاهچاله یی خواهد بود که اعتبار کنونی لیکود را در خود بلعیده و همچنین نزدیکی سنتی جناح راست را در برهه زمانی حساس فعلی با پارادوکس و ضدیت های نوینی روبرو می کند.

دولت ائتلافی راستگرایان از آن جهت بیش از پیش نخست وزیر را به رصد کردن روزانه ی دوام و قوام آن وادار می کند که در محیط بین المللی به خصوص وجود رئیس جمهوری دمکرات و متفاوت در ایالات متحده به عنوان اصلی ترین حامی آن، بادها برخلاف اهداف این دولت خواهد وزید. توجه خاص "باراک اوباما" نسبت به صلح خاورمیانه و گزینش فوری "جورج میشل" سناتور بانفوذ سابق برای پیگیری این امر نشان می دهد که وی هرگز کارشکنی در اهداف خاورمیانه یی خود را نمی بخشد. اظهارات رئیس جمهوری آمریکا در مراسم تحلیف خود و سپس در مصاحبه با تلویزیون العربیه نشان می دهد که سیاست کنونی کاخ سفید بازسازی چهره مخدوش شده این کشور در بین مسلمانان و کشورهای خاورمیانه خواهد بود و حداقل در طی یک سال آینده این سیاست به شدت ادامه خواهد یافت. از آنجا که اوباما از یک طرف قصد خروج آبرومندانه و کم دردسر از عراق را دارد و از طرف دیگر جنگ افغانستان به سمت یک بن بست عظیم پیش می رود که بدون تعامل واشینگتن با جامعه کشورهای اسلامی و همسایگان این دو کشور خروج از آن مقدور نمی باشد، هرگونه سمت گیری برعلیه مواضع تعامل برانگیز کنونی وی به نوعی دهن کجی به سیاست خارجی نوین واشینگتن تلقی خواهد شد. ترکیب احزاب ائتلافی راست در کابینه احتمالی نتانیاهو با توجه به وجه ناسیونالیسم افراطی و ایدئولوژیک حزب اسرائیل خانه ما و حزب شاس دقیقا برخلاف جریان صلح خاورمیانه و اهداف اعلان شده دولت باراک اوباما است. احزابی چون اسرائیل خانه ما و شاس همواره نشان داده اند که در مواضع خود بسیار سرسخت و انعطاف ناپذیر می باشند و به همین دلیل امید نتانیاهو برای مدارا و بندبازی سیاسی در جریان طرح صلح و روابط متقابل با دولت اوباما تقریبا به یک امر محال می ماند. تضادهای درونی این دولت احتمالی بسیار فراتر از اختلافات سیاسی بوده و این واقعیت در حیطه سیاست خارجی که در شرایط زمانی کنونی تابلوی هویت آن خواهد بود خود را بهتر نشان می دهد. انتظار عدول عاجل در مواضع سیاسی لیبرمن و حزب شاس در یک مقطع کوتاه که برای آمریکا، منطقه و بازیگران فلسطینی می تواند تعیین کننده تلقی شود، تقریبا ناممکن است. عدم انعطاف پذیری این دو حزب می تواند با مواضع سلبی و سخت جنبش اسلامی (حماس) در جامعه ی فلسطینی مقایسه شود که موجب شکست دولت ائتلافی محمود عباس – اسماعیل هنیه گردید. اسرائیل در بدترین زمان ممکن راستگرایان را برای رهبری جامعه و دولت انتخاب کرد و تاوان این انتخاب اشتباه را بسیار زودتر از حد تصور پرداخت می کند. چنانچه در این مقطع زمانی فلسطینی ها و حماس تا حدودی نسبت به طرح های صلح از خود انعطاف نشان داده و رهبران نوار غزه تعامل بیشتر با نماینده ویژه اوباما در امور خاورمیانه را مدنظر قرار دهند، کشتی نتانیاهو در دریای طوفان زده فعلی به صخره برخورد کرده و متلاشی خواهد شد.

نتایج انتخابات پارلمانی اسرائیل یک درس آموزنده نیز داشت و آن اینکه مواضع و تحرکات افراطی زاینده ی افراط گرائی است و جنگ غزه هر چند که توانست چند کرسی بیشتر از حد انتظار را برای کادیما و لیونی به همراه بیاورد ولی در سطح ملی موجب پیروزی قاطع راستگرایانی شد که هم اینک نسخه مخدوش و بدلی را در پای اصل به قربانگاه جهل سیاسی می برند.

اردشیر زارعی قنواتی