سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
مجله ویستا

حجاب چه جوری اش خوبه


حجاب چه جوری اش خوبه

وضعیت حجاب قبل از اسلام چگونه بود کیفیت حجاب همسران پیامبر و امامان علیهم السلام چگونه بود و آیا آنها از چادر استفاده می کردند و بر فرض لزوم حجاب و چادر, چرا از چادر مشکی استفاده می شود و از رنگ های دیگر استفاده نمی شود

وضعیت حجاب قبل از اسلام چگونه بود؟ کیفیت حجاب همسران پیامبر و امامان علیهم‏السلام چگونه بود و آیا آنها از چادر استفاده می‏کردند و بر فرض لزوم حجاب و چادر، چرا از چادر مشکی استفاده می‏شود و از رنگ‏های دیگر استفاده نمی‏شود؟

چادر به صورتی که در میان ایرانیان معمول است - چادر بلند که تا پایین پا می‏رسد - در میان عرب‏ها معمول نبوده، ولی چیزی شبیه نیمه چادر، رایج بود و ظاهراً منظور از «جلباب» هم - که در آیات قرآن آمده - اشاره به همین است؛ چیزی که نه مثل مقنعه و روسری کوتاه بوده، نه مثل چادر خیلی بلند؛ این حجاب، شاید تا کمر و کمی پایین‏تر می‏رسیده است و آن بزرگواران از آن استفاده می‏کردند.

عرب‏ها از پوششی به نام «درع» که پیراهن بلندی بوده و «ملحفه» که همان چادر بوده است و مقنعه، استفاده می‏کردند. از روایات استفاده می‏شود که این بزرگواران، هر سه پوشش فوق را داشتند. مقنعه را سر می‏کردند و درع هم پیراهن بلندی بوده که تا پشت پا می‏رسید و آستین‏هایش بلند و گشاد بوده و ملحفه هم چادری بوده که به خودشان می‏پیچند. در آداب نمازگزار هم آمده که زن در موقع نماز، اگر بخواهد حجاب کاملی داشته باشد، باید از مقنعه، درع و ملحفه استفاده کند.۱

لازم است توجه داشته باشیم که پوشش و لباس، همواره با انسان بوده، زنان بیش از مردان در همه تمدن‏ها، دارای پوشش بوده‏اند. در تمدن فینیقی‏ها که چهار هزار سال پیش از میلاد می‏زیستند، زنان آنها دارای حجاب بودند و برای پوشش خویش از پارچه‏های سرخ رنگ استفاده می‏کردند.۲

زنان آریایی نیز دارای حجاب بودند؛ به ویژه زنان طبقات بالای اجتماعی آنان که برایشان حجاب دارای ارزش ویژه‏ای بود.۳ در بین یونانیان رسم بود که زنان حتی صورت‏های خویش را با قسمتی از روپوش بسیار ظریف بپوشانند و زنان مجبور به نشستن در حرم‏سراها بودند و حتی تعلیم و تعلم، توسط مادران و دایگان انجام می‏شد. ۴

آشوریان و کلدانیان نیز دارای حجاب بودند، یکی از نویسندگان می‏گوید: «زنان بابل و آشور، تنها آنان که عفیف بودند و شوهر داشتند، دارای حجاب بودند». ۵

همچنین زنان اسپارتی، محجبه بودند. دختران اسپارتی، پس از شوهر کردن، حجاب می‏گرفتند. نقش‏ها و تصویرهایی که از زنان اسپارتی باقی مانده است، حکایت از این دارد که زنان اسپارتی، سر را می‏پوشاندند و صورت را باز می‏گذاشتند و هنگامی که به کوچه و بازار می‏رفتند، دارای حجاب بودند.۶

همین طور رومیان، کارتاژی‏ها، چینی‏ها، هندی‏ها، ایرانیان باستان، ایرانیان اشکانی و ساسانیانی، همه دارای حجاب بوده‏اند.۷ در تورات و کتاب‏های مقدس نیز سفارش به حجاب شده و عذاب بی‏حجابی، بیان شده است.۸

با این حال، موج فساد، برهنگی و بدحجابی، در غرب جدید آغاز شد و کم کم به جوامع دیگر سرایت کرد.

ویل دورانت می‏گوید: «فساد اخلاقی [در جامعه آن روز غرب‏]، نشانه آزادگی و خردمندی بود و هرزه‏گی، به صورت نوعی‏آداب رایج در آمده بود. در فرانسه قرن ۱۸، زنی که تنها به شوهر خود دل بسته بود، یادگار دوران‏های گذشته به شمار می‏آمد و زناشویی، فقط وسیله ای برای حفظ نام خانوادگی و انتقال ثروت بود».۹

مونتسکیو می‏نویسد: «مردم پاریس، هر مردی را که زنش را تنها از آن خود بداند، مخل آسایش اجتماعی می‏دانند و هر زن، عاشقی داشت و هر شوهری، معشوقه‏ای».۱۰

این فساد و بی‏بندوباری، با رنسانس علمی در اروپا شروع شد و توسط روشنفکران غرب زده، به جهان سوم راه یافت؛ ابتدا در دولت عثمانی و کم کم به کشورهای دیگر نفوذ کرد. در ایران، اولین بار، بی‏بندوباری و بدحجابی، توسط شاه عباس کبیر با پذیرفتن برادران «شرلی» شروع شد و می‏توان شروع جریان غرب زدگی مستمر را از دوران فتحعلی شاه دانست.۱۱

بعد از این دوره، رضاخان در ایران و آتاترک (مصطفی کمال) در ترکیه و امان‏الله خان در افغانستان، مأمور کشف حجاب شدند.

بنابراین، آغاز بی‏حجابی و بدحجابی را می‏توان دوران تحول و رنسانس در اروپا دانست.۱۲

● برتری چادر مشکی‏

در بین رنگ‏ها، رنگ‏های تیره و مشکی، در تأمین حجاب حداکثری بانوان در بیرون منزل، مؤثر هستند.

علاوه بر این، رنگ مشکی پوشاننده رنگ‏های دیگر است و زیر آن، هر لباس رنگی دیگری را که باشد، می‏پوشاند. ضرب المثل معروف «بالاتر از سیاهی رنگی نیست»، اشاره به همین واقعیت است که رنگ سیاه، برترین رنگ‏هاست و تمام رنگ‏های دیگر، در مقابل آن، رنگ می‏بازند.

● آرامش بیشتر

قرآن مجید می‏فرماید: «پرده سیاه و تاریک شب، روز را می‏پوشاند».۱۳ در برخی از تفاسیر آمده است: ساکنان زمین، پس از تحمل چند ساعت گرما و رنج و کار و فعالیت روزانه، طالب سکون و آرامش شب می‏شوند و شب، ساکنان زمین را در چادر سیاه و مشکی خود می‏پوشاند.

«پرده سیاه و تاریک شب را به منزله لباس و پوشش قرار دادیم». در این آیه، تاریکی شب، به پرده و پوشش گسترده، تشبیه شده است که همه اجسام را می‏پوشاند؛ همان گونه که جلباب و چادر مشکی، تمام بدن و لباس بانوان را در مقابل نامحرم می‏پوشاند.

برخی جلباب را به چادر شب معنا کرده‏اند. به نظر می‏رسد به دلیل دو ویژگی گستردگی در پوشش و رنگ مشکی که در جلباب، چادر مشکی و پرده تاریک شب موجود می‏باشند، به چادر شب معنا شده است.

● نگاه‏شکنی و آسایش بیشتر

در روان‏شناسی رنگ‏ها، چنین آمده است: سیاه به معنای «نه» است. رنگ مشکی، اثر کاهش تحریک‏های روحی و روانی دارد؛ چون رنگی صامت و غیرمحرک است و واکنش مهمی در بیننده ایجاد نمی‏کند، از این رو، یکی از بهترین ابزارهای کاهش واکنش‏های روانی است و نه تنها موجب جلب توجه دیگران نمی‏شود، بلکه به عدم توجه کمک می‏کند.

به همین دلیل، در هنگام برخورد با جنس مخالف و غیرمحارم، استفاده از چادر مشکی، اثرات مطلوبی از نظر کاهش حالات و امیال جنسی دارد. خداوند در سوره نور، ضمن آموزش حدود مراقبت‏های اولیه در شیوه رویارویی با غیرمحارم در آخر آیه، خطاب به زنان می‏فرماید: «نباید زنان پای خود را چنان به زمین بکوبند که صدای زینت‏آلاتشان شنیده شود (و سبب تحریک نامحرم گردد)». بنابراین، می‏توان گفت که چون لباس‏های رنگارنگ، سبب جلب توجه نامحرم و تحریک جنسی می‏شوند، مطلوب نمی‏باشند؛ اما چون حجاب و چادر مشکی، باعث جلب توجه نمی‏گردد، رنگی مطلوب است.

معمولاً بانوانی که اعتقاد راسخ به لزوم پوشیدگی بیشتر در برخورد با نامحرم دارند، چادر مشکی را می‏پسندند؛ زیرا این رنگ، بدن را بیشتر و بهتر می‏پوشاند.

از سوی دیگر، وقتی رنگ مشکی در کنار رنگ دیگری قرار می‏گیرد، تأثیر آن را تقویت می‏کند و خصلت آن رنگ را مورد تأیید قرار می‏دهد. اگر یک پنجره رنگین، در کنار میز سیاهی قرار بگیرد، هر بیننده‏ای که به آن سو بنگرد نگاه او ناخودآگاه به طرف پنجره جلب خواهد شد و اصلاً به صفحه سیاه میز توجهی نخواهد کرد. رنگ سیاهِ میز، خاصیت جلوه‏نمایی خود را نفی کرده، در عوض، خاصیت رنگ پنجره را تقویت می‏کند. به همین علت، وقتی خانمی چادر مشکی به سر می‏کند و در خیابان راه می‏رود، ناظری که از دور به او و اشیای رنگی اطراف او، مثل ماشین‏ها و مغازه‏ها نگاه می‏کند، بی‏اختیار، اشیای رنگی نظر او را به خود جلب می‏کنند. بسیاری از اوقات، بیننده به رنگ مشکی اصلاً توجهی نمی‏کند.

بنابراین، بانوانی که می‏خواهند به بهترین شیوه، عفت و پاکدامنی خود را حفظ کنند و از نگاه‏های آلوده در امان باشند، از حجاب و چادر مشکی استفاده می‏کنند.

چادر مشکی، بدن بانوان را در مواجهه با نامحرمان به طور یکنواخت و در عین حال به روش ساده و معمولی و به دور از تجمل، می‏پوشاند.

● وقار و هیبت معنوی بیشتر

در برخی کتاب‏های مربوط به روان‏شناسی رنگ‏ها، چنین آمده است: رنگ سیاه در بعضی موارد دلیل بر وقار و سنگینی و شیک‏پوشی است. رنگ مشکی نمایانگر قدرت و اقتدار است.

خصوصیت دیگر رنگ مشکی آن است که باعث هیبت و ابهت بیشتری می‏شود و به دلیل همین خصوصیت، غالباً حاکمان و بزرگان برای اظهار شکوه و جبروت خویش، از لباس‏های مشکی استفاده می‏کنند.

به نظر می‏رسد که انتخاب رنگ مشکی برای عمامه سادات و فرزندان پیامبر نیز به اعتبار ویژگی احتشام و هیبت معنوی است. به همین جهت، در برخی روایات گفته شده که رنگ مشکی، کراهت دارد؛ مگر در عبا (چادر)، عمامه و کفش.۱۴

امروزه نیز لباس رسمی برخی شخصیت‏ها، مثل قضات و وکیل‏ها، به ویژه در مراسم ویژه و رسمی، غالباً مشکی و یا سرمه‏ای است و ورزشکاران نیز زمانی که در رژه رسمی شرکت می‏کنند، غالباً کت و شلوار مشکی یا سرمه‏ای می‏پوشند. با توجه به همین ویژگی، استفاده بانوان از حجاب و چادر مشکی، باعث نوعی والایی و هیبت معنوی می‏گردد و سبب می‏شود که مردان نامحرم، در برخورد با آنان، حریم گیرند.

با وجود بهره‏ها و آثار متعدد ذکر شده برای حجاب مشکی، متأسفانه برخی مطبوعات در سال‏های اخیر، به طور غیرمنطقی و با تمسک به شبهاتی، در جهت سست کردن پایه‏های حجاب اسلامی در ذهن بانوان و گسترش بدحجابی و بی‏حجابی، گام برداشته‏اند.

● نشاط و اعتماد بیشتر

حضرت علی علیه‏السلام می‏فرماید: «پوشیدگی زن، برایش، بهتر است و زیبایی‏اش را پایدارتر می‏سازد».۱۵

از این رو، احکام الهی بیش از آن‏که به محدودیت لذت‏ها منجر شوند، به ماندگاری لذت‏ها و پایداری نشاط و خوشی‏ها می‏انجامند. از این رو، اگر چه حجاب از یک سو برای خانم‏ها محدودیت است و موجب خستگی و زحمت می‏باشد، اما از سوی دیگر، اوج احساسات را سالم نگه می‏دارد و عاطفه‏ها و محبت‏ها را در کانون گرم خانواده، متمرکز می‏سازد و زن و مرد را از بی‏تفاوتی نسبت به همدیگر، در نظام خانواده، نجات می‏دهد و این بحرانی است که هم اکنون دامن‏گیر جوامع غربی شده است؛ به طوری که در هنگام برپایی کانون خانواده که باید بر اساس عشق و محبت تحکیم شود و مهم‏ترین ابزار آن، میل جنسی نسبت به یکدیگر است، این میل، رو به افول گذاشته و بنیان خانواده‏ها را متزلزل ساخته است.

همچنین عشق و عاطفه همسران نسبت به یکدیگر قبل و بعد از ازدواج - به دلیل روابط متعدد - کاهش می‏یابد؛ در حالی که با رعایت حجاب برتر، نشاط کانون خانواده و اعتماد آنان نسبت به یکدیگر، بیشتر خواهد شد.

۱. مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، سوره نور، آیه ۳۱.

۲. دائره المعارف القرآن العشرین، ج ۳، ص ۳۳۵.

۳. سید محمود مدنی، فساد، سلاح تهاجم فرهنگی، ص‏۲۴۵.

۴. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج ۲، ص ۲۳۵.

۵. سید رضا پاک‏نژاد، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج ۳، ص ۱۸۳.

۶. فساد، سلاح تهاجم فرهنگی، ص ۲۵۹.

۷. همان، ص ۲۶۷-۲۶۰.

۸. تورات یا عهد قدیم، ص ۱۰۱۱ - ۱۰۰۲.

۹. تاریخ تمدن، ج ۱۹، ص ۴.

۱۰. همان، ج ۹، ص ۳۲۸.

۱۱. فساد سلاح تهاجم فرهنگی، ص ۷۹-۷۸.

۱۲. همان، ص ۷۷-۷۶

۱۳. اعراف، آیه ۳.

۱۴. مستدرک، بحارالانوار، ج ۵، ص ۲۷۹.

۱۵. همان، ج ۱۴، باب ۷۰