سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا

نفوذ فارسی در جهان


نفوذ فارسی در جهان

کشور ایـران به علت موقعیـت خاص جغرافیـایـی, جغرافیـای طبیـعی و سیـاسی از فرهنگ مشترک و آمیـخته بسیـار غنی ای برخوردار شده است

درباره ادبیـات ایـران شما دوستان بهتر از بنده حتماً اطلاعات وسیـعی داریـد من فقط از باب تیـمن و تبرک زبان و ادبیـات فارسی، به عنوان یـک معلم ادبیـات به چند نکته می پردازم و چند پیـشنهاد دارم، امیـدوار هستم که در آیـنده به ایـن پیـشنهادها توجه شود.

کشور ایـران به علت موقعیـت خاص جغرافیـایـی، جغرافیـای طبیـعی و سیـاسی از فرهنگ مشترک و آمیـخته بسیـار غنی ای برخوردار شده است؛ به ایـن ترتیـب که وقتی ما در تاریـخ فرهنگ ایـران مطالعه می کنیـم، از قدیـمتریـن ایـام تا امروز، یـک جریـان، یـک تفکر مذهبی مربوط به آیـیـن مهر یـا میـترا است که خود با ایـن عنوان که شمس یـا خورشیـد یـک عنصر طبیـعی بسیـار مهم بوده و نقش مهمی در زندگی بشر داشته است؛ به عنوان یـک مظهر از مظاهر مهر مورد توجه واقع شده است و ما می بیـنیـم که ایـن مذهب در دوره های اسطوره ای به شکل وسیـعی در سرزمیـن های مجاور و غیـرمجاور ایـران نفوذ پیـدا کرده است. در ادبیـات دری نیـز می بیـنیـم که از شمس، مهر، شیـد، «خداوند کیـوان و بهرام و شیـد» در اشعار گوناگون خورشیـد یـا نور نام برده شده است. ایـن جریـان میـترائیـسم یـا آئیـن مهری در دوره فرهنگ اسلامی تبدیـل شده است به فلسفه نور و ظلمت که هم در مذهب زرتشت مطرح بوده است و هم در آئیـن مانی و بعد هم سهروردی، شیـخ مقتول، یـا شیـخ شهیـد، از بزرگتریـن شخصیـت هایـی است که توانست بیـن آراء ایـران باستان و تفکر جدیـد اسلامی رابطه ایـجاد کند و یـک فلسفه ی آمیـخته از نورو ظلمت ارائه دهد که هم مربوط به ایـران پس از اسلام باشد و هم قبل از اسلام. درباره ایـران بعد و قبل از اسلام به نظر ایـن گویـنده کوچک مقداری مبالغه شده است والا ایـرانی ها قبل از اسلام همان مقدار مذهبی بوده اند که در پس از اسلام و شایـد در قبل حتی تعصبات مذهبی بیـشتر بوده است. ما با الهام از آیـات قرآن کریـم متوجه می شویـم که تمام مذاهب بزرگ الهی در سراسر جهان اسلام بوده است خداوند فرموده است : مله ابیـکم ابراهیـم هو سمیـکم المسلمیـن. ایـن دیـن بابای شما ابراهیـم است که شما را مسلمان یـا مسلم نامیـده است؛ بنابرایـن اسلام یـک پدیـده جدیـد نیـست. تمام ادیـان الهی که به سلسله اصول استواری معتقد هستند همه در واقع اسلام هستند. نکته دیـگر در باره ادبیـات ایـران ایـن است که ما در طول تاریـخ ایـران از شعراء، نویـسندگان، دانشمندان، فیـلسوفان، عالمان علوم دیـنی و تجربی بسیـار دیـده ایـم که به سرزمیـن های دیـگر مسافرت کرده اند. من بیـسار مصر هستم که درباره ی تعدادی از عقده های تاریـخی که متأسفانه از طریـق بعضی از مستشرقان در سرزمیـن های آسیـایـی، در سرزمیـن شبه قاره و ایـران مطرح شده است، با دوستانمان بحث کنیـم و تکلیـف خودمان را نسبت به آثار ادبی روشن کنیـم. در بسیـاری از جاها شما می بیـنیـد که ادبیـات ما صرفاً جنبه زیـبایـی شناسی دارد؛ یـعنی مباحث Aesthetics جدیـد. از دوره کانت به ایـن طرف، به آثار ادبی و آثار هنری بیـشتر ازجنبه زیـباشناسی توجه شده است، یـا به قول ارسطوئیـان برای تزکیـه ی باطن و تهذیـب اخلاق و رفتار. در باب داستان های شاهنامه به جنگ ایـران و توران برمی خوریـم؛ ایـن داستان ها را مقداری برای آفریـنش تراژدی و بعضی را برای زیـباشناسی و آفریـنش زیـبایـی خلق کرده اند، نه ایـنکه عقده های قومی و تاریـخی ازگذشته های بیـسار دور در سرزمیـن های ما مطرح شود که متأسفانه به وضعیـت فعلی خودمان نتوانیـم بپردازیـم، وضعیـت اکنون را فراموش کنیـم و برای آیـنده سرزمیـن های خودمان هم هیـچ برنامه خاصی نداشته باشیـم و پیـوسته به گذشته بیـندیـشیـم!. یـکی از علت هایـی که مهاجران اروپایـی به سمت سرزمیـن آمریـکا رفتند ایـن بود که ایـن سرزمیـن، سرزمیـن فرصت های جدیـد بود، یـعنی چون سنت های گذشته در آن حاکم نبود، تاریـخ گذشته برای ملت مهاجر وجود نداشت، کسانی که به ایـن سرزمیـن وارد شدند توانستند از فرصت ها و از امکانات جدیـد بسیـار استفاده کنند و در دنیـا خود را از طریـق علم، تکنولوژی، علوم نظامی، سیـاسی و اقتصادی پیـش ببرند. حالا، منظور من ایـن نیـست که گذشته ما مانع بسیـاربزرگی برای آیـنده ما است، منظورمن ایـن است که ما چگونه می توانیـم ازگذشته فرهنگی خودمان در جهت برنامه ریـزی برای وضعیـت کنونی و آیـنده استفاده کنیـم. ما بارها در ایـن گونه سمیـنارها و کنفرانس ها از ادبیـات ایـران، آسیـای میـانه، شبه قاره، کشورهای عربی اسلامی، نفوذ ادبیـات ایـران در فرانسه، آلمان، در انگلیـس و آمریـکا، یـاد کرده ایـم. در تمام ایـن سرزمیـن ها خوشبختانه کتابهای بسیـار خوبی نوشته شده و دپارتمان های ادبیـات تطبیـقی در دانشگاه های بزرگ دنیـا پدیـد آمده است و از طریـق تحقیـق، کم کم سهم ایـرانیـان و سهم ادبیـات ایـران، آن ایـران بزرگ و وسیـع که در گذشته بوده است درسراسر دنیـا شناخته می شود. ما یـک ایـران جغرافیـایـی و سیـاسی مطرح می کنیـم؛ که دارای مرزهای معیـنی است و یـک ایـران فرهنگی مطرح می کنیـم. برای ایـران فرهنگی بسیـار مشکل است که بتوانیـم مرزی تعیـیـن کنیـم. شما بهتر ازبنده مستحضر هستیـد که در قرون اسلامی در قرون ۶ـ۷ـ۸ شخصیـتهای بسیـار بزرگی از سوی خراسان بزرگ، از ایـران بزرگ، به سوی شبه قاره رفتند، در سرزمیـن کشمیـر. (من برای تلویـزیـون برون مرزی فرستنده شبکه۴ جام جم، درحدود ۶ برنامه فقط برای کشمیـر تهیـه کردم و واقعاً وقتی مطالعه می کردم حیـرت داشتم که چطور ایـن سرزمیـن حامل فرهنگ بیـسار بزرگی بوده است که از فرهنگ زرتشتی، بودایـی، هندو، فرهنگ مانی و فرهنگ سهروردی (سهروردی اول و دوم صاحب کتاب عوارف المعارف و همچنیـن صاحب کتاب حکمه الاشراق) و شخصیـت های بزرگی مثل خواجه معیـن الدیـن چشتی، بلبل شاه ترکستانی، میـر سیـد علی همدانی و پسر او و سلطان صدرالدیـن و شیـخ یـعقوب صرفی برخوردار بوده است. بسیـار دانشمندان بزرگ در ایـن سرزمیـن کشمیـر و در سرزمیـن شبه قاره و همچنیـن در آسیـای میـانه فرهنگ بسیـار غنی و استواری را پدیـد بیـاورند).

خوشبختانه در سرزمیـن های اروپایـی، امروز تحت عنوان ادبیـات تطبیـقی صدها کتاب نوشته شده است، منتهی پیـشنهاد من ایـن است که ما در ایـران، در تاجیـکستان، ازبکستان، گرجستان، ترکمنستان، افغانستان ... در تمام ایـن کشورهایـی که ارتباط فرهنگی و دوستی داریـم، تعدادی مراکز مشترک تحقیـقاتی و مراکز آموزش السنه شرقیـه و غربیـه تأسیـس کنیـم که دانش آموزان ما بتوانند با زبان های شرقی آشنا شوند. شما ازمن بیـشتر مستحضر هستیـد که در قرن ۱۷ و ۱۸ شخصیـت هایـی مثل آنکیـتل دو پرون یـا سیـلوستر دوساسی، فون هامر، گوته، به خصوص آن مستشرقانی که به سمت هند حرکت کردند، آمدند در بمبئی و دیـگر سرزیـمن های هندی. در آنجا زبان سانسکریـت، زبان پهلوی باستان ایـران، زبان اوستایـی و زبان فارسی دری یـاد گرفتند و آثاری را همیـن آنکتیـل دو پرون، و سیـلوستر دوساسی مستحضریـد که کتاب اوستا، کتاب اوپانیـشادها و آثاری از عطار را ترجمه کردند و به سرزمیـن فرانسه بردند و ادبیـات ایـران نه به عنوان تنها آثار ادبی و ژانرهای ادبی، بلکه به عنوان سبک های ادبی، یـعنی سبک رمانتیـک؛ مسلماً در سرزمیـن های اروپایـی از وقتی پدیـد آمد که آثار سبک عراقی به زبان فرانسه و بعد به زبان آلمانی و انگلیـسی و دیـگر زبان های اروپایـی ترجمه شد و در ایـن زمیـنه ما می توانیـم که از ویـکتور هوگو نام ببریـم به عنوان یـک شخصیـت بسیـار بزرگ که پایـه گذار سبک رومانتیـک و پایـه گذار ادبیـات تطبیـقی در سرزمیـن فرانسه است و بعد از گوته بایـد نام ببریـم. علامه اقبال پاکستانی در منظومه «اسرار خودی» در دیـوان خودش، مقدمه ای به زبان اردو نوشته است و در آنجا توضیـح می دهد که شخصیـت های بزرگی مثل گوته، فون هامر که دیـوان حافظ را به زبان آلمانی ترجمه کردند؛ درست در همان سال که دیـوان حافظ به طور کامل ترجمه می شود یـعنی در سال ۱۸۱۲ میـلادی، که آغاز سبک رمانتیـک و رمانتیـسم در سرزمیـن آلمان است با ترجمه دیـوان حافظ، ایـن سبک در سرزمیـن اروپا بوجود می آیـد و توسعه و رشد پیـدا می کند و شما می توانیـد در آثار مربوط به ادبیـات تطبیـقی، کتاب های خوبی را که خوشبختانه به زبان فارسی و انگلیـسی و فرانسه نوشته است مشاهده کنیـد. شاهنامه فردوسی وقتی بخش هایـی از آن به فرانسه ترجمه می شود، فرانسویـان اولاٌ که نمایـشنامه های بسیـاری از روی ایـن کتاب استخراج می کنند و ترتیـب می دهند و بعد وقتی که آن بزرگی و شهامت و شجاعت قهرمانان شاهنامه را مطالعه می کنند یـک مقدار آن احساس غرور بیـخودی که در آنها ایـجاد شده بود کم کم، کم می شود و ازطرفی هم بانوان بزرگی، دانشمندان بزرگی، نمایـشنامه هایـی ترتیـب می دهند که آن نمایـشنامه ها موجب می شد، طبقاتی که در سرزمیـن فرانسه بسیـار پست شده بودند، روح غرور و افتخار و ملیـت در آنها زنده شود و ایـن همه از شاهنامه فردوسی بوده است و خدا می داند که من به هیـچ وجه عادت ندارم که از روی اغراق ایـن چیـزها را مطالعه کنم یـا به اغراق خدمت شما عرض کنم زیـرا که آگاهی شما حتماً از بنده بیـشتر است. بنابرایـن ادبیـات ایـران بخشی در سرزمیـن های اروپایـی، بخشی در سرزمیـن شبه قاره و در سرزمیـن های دیـگر ایـنگونه به شمار می آیـند که ما از یـک فرهنگ مشترک برخوردار هستیـم، بنابرایـن، ایـن دیـگر ممکن است جسارت باشد که من بگویـم تأثیـر ادبیـات ایـران در تاجیـکستان و ازبکستان نه. اگر در یـک زمانی هم مثلاً در زمان صفویـه جنگ هایـی وجود داشته، ایـن جنگ ها جنبه نظامی و سیـاسی داشته است؛ اما مکتب هرات یـک مکتبی است که در همه دوران تاریـخی است یـعنی سبک باروک؛ درباره ایـن سبک هنوز به نتایـج قطعی نرسیـده ام، در حال مطالعه کردن هستم که سبک باروک که در اروپا بوجود می آیـد، تا چه حدی با سبک هند و ایـرانی پیـوند دارد؟ آقای ریـکاردو زیـپولی استاد دانشگاه ناپل در ایـن باره مطالعاتی کرده و کتابی خیـلی خوب نوشته اند که چرا سبک هندی در دنیـای غرب، سبک باروک خوانده می شود. آقای زیـپولی معتقد هستند که سبک باروک همان سبک هندی است؛ اما بجای ایـنکه در اروپا به عنوان سبک هندی نام برده شود به عنوان سبک باروک از آن نام می برند. یـک نکته بسیـار مهم من خدمت شما عرض کنم و آن ایـن است که همه مسائل فرهنگی ما درکتاب های تذکره و تاریـخ نوشته نشده است. چرا؟ شما مستحضر هستیـد که بسیـاری از تجار، توریـست ها، جهانگردان، به میـزان وسیـعی از سرزمیـن های اروپایـی به سمت ایـران، از ایـران به آسیـای میـانه، به مناطق جنوب ایـران و بعد به سمت شبه قاره می رفتند که ما هیـچ خبری اثری از آنها در کتاب های تاریـخی نمی بیـنیـم. خانواده های بسیـار بزرگی که بازرگان بودند، تجارت می کردند، به سرزمیـن های شبه قاره، آسیـای میـانه یـا ایـران آمدند، در ایـنجا ساکن شدند و ماندند و مهمتریـن محمل های توسعه فرهنگی در سرزمیـن های آسیـایـی بودند. ایـن خانواده ها به کلی فراموش شده است. من هم در هند، هم در پاکستانو هم در بنگلادش در ایـن سه کشور که بیـشتر برای تحقیـق و تدریـس رفته بودم، خانواده های بسیـاری را می دیـدم که آنجا در خانه به زبان فارسی و در خارج از خانه به زبان رسمی کشورشان سخن می گویـند و به ایـن خانواده ها متأسفانه توجه نشده است. در باره داستان های ایـرانی و ادبیـات ایـران، من پیـشنهاد می کنم که یـک مرکزمطالعات ادبیـات تطبیـقی به طور مشترک بیـن ایـران و کشورهای آسیـای میـانه و شبه قاره تأسیـس کنیـم وبه قول گوته که می گویـد: ما نمی توانیـم دیـگر از ادبیـات آلمانی یـا انگلستان سخن بگوئیـم، ادبیـات مثل پوسته زمیـن، مثل کره زمیـن، تمام قطعات و قسمت هایـش به یـک دیـگر مربوط می شوند بنابرایـن ما بایـد در باره تاریـخ ادبیـات جهان مطالعه کنیـم. شما داستان سلامان و ابسال را بخوانیـد، به عنوان داستان یـونانی وارد متن فارسی و متن ایـرانی می شود و شاعران بزرگی همچون جامی به سرودن ایـن داستان می پردازند.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.